این نوشته نگاهی دارد به نوشته شادی صدر با عنوان «چه فرقی است بین امامجمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟ »
مقاله اخیر خانم شادی صدر در سایت مردمک با انتقادات شدیدی از جانب آقایان روبرو شده است. انتقاداتی که متاسفانه با بی ادبی هم همراه بودهاند. ظاهرا ما مردها همه عقل خود را روی هم گذاشتیم و به این نتیجه رسیدیم که چون مقاله خانم صدر همه مردان را با یک چوب میزند، بنابرین کل نوشته به همراه نویسندهاش، بی اعتبار بوده و غیره و غیره.
حتی آقایی که ظاهرا روانشناس است (داریوش برادری) بعد از چند کله معلق روانشناسانه، که در کنارش توهین به خانم صدر هم فراموش نشد، به چیزی قابل قبول تر از این نرسید که نهایتا مردها را قربانی یک سرنوشت تراژیک بداند.
وقتی که من مقاله خانم صدر را خواندم پیش خود فکر کردم که چرا فضای این مقاله اینقدر تیره و مطلق است؟ بدیهی است که همه مردها آنگونه نیستند که شادی ترسیم میکند. همچنین، بدیهی است که شادی صدر این را میداند که همه مردها اینگونه نیستند. پس ماجرا چیست؟ من دوست دارم فکر کنم که خانم صدر تعمدا چنین تیرگی به مقاله خود داد تا بر انگیزاننده باشد.
شاید، از نظر او، ما مردها (نوعا) نسبت به موضوع زنان کرخت تر از آنیم که با ما به شیوه معمول و منطقی سخن بگوید. بنابراین او زبانی گزنده را برگزید تا شاید ما تکانی به خود بدهیم. نوشته خانم صدر را نه توهین که هشداری بدانیم به خودمان، که در عمل حساسیت لازم را در باره حقوق زنان نداریم. اگر ما آنگونه نیستیم که شادی صدر توصیف کرد، حالا با نوشته او بهتر و مراقب تر از قبل خواهیم بود. اما اگر آنگونه هستیم، باید لحظاتی درنگ کنیم و شاید چند بار دیگر مقاله او را بخوانیم و هر بار لحظاتی درنگ کنیم.
در خاتمه. نوشته شادی در مورد این انتقادات و عکس العملها را هم بخوانیم:
"عکس العملهای شدیدی که مردان فعال در عرصه مجازی، درباره مطلب من که با تیتر برانگیزاننده (provocative) “چه فرقی است بین امامجمعه تهران و سایر مردان ایرانی؟” در سایت مردمک منتشر شد، یک بار دیگر نشان داد که مردسالاری هست، همچنان هست، همچنان به همان شدت و قوت سابق از خود دفاع میکند، حمله میکند و یک روزه، کمپینی سراسری سازماندهی میکند. یک بار دیگر نشان داد که ما فمینیستها چه ضرورت مبرمی داریم برای برداشتن گامهای جدی تر برای مبارزه با فرهنگ مردسالار، گامهایی که مردسالاری را از یک مفهوم انتزاعی، تبدیل به موضوعی مشخص، با مصادیق عینی، روزمره و واقعی تبدیل کند و به قول معروف، بچه را به نامش بخواند."