نقدی بر فعالان حوزه زنان بابت انتظار از مردان
همین طوری چون وبلاگم رو یک سال آپ دیت نکرده بودم و بلاگفا پاکش کرد یه بار دیگه بازش کردم تا مطالبم رو آرشیو بکنم.
سوزن و جوال دوز در جواب شادی صدر نوشته است و در اکثر جاها زنان نوشته شده است، که صرفا به خاطر جواب به جملات همه انگاری مردان ایشان بوده است و اکثر زنان( بانوین فعال و..) در پاراگراف ِ اول یعنی شادی صدر.
من نمیدانم چرا اگر زنان انقدر سوزن و جوال دوز زدنشان خوب است، یکی دو تایی هم به خود نمیزنند. ما هر موقع مقالهای از این بانوین فعال حقوق زنان خواندیم، موردی مشابه دیدیم که به مردان میتازنند، شما نویسنده زن بله خودِ شما. تا کِی قرار است دست و پا بسته بنشینید و از مردان طلب رفتار بهتر با خودتان را بکنید؟ اول، چرا میل دارید ارزش های خودتان را به دیگران تحمیل بکنید، از کی تا به حال متلک گفتن و شوخی کردن جرم شده است؟(متلک در ذهن بنده با توهین و تحقیر فرق دارد و احتمالا برای بقیه هم، هم مصداق نیست)
این جامعه ایزولهای که شما میخواهید که مرد هیچ کار نکند و احتمالا زن از او به عنوان ماشین در آمد زایی استفاده بکند خیالِ باطلی است. شاید باید میپرسیدید چرا زنان ما زبان بسته شده اند و توان ِ دفاع از متلک را ندارند، چرا زنان ما خود متلک نمیگویند؟ چرا زنان ما هر لباسی که به او گفته شد به تن میکنند و مقاومشان کجا رفته؟ این که فردا روزی بپرسیم چرا مردان ما به زنان نگاه میکنند، حقوقی برای ِ شما نمی آفریند و با خویش مقدس انگاری راه به جایی نمیبرید. دنبال ضعفهای شخصیتی خود هم بگردید شاید بد نباشد.
به دیده من: در یک خانواده سنتی مرد، تمام نیازهای زن را تامین میکند و به همین جهت هم از او بهره میکشد. نیازهای انسانی برای زندگی که شامل مسکن، خوراک و پوشاک است، و وقتی این وابستگی های انسان توسط خود شخص با درآمدش تامین نشود کسی که آن را تهیه میکند به همراهش قدرت کنترل را هم به دست میگیرد. مَثَلِ معتادین به مواد است که بابت نیازشان به فروشنده یا تهیه کننده مواد، موقع ِ نداری هر خفتی و وعدهای تن در میدهند. همین نداشتن اقتصاد مستقل زنان از مردان در خانواده ابعاد بزرگتری در جامعه پیدا میکند و یک جامعه مرد سالار به طبع آن شکل میگیرد و در طول تاریخ ریشه میگیرد.
من از کار مردان دفاع نمیکنم، اما معتقدم مردها در این موقعیت طبیعتی ترین کار ممکن را میکنند، وقتی که شخص جلویشان خم شده باشد آنها هم به راحتی فشار میاورند و هر چه زن پایین تر برود و مرد بزرگتر میشود. و گله خانم صدر پاک کردن یک طرف مسئله است که خودشان خم شده اند، و فقط آن طرف را میبینند که چرا مردان فشار می آورند.
آیا وقتی ما مردان همین نیازها را به خانواده داشتیم، فشار و دست بالای آن ها را تحمل نکردیم؟ بسیاری از ما مردان خاطراتی از کودکی داریم که برایمان حد تعیین میکردند که از خط و اون خط کوچه حق بیرون رفتن ندارید، از این ساعت تا این ساعت حق بیرون موندن تو کوچه رو ندارید، به چه شکل حتی نقاشی بکنید، چه رشته ای بردارید و چه رشته ای برندارید. موی سرتان چه قدر بلند باشد و دیگر کِی وقتش رسیده کوتاه بشود.
آیا این خود ما نبودیم که کم کم حقوقمان را گرفتیم و برای خواستههایمان جلوی خانواده ایستادیم تا به چیزی که مردی خطاب میشه رسیدیم؟ باز در بحث های وسیع تر میشود صحبت را طولانی کرد و مثال وقتی را زد که نسل جوان میخواهد قدرت از نسل پیر بگیرد. هیچ کس به میل خود قدرت را نمیدهد.
در آخر هم، چیزی که خیلی در طول خوندن کل مقاله به نظرم بامزه اومد این بود که خانم شادی صدر مخاطب و خواننده خودش رو هم نمیشناسه، و نمیدونه اون قشر مردهایی که مطالب فمنیستی شما را میخوانند، یا در ایران نیستند یا عموما جزو قشر مردان خیابان گرد و زن کنترل کن محسوب نمیشن و اگر دنبال پیدا کردن خصلت های مرد سالاری شان بودند باید خیلی عمیق تر از این کلیشههای تکراری میگشتند که حتی در کاغذ ها هم انقدری برای قشر محدودی از خواننده تکرارشان کردند نخ نما شدند.
و من هم فرقِ زیادی بین شما و یک زن خانه دار مطیع نمیبینم، که شما صرفا دانسته کاری که ضد ارزش میدانید انجام میدهید و زن خانه دار ندانسته. و امید است شما به جای طلب آنچه که از مردان میخواهید در راهی که میخواهید گام بردارید و این چند نفر مردی هم که حرفهایتان را گه گاه ممکن است بخوانند را نپرانید.