نسخه آرشیو شده

خانم شادی صدر حق دارد، اما
از میان متن

  • جمهوری اسلامی، زنان را مجبور کرد که اندام خود را، بپوشانند. با همان تصور عقب افتاده‌ای که امام جمعه موقت تهران، امروز بیان می‌کند. یعنی با این تصور که پوشاندن زن می‌تواند مانع از تحریک مردان شود. اما نتیجه چه شد؟ همان که خانم صدر در نوشته خود بیان می‌کند: مردانی حریص، بی ادب، مزاحم و تجاوزگر، که سبب می‌شوند یک زن تنها، فاصله خانه تا محل کار خود را، هرگز نتواند بی هول و هراس مزاحمت‌ها سپری کند
موضوع مرتبط

دوشنبه ۱۳ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۳:۵۲ | کد خبر: 52205

نویسنده این مطلب ضمن تایید نوشته شادی صدر، نوشته او را داری اشکال ساختاری می‌داند آن هم رابطه علت و معلولی مساله است.

شمار فراوان واکنش‌های اغلب منفی مردان ایرانی به نوشته خانم شادی صدر، اثبات کننده این واقعیت است که او به یک غده چرکین در جامعه ایران نشتر زده است.

اگر چنین نبود، در شرایطی که این همه نگرانی جامعه ایران را احاطه کرده است، کمتر کسی حاضر می‌شد وقت خود را، به جای اندیشیدن به نشانه‌های هراس انگیز آمادگی دو سویه برای جنگ، صرف پاسخ گفتن به حرف‌هائی کند، که، قاعدتا باید عادی تلقی شوند.

چه کسی می‌تواند این واقعیت را انکار کند که در جامعه امروز ایران، مجموعه بزرگی از قوانین و مناسبات و اخلاقیات، زن را در جایگاه یک "کالای جنسی" ارزیابی می‌کنند؟ کنشی که سبب می‌شود زنان نیز، بعضا این جایگاه را بپذیرند و مثلا هنگام ازدواح، طالب مهریه سنگینی شوند که خیال می‌کنند علاوه بر تضمین آینده، نشانه تشخص و برتری آنان نیز هست؟

چه کسی می‌تواند انکار کند که یک زن تنها در ایران نه تنها از سوی حکومت زیر فشار دائمی است، که از سوی اکثریت مردان هم یک "طعمه" به حساب می‌آید؟

چه کسی می‌تواند انکار کند که بسیاری از مردان تحصیل کرده و مدعی روشنفکری مقیم خارج از کشور، با سوء استفاده از فقر حاکم بر ایران، به کشور خود رفته و در سنین بالای پنجاه سال، دخترانی هم سن دختران خود را، خریده اند؟

چه کسی می‌تواند انکار کند که تعداد بی شماری از مردان ایرانی، از قوانین زن ستیزی که جمهوری اسلامی تدوین و تصویب کرده است، به نفع خود بهره می‌برند تا برتری خود را بر "جنس دیگر" حفظ کنند؟

چه کسی می‌تواند انکار کند که اگر در سال‌های نخست حاکمیت مذهبی، مردان از مبارزه همسران و دختران خود با تحمیل حجاب اسلامی پشتیبانی می‌کردند، کار نظام حاکم برای اعمال این فشار دست کم دشوارتر می‌شد؟

شما که دارید این نوشته را می‌خوانید، اگر در شمار مردانی هستید که موضوع این بحث نیستید، هیچ دلیلی برای برآشفتگی ندارید. به نظر من، هرچند که خانم شادی صدر عصبی بوده و به استثناها اشاره‌ای نکرده، اما منظورش شما نبوده اید. او، بی شک از مردان موج سواری خشمگین است که به نفع خود دیده‌اند یا بر تحقیر نیمی از جامعه ایران چشم بپوشند و یا حتی با این سیاست همسو شوند.

آنچه خانم شادی صدر ادعا می‌کند، قابل انکار نیست. اما نوشته او دارای یک اشکال ساختاری است که حتی مرا نیز، نه به عنوان یک مرد، که به عنوان یک روزنامه نگار، به واکنش می‌خواند: او، با صرفنظر کردن از بررسی رابطه علت و معلولی مساله، کاری کرده که نوشته اش، بیش از همه، مطلوب طبع همان سیستمی باشد که این همه ناهنجاری را پرورش داده است.

در جامعه ایران، متاسفانه روند اندیشیدن و تفکر بر سطح شناور است و تنها در مواردی استثنائی به عمق می‌رسد.

چه عواملی سبب می‌شود که نه تنها بیشترین مردان ایرانی، بلکه بیشترین مردان همه جوامع پیرامونی، به ویژه جوامع اسلامی، نگاهی تحقیرآمیز و جنسی به زن داشته باشند؟

سن خانم شادی صدر، آنقدر نیست که بتواند رفتار مردان با زنان را، در دوران پیش از حاکمیت مذهب بر ایران، به خاطر بیاورد. بنا بر این، بد نیست تصویرهائی از آن دروان را در برابر دیدگان وی زنده کنیم، تا شاید اگر بار دیگر تصمیم گرفت به این مقوله بپردازد، رابطه علت و معلولی قضایا را فراموش نکند:

در سال‌های پیش از حاکمیت مذهب بر ایران، زنان ایرانی مختار بودند هر طور که دلشان می‌خواهد، لباس بپوشند. مینی ژوپ پوشش اکثر دختران شهرنشین و در سواحل شمالی، استفاده از بیکینی، دیگر امری کاملا رایج بود. با این همه، زنان و دختران، دست کم در محله‌های متوسط نشین شهرهای ایران، بی واهمه مزاحمت‌های مردان، تا دل شب، رفت و آمد کنند و همسران و پدران و مادران آنان نیز، هرگز بیم آن را نداشتند که به آنان آسیبی برسد.

جمهوری اسلامی، زنان را مجبور کرد که اندام خود را، بپوشانند. با همان تصور عقب افتاده‌ای که امام جمعه موقت تهران، امروز بیان می‌کند. یعنی با این تصور که پوشاندن زن می‌تواند مانع از تحریک مردان شود. اما نتیجه چه شد؟ همان که خانم صدر در نوشته خود بیان می‌کند: مردانی حریص، بی ادب، مزاحم و تجاوزگر، که سبب می‌شوند یک زن تنها، فاصله خانه تا محل کار خود را، هرگز نتواند بی هول و هراس مزاحمت‌ها سپری کند.

یک همکار زن من، دو سال پیش، به تهران رفته بود. وقتی بر گشت، می‌گفت: "یک روز غروب، برای سر زدن به یک دوست، از خانه بیرون آمدم. اما آنقدر خودروها برایم بوق زدند که ده دقیقه بعد، پریشان و عصبی به خانه باز گشتم و تصمیم گرفتم دیگر هرگز تنها به خیابان نروم".

چنین صحنه شرم آوری را، تا پیش از حاکمیت اسلامگرایان متحجر، شاید از هر هزار زن ایرانی ،یک نفر در طول یک سال تحربه می‌کرد. اما امروز، شاید از هر هزار زن ایرانی، 990 نفر، هر روز چنین تجربه تلخی را از سر می‌گذرانند.

نمی توان همه گناه را به گردن نظام انداخت. اما گناه نظام را در این میان نباید فراموش کرد. رفتار انسان‌ها، تابعی از متغیرهای اجتماعی است. این را نباید فراموش کنیم. در عین حال، تسلیم شرایط حاکم شدن، کار فرزانگان نیست.

اگر خود را فرزانه می‌پندارید، به همسران و دختران و مادران خود احترام بگذارید و از آنان، در برابر تجاوز و تحقیر نظام حاکم و مردان همسو با این نظام، دفاع کنید. خانم صدر هم حتما با دیدن رفتار شایسته شما، دیگر در قضاوت جمع نخواهد بست و شتاب نخواهد ورزید. هرچه باشد ایشان یک حقوقدان است!

مادر شما، آفریننده شما است. همسر شما، آفریننده فرزندان شما. دختر شما، آئینه شما. به آن‌ها احترام بگذارید. مهم نیست که خانم شادی صدر شما را باور کند یا نکند. ایران صدها هزار شادی صدر دارد. بقیه شما را باور خواهند کرد و به شما احترام خواهند گذاشت، اگر چنین کنید.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی