نسخه آرشیو شده
حمله نظامی به ایران

استراتژی اسرائیل: هجوم نظامی یا ضربه امنیتی
تنش ایران و اسرائیل بر سر برنامه هسته‌ای
از میان متن

  • نشانه‌های مختلفی در ماه‌های اخیر از برنامه‌ریزی اسرائیل برای مقابله با تهران در چارچوب فعالیت‌های جاسوی و امنیتی به چشم می‌خورد که می‌تواند حاکی از استراتژی تازه مقامات اسرائیل برای ضربه زدن به فعالیت‌های هسته ایران و متحدان منطقه‌ای جمهوری اسلامی باشد.
حامد اشکذری
یکشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۷:۵۵ | کد خبر: 52225

نویسنده این مقاله با بررسی واکنش‌های چند ماهه اسرائیل در قبال برنامه هسته‌ای ایران دو استراتژی «حمله نظامی» و «صربه امنیتی» را تحلیل می‌کند.

از هنگام روی کار آمدن باراک اوباما و کاهش چشمگیر میزان تهدیدهای نظامی کاخ سفید علیه تهران، گمان‌هایی درباره احتمال حمله نظامی اسرائیل علیه تاسیاست هسته‌ای و نظامی ایران مطرح شده است.

این گمانه‌زنی به ویژه هنگام آنکه آقای اوباما پیشنهاد گفت‌وگوهای بدون پیش شرط با جمهوری اسلامی را بدون درخواست متوقف ساختن غنی‌سازی اورانیوم از سوی تهران مطرح کرد، افزایش یافت.

در حالی‌که مقامات اسرائیلی به شدت از برنامه اتمی تهران ابراز نگرانی می‌کردند، روند تغییرات در واشنگتن در قبال ایران باعث شد که تهدید هسته‌ای ایران برای کاخ سفید نسبت به مسئله نبردهای جاری در عراق و افغانستان، در درجه دوم قرار گیرد و عملا رهبران اسرائیل با نوعی انزوا در رویکرد خود در قبال تهران روبرو شوند.

از این رو، در ماه‌های گذشته بارها سخن از احتمال اقدام نظامی اسرائیل علیه ایران به میان آمده است و گفته می‌شود خطر ایران در محافل اسرائیل آنچنان جدی تلقی می‌شود که ممکن است تل آویو حتی به قیمت ضربه وارد شدن به منافع واشنگتن، دست به بمباران تاسیات هسته‌ای ایران بزند.

با این حال، بسیاری از ناظران منطقه‌ای بر این باور بوده‌اند که اقدام مستقل نظامی اسرائیل علیه ایران بدون مشارکت آمریکا ممکن نیست و چنین اخباری بیشتر مصرف تبلیغاتی داشته و باید در چارچوب جنگ روانی علیه جمهوری اسلامی تفسیر شود.

بمب‌افکن‌های اسرائیل برای رسیدن به خاک ایران نیازمند عبور از آسمان کشورهایی هستند که یا مانند عراق مستقیما در کنترل آمریکا قرار دارد و یا آنکه به مانند اردن و عربستان متحدان آمریکا در منطقه محسوب می‌شوند.

به این ترتیب کاخ سفید در صورت آنکه منافعش ایجاب کند،‌ می‌تواند به راحتی مانع از هرگونه اقدام نظامی به اصطلاح خودسرانه تل آویو شود.

اما در مجموع تغییرات تازه‌ای در داخل ارکان سیاسی و نظامی اسرائیل، حاکی از کم رنگ شدن احتمال توسل اسرائیل به حمله نظامی علیه ایران بوده است.

ایهود باراک،‌ وزیر دفاع اسرائیل هرچند در هیات یک نظامی و در سمت وزارت خانه ای نظامی قرار دارد؛ اما بیشتر به عنوان یک چهره امنیتی شهرت داشته و شناخته می شود.

وی در کارنامه خود برخی عملیات‌های امنیتی مانند ربودن رهبران فلسطینی و ترور مخالفان رژیم اسرائیل را دارد و از جمله ایهود باراک در دهه 1970 میلادی در عملیات ترور عده‌ای از رهبران بلند پایه سازمان آزادی‌بخش فلسطین در بیروت شخصا مشارکت داشته است.

ایهود باراک فردی تاثیرگذار در استراتژی کنونی اسرائیل به شمار می‌رود و به نظر می‌رسد وی بیش از آنکه به حمله نظامی به تاسیاست اتمی جمهوری اسلامی بیاندیشد، به دنبال ضربه زدن به تهران از دریچه فعالیت‌های امنیتی است.

اما نکته مهم دیگری که در عرصه داخلی اسرائیل روی داده است، موضوع عدم تمدید دوره گابی اشکنازی، رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل است.

ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل اعلام کرده است که هرگز دوره ریاست اشکنازی را برای سالی دیگر تمدید نخواهد کرد و به این ترتیب وی باید سمت خود را در فوریه 2011 تحویل شخص دیگری دهد. این تصمیم ایهود باراک با با موافقت بنیامین نتانیاهو، نخست ‌وزیر اسرائیل گرفته شده است.

گابی اشکنازی به مدت چهار سال به عنوان رئیس ستاد مشترک ارتش اسرائیل فعالیت کرده و در دوره جنگ 22 روزه علیه غزه ریاست ستاد مشترک ارتش را بر عهده داشته است.

علاوه بر جنگ غزه، وی در جنگ سال 2006 علیه حزب الله در لبنان نیز فردی محوری بوده است و از این رو به عنوان چهره‌ای جنگ‌طلب در محافل سیاسی داخل و خارج از اسارئیل مطرح است. کنار رفتن اشکنازی علامت دیگری از فاصله گیری تل آویو از گزینه حمله نظامی به ایران به شمار می رود.

با این حال، این تغییر احتمالی در استراتژی اسرائیل به معنای آن نیست که این دولت وظیفه مهار برنامه هسته‌ای ایران را به واشنگتن سپرده و نظاره گر رشد قدرت منطقه‌ای ایران باشد.

نشانه‌های مختلفی در ماه‌های اخیر از برنامه‌ریزی اسرائیل برای مقابله با تهران در چارچوب فعالیت‌های جاسوی و امنیتی به چشم می‌خورد که می‌تواند حاکی از استراتژی تازه مقامات اسرائیل برای ضربه زدن به فعالیت‌های هسته ایران و متحدان منطقه‌ای جمهوری اسلامی باشد.

در وهله نخست آنکه اخباری درباره تدارک سازمان جاسوسی اسرائیل، موساد برای ترور مهندسان و دانشمندان اتمی ایران و همینطور ترور مقامات ایرانی که با گروه‌هایی چون حماس و حزب‌الله در تماس هستند، به گوش می‌رسد که در واقع وقوع برخی حوادث تاییدکننده وجود این سناریو بوده است.

مساله ناپدید شدن یکی از دانشمندان اتمی ایرانی در عربستان به هنگام مراسم حج و شایعات تازه درباره ناپدید شدن یک ایرانی دیگر در همین رابطه از جمله این حوادث به شمار می‌رود.

همین‌طور بمب‌گذاری اخیر در خطوط متروی موسکو بلافاصله پس از اعلام کرملین درباره تکمیل نهایی نیروگاه بوشهر، به سرویس های اطلاعاتی آمریکا و اسرائیل نسبت داده می شود.

این اعتقاد وجود دارد که این بمبگذاری در قلب موسکو پیامی جدی به روسیه درباره ادامه همکاری‌های هسته‌ای آن با تهران بوده است.

تحولات داخلی در اسرائیل در کنار برخی حوادث ماه‌های گذشته نشان‌دهنده ورود جنگ سرد ایران با آمریکا و اسرائیل به مرحله‌ای امنیتی است و به این تریب احتمال شروع جنگی دیگر در خاورمیانه تا پایان این مرحله اندک خواهد بود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی