نسخه آرشیو شده

‫چامسکی: ایران «تهدید» است چون مخالف سلطه آمریکاست‬
نوام چامسکی، مارس 2010 / SASCHA SCHUERMANN/AFP/Getty Images
از میان متن

  • نوام چامسکی معتقد است هیچ کس نمی‌خواهد ایران سلاح هسته‌ای داشته‌باشد، اما احتمال استفاده ایران از سلاح هسته‌ای ناچیز است. به اعتقاد این فعال سیاسی در آمریکا، این مسئله می‌تواند از سوی سازمان اطلاعاتی آمریکا اثبات شود.
مردمک
سه‌شنبه ۱۴ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۱۴:۴۷ | کد خبر: 52315

روزنامه روسی‌زبان «پراودا» هفته گذشته مصاحبه‌ هفته‌نامه آلمانی «فری‌تگ» را با نوام چامسکی فیلسوف، زبان‌شناس و فعال سیاسی آمریکایی منتشر کرد. چامسکی در این مصاحبه به مسئله اتمی ایران، تنش بین ایران و آمریکا، نقش احتمالی اتحادیه اروپا و نیز سیاست آمریکا درباره اسرائیل اشاره کرده است.

روزنامه روسی‌زبان «پراودا» هفته گذشته مصاحبه‌ هفته‌نامه آلمانی «فری‌تگ» را با نوام چامسکی فیلسوف، زبان‌شناس و فعال سیاسی آمریکایی منتشر کرد.

آقای چامسکی در این مصاحبه می‌گوید از معدود کسانی بوده که از اوباما ناامید نشده است چون از او هیچ انتظاری نداشته است. او با اشاره به شعار «تغییر» باراک اوباما در جریان انتخابات ریاست‌جمهوری، آن را «لفاظی درباره امید و تغییر» می‌داند.

نوام چامسکی می‌گوید تنها مورد تجاوز به کشورهای دیگر از سوی ایران در دهه هفتاد میلادی و در زمانی که جمهوری اسلامی هنوز بر سر کار نیامده بود، اتفاق افتاده است.

اشاره چامسکی به زمانی است که  نیروهای نظامی ایران پس از خروج بریتانیا از جزایر سه‌گانه ابوموسی و تنب بزرگ و تنب کوچک وارد این جزایر شدند.

چامسکی از این جزایر با عنوان «جزایر عربی» نام می‌برد و حضور نیروهای نظامی ایران را مصداق تجاوز می‌داند.

فری‌تگ: دولت اوباما ایران را به خاطر برنامه غنی‌سازی اورانیوم تهدید کرده‌است. در حالی‌که کشورهایی که دارنده سلاح هسته‌ای هستند مانند هندوستان، پاکستان و اسرائیل تحت فشار مشابهی نیستند. این مواضع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

نوام چامسکی: ایران یک تهدید به‌حساب می‌آید زیرا از دستورات آمریکا پیروی نمی‌کند. از نظر نظامی تهدید قلمدادکردن ایران نامربوط است. این کشور قرن‌هاست هیچ عمل پرخاشگرانه‌ای ورای مرزهایش انجام نداده‌است.

همه می‌دانند که این کشور در حال حاضر توسط یک حکومت منفور اداره می‌شود اما چنین برچسب‌هایی را می‌توان به کشورهای دوست آمریکا در منطقه مانند عربستان سعودی و مصر هم زد. اسرائیل، با تایید و کمک آمریکا، پنج بار لبنان را در سی سال گذشته اشغال کرد. ایران اصلا از این کارها نکرده‌است.

- با این وجود این کشور «تهدید» به حساب می‌آید...

زیرا ایران مسیر مستقل خود را دنبال کرده‌ و از هیچ قدرت بین‌المللی تبعیت نکرده‌است. ایران به شیوه کشور شیلی در دهه هفتاد میلادی رفتار کرده‌‌است. وقتی شیلی از سوی سالوادور آلنده سوسیالیست اداره می‌شد آمریکا آن‌جا را بی‌ثبات کرد تا «ثبات» ایجاد کند. هیچ انکاری وجود ندارد. سقوط دولت آلنده یعنی با زور «بی‌ثبات‌کردن» برای ایجاد «ثبات» و ادامه سلطه آمریکا ضروری بود. در حال حاضر پدیده مشابهی در منطقه خلیج فارس در حال رخ‌دادن است. ایران مخالف سلطه آمریکاست.

به نظر شما هدف جامعه بین‌الملل از تحمیل تحریم‌های شدیدتر علیه ایران چیست؟

جامعه بین‌الملل! بیشتر کشورهای دنیا متعلق به بلوک غیرمتعهد هستند و به شدت از حق ایران برای غنی‌سازی اورانیوم به منظور اهداف صلح آمیز حمایت می‌کنند. بارها و به روشنی تکرار شده‌است که این را نباید بخشی از آن‌چه «جامعه بین‌الملل» نامیده می‌شود دانست.  منظور آن‌ها از جامعه بین‌الملل کشورهایی است که دستورات آمریکا را دنبال می‌کنند. این آمریکا و اسرائیل هستند که ایران را تهدید می‌کنند و این تهدید باید جدی گرفته‌شود.

به چه دلایلی؟

اسرائیل صدها سلاح اتمی و امکانات استفاده آن‌ها را دارد. آخرین و خطرناکترین آن‌ها از آلمان دریافت شد. آلمان زیردریایی هسته‌ای دولفین را به اسرائیل داده‌است که عملا دیده نمی‌شود. این زیردریایی‌ها می‌توانند با موشک‌های هسته‌ای تجهیزشوند و اسرائیل آماده است تا آن‌ها را به خلیج فارس بفرستد. باید ممنون دولت دیکتاتور مصر هم بود که اجازه عبور آن‌ها را از کانال سوئز می‌دهد.

نمی‌دانم در آلمان گزارشی منتشر شده یا نه اما تقریبا هفته پیش نیروی دریایی آمریکا اعلام کرد که یک پایگاه برای سلاح‌های هسته‌ای در دیاگو گراسیا در اقیانوس هند ساخته‌است. آن زیردریایی‌ها نیز با موشک‌های هسته‌ای و نیز بمب‌های بانکرباستر مجهز شده‌اند. این اژدرها می‌توانند از دیواره‌های بتونی با ضخامت زیاد عبور کنند و به طور خاص برای حمله به ایران طراحی شده‌اند.

مارتین وان کریولد لوی، مورخ سرشناس نظامی اسرائیل، که فردی بسیار محافظه‌کار است در سال 2003 دقیقا پس از اشغال عراق نوشت: پس از اشغال عراق، ایرانی‌ها از این‌که سلاح هسته‌ای نداشتند دیوانه شدند. به عبارت دیگر آیا راهی برای ممانعت از اشغال شدن وجود دارد؟ چرا آمریکا کره شمالی را اشغال نکرد؟ زیرا عاملی بازدارنده وجود داشت.

تکرار می‌کنم. هیچ کس نمی‌خواهد ایران سلاح هسته‌ای داشته‌باشد، اما احتمال استفاده ایران از سلاح هسته‌ای ناچیز است. این مسئله می‌تواند از سوی سازمان اطلاعاتی آمریکا اثبات شود. اگر ایران بخواهد تنها با یک بمب هسته‌ای خود را مجهز کند احتمالا تمام کشور ویران خواهد شد. چنین سرنوشتی خواسته روحانیون اسلامی دولت ایران نیست و تا به حال این انگیزه برای خودکشی را نشان نداده‌اند.

- اتحادیه اروپا برای کاهش تنش این شرایط انفجارآمیز چه می‌تواند‌ بکند؟

اتحادیه اروپا می‌تواند خطر جنگ را کاهش دهد. می‌تواند به هند، پاکستان و اسرائیل فشار بیاورد تا به معاهده منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، ان.پی.تی، بپیوندند و آن را امضا کنند.

در اکتبر 2009 وقتی آنها به برنامه هسته‌ای ایران اعتراض کردند آژانس بین‌المللی انرژی اتمی قطعنامه‌ای را تنظیم کرد که اسرائیل با آن مخالفت کرد. در آن قطعنامه از این کشور خواسته‌شده‌بود ان.پی.تی را به رسمیت بشناسد و به بازرسان بین‌المللی برای نظارت دستگاه‌های هسته‌ای اجازه ورود بدهد. اروپا و آمریکا با هم مذاکره کردند و جلوی قطعنامه را گرفتند. اوباما بلافاصله به اسرائیل گفت که توجهی به این قطعنامه نکند.

آن‌چه در پایان جنگ سرد در اروپا رخ داد جالب است. کسانی که تبلیغات دهه‌های پیش را باورکرده‌بودند انتظار داشتند ناتو در سال 1990 از هم بپاشد. ولی پس از آن سازمانی بوجود آمد که از اروپا در برابر «اردوی روسیه» حمایت کند.

امروز کشورهای اروپایی در «اردوی روسیه» نیستند اما این سازمان خود در حال گسترش است و همه پیمان‌هایی که با گورباچف بسته بود نقض می‌کند. گورباچف در آن زمان آن‌قدر عامی بود که گفته بوش، رییس‌جمهور وقت آمریکا، را باور کرد. او گفته‌بود: ناتو حتی یک سانتیمتر به طرف شرق اروپا توسعه نخواهد یافت. بنابه نظر تحلیل‌گران بین‌المللی گورباچف به آن‌چه گفت باورداشت، اگرچه خیلی خردمندانه نبود.

امروز ناتو به مناطق وسیعی از شرق اروپا گسترش یافته و استراتژی کنترل سیستم انرژی جهان، لوله‌های نفتی و جاده‌های تجاری را دنبال می‌کند. امروز زمان نمایش قدرت مداخله آمریکا در دنیا نیز هست و اروپا آن را می‌پذیرد. برای همین است پافشاری نمی‌کند و به نظر می‌رسد در حال تماشای آمریکاست.

- آمریکا می‌خواهد ابرقدرت نظامی باشد، اما اقتصاد آن عملا در سال 2008 ازهم پاشید. میلیاردها دلار برای نجات وال‌استریت داده شد. آمریکا بدون پول چین ممکن بود به ورشکستگی دچار شود.

صحبت‌های زیادی درباره پول چین هست و حتی تغییر جهت قدرت در دنیا مطرح می‌شود. آیا چین می‌توانست بر آمریکا چیره شود؟ من چنین پرسشی را نوعی افراط‌گری ایدئولوژیک تلقی می‌کنم. کشورها تنها بازیگران صحنه دنیا نیستند. تاحدی مهم‌اند اما اهمیت مطلق ندارند. بازیگران اقتصادی یعنی بانک‌ها و شرکت‌های غالب.

اگر می‌خواهیم بدانیم چه کسی دنیا را اداره و سیاست‌ها را تعیین می‌کند باید از اظهار تغییرجهت قدرت در دنیا و نیروی کار جهان خودداری کنیم. چین نمونه‌ای افراطی‌ است. همه تعامل‌ها میان شرکت‌های چندملیتی، موسسات مالی و دولت‌هایی رخ می‌دهد که در خدمت منافع آن‌ها هستند. تنها تغییر جهت قدرت همین است اما در هیچ جا از آن سخنی به‌میان نمی‌آید.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

پپ

به نظرم درست میگه

پپ | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۲۲:۱۹
dariush

روشنفکر کوردل!!!!!!!!!!!

dariush | ۱۶ اردیبهشت ۱۳۸۹ - ۰۳:۰۸
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی