نویسنده در این مقاله با اشاره به دشواری شرایط زندگی یهودیان در ایران از کاهش جمعیت این اقلیت دینی در کشور و زندگی دوگانه آنها سخن میگوید
پروانه وحیدمنش از انستیتوی گزارش جنگ و صلح با اشاره به دشواری شرایط زندگی یهودیان در ایران، از کاهش جمعیت این اقلیت دینی در کشور و زندگی دوگانه آنها سخن میگوید.
نویسنده در آغاز مقاله، که در پایگاه اینترنتی «کانزاس سیتی» منتشر شد، به گفته یکی از 40 عضو جامعه یهودیان ایران در شهر یزد اشاره میکند، که با توجه به کاهش قابل توجه جمعیت این اقلیت دینی در طی سالهای اخیر، میگوید: شاید هر ده سال یک مراسم عروسی در جامعه یهودیان این شهر برگزارشود.
اما وی تاکید میکند که او و سایر همکیشهایش سعی میکنند کنیسههای خود را باز نگهدارند و به کودکانشان زبان عبری و تعلیمات دینی خود را آموزش دهند.
سابقه تاریخی زندگی یهودیان در ایران به 2600 سال پیش بازمیگردد. با وجودی که ایران دارای سابقه طولانی «ظرفیتوتحمل دینی» بودهاست، شرایط یهودیان در این کشور پس از انقلاب اسلامی 1357 به طور آشکاری دشوارتر شدهاست.
براساس این گزارش در حالیکه آیتالله خمینی در آغاز انقلاب اسلامی به اعضای جامعه یهودیان ایران اطمینان داد که خصومت آشکار با اسرائیل در سرنوشت آنها اثری ندارد، اما پس از انقلاب ایرانیهای یهودی سرشناس تقریبا فورا مورد هدف قرارگرفتند.
حبیبالله القانیان رهبر جامعه یهودیان تهران در سال 1979 میلادی پس از اتهام به کلاهبرداری و ارتباط با اسرائیل اعدام شد.
از آن زمان به بعد جمعیت یهودی ایران پیوسته رو به کاهش گذاشتهاست.
تعداد کل یهودیان ایران از 150 هزار نفرد در سال 1357 به 30 هزار نفر کاهشیافته اما ایران پس از ترکیه همچنان دومین کشور مسلمان خاورمیانه از نظر داشتن جمعیت یهودی است.
تهران بیشترین جمعیت یهودی کشور را با حدود 15 هزار نفر در خود جایدادهاست.
30 کنیسه، یک بیمارستان و مرکز خیریه یهودی به نام دکتر سَپیر با بیشترین کارمند مسلمان، چند مدرسه یهودی، فروشگاه قصابی و حتی یک رستوران یهودی در پایتخت ایران یافتمیشود.
در خارج از تهران مانند شهرهای شیراز، اصفهان و سنندج هم میتوان مجامع کوچکتر یهودی را مشاهدهکرد.
بسیاری از یهودیان هویت دینی و قومی خود را مخفی نگهمیدارند
به نوشته خانم وحید منش، هنوز هم بسیاری از یهودیان دین و هویت قومی خود را محرمانه نگهمیدارند. حتی برخی از آنها در ملاءعام تغییر دین خود را اعلام کردهاند.
موشه حکیمی، یهودی دیگر ایرانی، میگوید به هر کودک یهودی از همان سالهای اولیه زندگی گفتهمیشود که در بحران بسرمیبریم و آنها باید زندگی دوگانه داشته باشند.
او در این زمینه میافزاید که آنها نباید درباره زندگی شخصی خود با غیر یهودیان سخنی بگویند و «این راز مانند طبیعت دوم آنها پس از بلوغ است.»
بسیاری از یهودیان به ظاهر مسلمان شده دو نام دارند
موشه حکیمی که بیرون از خانه به نام موسی شناخته میشود با اشاره به داشتن دو نام در بین یهودیان میگوید که نام مسلمانی پدربزرگش، شیخ ابوالقاسم و نام عبری او بنجامین بود.
اوهمچنین نام مسلمانی پدرش را ابراهیم و نام عبری او را آبراهام ذکر میکند و میافزاید در دوران زندگی پدرش بسیاری از یهودیان نام اسلامی داشتهاند و حتی برای زیارت به مکه هم رفتهاند.
به نظر نویسنده سرنوشت دین یهود در ایران ممکن است نهایتا از سوی افرادی تعیین شود که برای یافتن همسر کشور را ترک میکنند.
در این زمینه به گفته دانشجوی دختر یهودی در تهران اشاره میشود که چنین قصدی دارد و میگوید که تقریبا هیچ مرد جوان تحصیلکرده یهودی در ایران برای ازدواج وجود ندارد و مهاجرت را «آخرین راه چاره برای تجربه زندگی بدون محدودیت» میداند.
اخبار متناقض درباره وضعیت اقلیتهای مذهبی در ایران
در حالی که پروانه وحید منش تعداد یهودیان ترکیه را بیش از ایران میداند، در اوایل ماه اردیبهشت سیامک مرهصدق، نماینده یهودیان در مجلس شورای اسلامی ایران، در مصاحبه با روزنامه فیگارو گفتهبود که ایران با جمعیت 25 تا 30 هزار یهودی پس از اسرائیل بیشترین جمعیت یهود را در خود جای دادهاست.
او با اشاره به «ارائه تصویر غلط رسانههای خارجی از زندگی اقلیتهای مذهبی در ایران» گفت: در بیست سال گذشته تنها یک درصد به اسرائیل سفر کردهاند.
آقای مرهصدق گفته بود که جامعه یهودی ایران از نظر سیاسی و جامعهشناختی کاملا جاافتاده است.
طبق برآوردهای غیر رسمی، که گزارش سالانه آزادی مذهب در سال 2009 آن را اعلام کرد، بهائیان، يهودیان، مسیحیان و زرتشتیان دو درصد کل جمعیت ایران را تشکیل میدهند.
در زمستان سال 87 برای ششمین سال متوالی مجمع عمومی سازمان ملل متحد قطعنامهای صادر و وضعیت حقوق بشر در ایران را، به دلیل رفتار تند دولت با اقلیتهای دینی، بشدت محکوم کرد.
در سال گذشته نیز ریاست اتحادیه اروپا با صدور بیانیهای نگرانی عمیق خود را از نقض آزادی مذهبی در ایران ابراز کردهبود.
انسان ستیزی ایرانی؟ 7/8/11
در مورد یهودی بودن یا نبودن حضرات “احمدی تژاد”: حال حتی اگر هم درست باشدکه “«سبورجیان» او یا پدرش یا اجدادش یهودی بوده اند. این چه رابطه ای (بجز یهودی ستیزی صرف) با سایر انسانها، یهودیها، عربها، یا ایرانیها دارد؟ او مسئول است. نه خدا، نه پیغنبر؛ نه امام؛ نه ملا و نه قمری خانم یهودی که پشت جوغن نشسته داره گوشت گاو میکوبه و منتظره که نورچشمش ملا پیناس از در، سالم برگرده خونه؟
حالا اگر هم ثابت بشه که او یک عرب زاده؛ یا ترک زاده، یا آریا زاده، یا مخلوط باشه، آیا میشه اون اقوام رو به خاطر رفتار او مقصر خوند؟ و خونشونو ریخت؟
متاسفانه بارهای بار بخاطر این گونه اتهامات مرموز یا علنی؛ متعصبین خونخوار از فرصت استفاده کرده و بجای رسوندن ملا پیناس بخونه اش، اورا با مادرش و بچه ها شونو بخون نشوندن!
واسهء چی؟ چونکه یک آدم نمای بدسگال، مسئولیت یک فرد رو بدیگران اشاعه داده.
آیا اینه ” صدق”؟ “الهیت”؟ یا “اسلامیت؟”
در هر دین الهی صادقانه ودر هر قانون انسانی که بگیرید، محکوم و مجازات کردن یک انسان رو، بجرم گناه فرد دیگری، منع شده. آیا پیش اسلام مباح شده؟
در ثانی آیا توی ایران یا توی عرب، کسی هست که بتونه از یهودی بودن جدّات خودش واقعا فرار بکنه؟ ریشه یهودیت توی تار و پود ایران و عرب پیش از اسلام بوده و پس از اسلام هم دهها بار بیشتر شده! شاید باید از “جیدد اسلامها” و”شاهزاده ای درباری” از نسل و نسب ” اسمعیلیون”، “صفویون”، “قاجاریون”؛ واز زاده های زنان یهودی از کنیزان زر خرید، اسیران زنجیر بسته، و دوشیزکان ربوده شده، برید بپرسید!
امروزه “یهودی ستیزی نژادی” یا “احمدی نژادی” در حقیقت با “انسان ستیزی نژادی” یکی شده. بس! این بازیهای نژادی اکبیری تا بحال خون میلیونها انسان بیگناه را ریخته! آیا کافی نیست؟؟
با احترامات لایقه
ملا پیناس کلیمی، یهودی، جهود، جود؛ جید؛ بنی اسرائیلی؛ وغیره و غیره بنام ابی شماس
احمدی نژاد ، مصباح یزدی و عسکر اولادی سه یهودی زاده ای هستند که یکی بر اریکه مذهب دیگری بر اقتصاد و آن منفور هم بر سیاست این مملکت تکیه داده اند.
ملاحظه کنید و ببینید این سه نفر چگونه پشتیبان همدیگرند و هیچ حمایتی را دریغ نمی کنند.
در قبح اعمال این سه همین بس که به طمع قدرت حتی هم خونان خود را از یاد برده و فراموش کرده اند.