میرحسین موسوی در آستانه سالگرد درگذشت آیتالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در گفتوگویی با پایگاه اینترنتی کلمه درباره ابعاد شخصیتی او و تفاوتهای دوران کنونی با دوران حکومت وی میگوید.
میرحسین موسوی در آستانه سالگرد درگذشت آیتالله خمینی بنیانگذار جمهوری اسلامی در گفت و گویی با پایگاه اینترنتی کلمه، درباره ابعاد شخصیتی او و آنچه دولت کنونی از این شخصیت و دوران حکومت وی به تصویر میکشد، گفته است.
آقای موسوی در این گفتوگو تاکید میکند که منظور از نگریستن به روزهای حکومت آیتالله خمینی، بازگشت به آن دوره نیست و میگوید هدف، یادآوری ریشهها و جهتهای اصلی انقلاب یعنی عدالت، آزادی و معنویت است.
او معرفی بنیانگذار جمهوری اسلامی به نسل جوان را یک ضرورت میداند و میگوید نه او، بلکه تعداد کثیری از ملت ایران هزاران خاطره از آیتالله خمینی دارند و تاثیرگرفته از دوران او هستند و حاضر نیستند در مقابل تحریفها و بیانصافیها رضایت بدهند.
آقای موسوی با یادآوری آنکه در ابتدای شکلگیری راه سبز امید، خود را یک همراه جنبش معرفی کرده، میافزاید: ما از تعامل اندیشهها ضرر نمیکنیم، ولی از پنهان کردن هویت خود در میان جمعی که خواستار صداقت است، قطعا ضرر میکنیم.
وی که بهترین پوستر جنبش سبز را پوستری میداند که بر آن نوشته شده «دروغ، ممنوع است» میگوید: این چه انتظاری است که بنده یک تجربه 10 ساله و پر از رویدادهای گونان گون را نادیده بگیرم.
نخستوزیر ایران در دوران حیات آیتالله خمینی معتقد است که انسانها «جایزالخطا» هستند، اما معتقد است که وقتی «دو تیغه قیچی» آن دوران و تصویر آیتالله خمینی را هدف قرار دادهاند، ضرورتی وجود ندارد که وی نیز آن دوران را نقد کند.
آقای موسوی «دو تیغه قیچی» را «متحجران داخلی» و «دشمنان بینقاب خارجی» معرفی میکند و میگوید: مسلما به دلیل فضای زهرآگین موجود، کلام گفته نشده از دهان، ربوده خواهد شد و درست شبیه چارچوب توطئهای که به عنوان پاره کردن تصویر حضرت امام پیاده شد، مورد سوءاستفاده داخلی و خارجی قرار خواهد گرفت.
تحریف چهره آیتالله خمینی
آقای موسوی معتقد است تصویری که از تقاطع تلاش مخالفان آیتالله خمینی و رسانههای رسمی کشور به دست میآید، اگر ادامه یابد و جواب داده نشود، نتیجهای جز انزجار تدریجی از همه آنچه گذشته است، نخواهد داشت.
به عقیده آقای موسوی تصویری که امروز از شخصیت آیتالله خمینی داده میشود، از نظر کسانی که روزهای حکومت وی را به صورت مستقیم تجربه کردهاند، شباهتی با چهره و منش سالهای حضور او در راس حکومت ندارد.
او با اشاره به استقبال مردم از آیتالله خمینی در سال 57 و شرکت چند برابر مردم در مراسم تشییع پیکر او تاکید میکند که اگر واقعیت این شخصیت شباهتی با آنچه صدا و سیما و برخی «جراید هتاک» نشان میدهند داشت، مردم به جای آنکه بر سر و سینه خود بزنند، خوشحال و یا نسبت به او بیاعتنا میشدند.
آقای موسوی معتقد است، ملت ایران بدون وی و ارتباطی که با وی داشتند، نمیتوانستند به مدت هشت سال در دوران جنگ و در دوران انواع توطئهها ایستادگی کنند.
او معتقد است نظام هنوز بخش بزرگی از مشروعیت خود را از شخصیت آیتالله خمینی و خاطره جمعی مردم از وی میگیرد، بنابراین از نظر وی، بخشی از حکومت که به خشونت و سرکوب و سلب آزادیهای مشروع روی آورده، زندانها را پر کرده و با خرافه و تحجر کشور را به درماندگی در سطح داخلی و خارجی کشانده؛ محتاج استفادهای «مسرفانه» از این سرمایه عظیم اجتماعی است.
تفاوت دوران کنونی با دوران حکومت او
آقای موسوی که بر این نظر است که باید بهطور مداوم به نسل جوان امروز کشور یادآوری شود که وضعیت فعلی شباهتی با دوران آیتالله خمینی ندارد، میگوید: من یقین دارم که همین جوانان اگر به صورت خیالی در ظرف دیروز قرار بگیرند، همه در کنار باکریها، همتها و باقریها قرار خواهند گرفت.
همچنانکه اگر جوانان آن دوره در ظرف زمانی امروز قرار میگرفتند، باقریها و باکریها و همتها از سرداران جنبش سبز امید میبودند و در زندانها جوابگوی گرایشهای دینی و ملی خود میشدند.
نامزد دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری ایران، فرمان هشت مادهای بنیانگذار جمهوری اسلامی و شرح شرایطی را که منجر به این فرمان شد، نمونهای از تفاوت شرایط حاکم امروز با دوران حضور او در راس حکومت میداند.
به عقیده وی، این فرمان بدون هیچ تغییری میتواند «فضاحت» وضع موجود و «بگیر و ببندها» و ظلم حاکم بر مردم را نشان دهد.
آقای موسوی در این گفتوگو از برخورد آیتالله خمینی با مجلس و نظرات او در مورد دوگانه عرف و شرع و اینکه «تشخیص موضوع در عرف و شرع به عهده عرف است و مجلس نماینده عرف و نمایندگان خود از عرف برمیآیند» به عنوان یکی دیگر از مواردی که دوران حکومت او را از دوران فعلی متمایز میکند، یاد میکند.
وی با یادآوری چگونگی برگزاری انتخابات در سالهای اول پیروزی انقلاب اسلامی و ابطال 700 صندوق انتخابات مجلس ششم در تهران که باعث شد فردی روشنفکر و بیپناه حذف شده و یک فرد مورد علاقه شورای نگهبان با ارتباطات نسبی و سببی وارد مجلس شود، به تفاوتهای دیگر این دو دوره اشاره دارد.
او طرح نظارت استصوابی را که به گفته وی نه ریشه در قانون اساسی دارد و نه در معرفت و آگاهیهای مردم، وسیلهای میداند که انتخابات را دو مرحلهای کرد و تعداد زیادی از «خدمتگزاران آگاه و مدیران دلسوز» را از ورود به صحنه رقابت کنار زد و معتقد است که نتیجه این چنین برخوری پایین آمدن شان و جایگاه مجلس شده است.
آقای موسوی در بخشی از صحبتهای خود درباره شخصیت آیتالله خمینی میگوید: امام بزرگ بود، اما در عین حال خود را بزرگ نمیدید. از تعریف و تمجید و مدح بیزار بود. یک بار ایشان صدا و سیما را از پخش فیلمها و عکسهایش منع کرد و گفت از اینکه هر موقع تلویزیون را باز میکنم و خودم را میبینم، عقم میگیرد. همین منع را هم برای مدتی برای روزنامهها داشتند.
خمینی خونخوار دستش به خون هزاران هزار ایرانی اغشته بود ان جلاد زمان بهتر که به درک رفت لعنت بر او واجداد هندیش
مادر قحبه ها همهتان دروغگو هستید بر جد خمینی و قبر خمینی ریدم
سلام .سئوال من اینست که اگر امام خمینی زنده بود آقای میر حسین موسوی جرات به زبان آوردن این اشعار را داشتند؟ ( انشاءاله تهمت و توهین و کلمات نامناسب نباشد )