چه قدر احتمال دارد که غول عثمانی بیدار شود؟
بهتر است این سئوال را از یک منظر دیگر بپرسیم: با توجه به حادثه اخیر و حمله نیروهای اسرائیلی به کشتی عازم غزه اگر غول عثمانی بیدار شود، چه تغییری در شرایط پیرامون ما پدید میآید؟
کم کم تحلیلهایی نزدیک به این مضمون نوشته میشود که ترکیه، کشوری که سالها پشت در اتحادیه اروپایی به انتظار ورود نشسته بود، کلاه بر زمین کوبیده و با همان لباس بومی خودش در حال ورود به جامعه جهانی است (+ و +). حمله ارتش اسرائیل به کشتی کمکهای غیردولتی به مردم غزه جدای از تحریک افکار عمومی، که قابل کنترلتر است، این غول خفته را هم تحریک کرده، که چندان قابل کنترل به نظر نمیرسد.
اسرائیل خوب فهمیده که هوا پس است. با یک تشرکوچک ترکیه همه زندانیها را آزاد کرد و اجساد را تحویل داد. امروز اجساد به خاک سپرده شدند. اما این تازه اول بازی است. یادتان باشد که اینجا خاورمیانه است، جایی که جسد منبع لایزال انرژی است. مردم ترکیه ـ تا جایی که میتوانم بفهمم ـ به خاطر از دست دادن امپراتوری گذشتهشان و به خاطر تحقیری که در سالهای انتظار به ورود به اتحادیه اروپا به آنها تحمیل شد، با این جسدهای روی دستشان، خیلی مصمم به نظر میرسند. این عکس را ببینید. نکته مهم آرایش نظامی مردم عزادار است.
از فردا یک همخوانی تازه میان ترکیه و مصر شروع میشود. (جالب این که هر دوی این کشورها دولتهای به نسبت لیبرالی دارند؛ معروف است که عبدالله گل و رجب طیب اردوغان از نسل و همفکر و دوست همین ملی مذهبیهای خودمان هستند.) ترکیه و مصر بازیگران اصلی تاریخ تمدن اسلامی هستند. پرچم اسلام، که حالا فکر میکنیم به دست ما افتاده، همیشهی تاریخ بین آنها رد و بدل شدهاست. مصر در واکنش اول مرزهای خودش را باز کرد، باز کردنی که بیشتر برای فرونشاندن موج برافروختهی افکار عمومی داخل مصر است. مردم در هر دوی این کشورها و در دیگر اجتماعات مسلمان -به استثنای ایران- حساستر و عصبانیتر از دولتها هستند. ایران تنها کشوری است که همه مشتش را برای مراسم رسمی روز جمعه گره کردهاست، یعنی برای چهار روز بعد از حادثه، با خدمات و پشتیبانی کامل دولت. مقایسه کنید با مسلمانان هند. به هرحال، این همخوانی میان ترکیه و مصر به زودی به راه میافتد و بعید نیست به خاطر رقابت درونی میان این دو حوزه هر روز طنین بیشتری هم پیدا کند.
حالا همهی اینها چه ربطی به ما دارد؟ همه اینها ممکن است اتفاق بیافتد یا به قول حاکمان جمهوری اسلامی «مهندسی فرهنگی» بشود و جلوی وقوعش ـ برای مدتی ـ گرفتهشود.
میخواهم بگویم ما باید از بیدار شدن عثمانیان ترک و فاطمیون مصری استقبال کنیم. یکی از مهمترین علتهای پرتاب شدن ما به وسط میدان اکتیویسم بیمعنا و دوپاره شدن به طرفداران فلسطینیها و طرفداران اسرائیلیها، همین خوابیدن این دو بزرگوار است. کسی با اصل طرفداری مشکلی ندارد. واقعیتش این است که ـ شاید به خاطر فاصله زیاد ـ نمیتوانیم طرفداری کنیم و در عمل فقط به خودمان ضربه میزنیم. درست مثل کسی که بخواهد به بوکسور دلخواهش از پشت شیشه تلویزیون کمک کند. پنج سال حملههای بیوقفه و حماسی رئیس جمهور فرزانه را مقایسه کنید با یک جملهی عبدالله گل که با فاصله سه ساعت همه زندانیان را آزاد کرد.
باید بدون خروج از دنیای اسلام، با ادب و احترام، پرچم رهبری جهان اسلام را به همین آقای همسایه بدهیم و برگردیم سر کارهای عقب افتاده. میدانید از زمان خیام و پیش از آن طرحهای بر زمین مانده داریم؟ ما اهل ایفای این نقش نیستیم. اگر نقش خودمان یادمان بیاید هم برای اسلام بهتر است، هم برای کل جهان و هم شاید برای خودمان.
حالا که عثمانیها خودشان را کش میدهند و از این رو به آن رو میشوند، یک راهش این است که سنگی اگر در دست دارید کناره تخت آنها بکوبید. باید بیدار شوند.
چه بخواهیم و چه نخواهیم وسط این جنگ صلیبی گیر افتاده ایم.یهودیان اسراییلی و مسلمانان فلسطینی مهمترین قربانیان جانی و حیثیتی این جنگ می باشند.جنگی که می خواهد به زخم عقده های چند صد ساله شکست اروپاییان مسیحی از مسلمانان در قرون وسطی التیام ببخشد. پس از رنسانس اروپا و سیاستمداران غرب توانستند نقش مذهب را در حوزه قدرت سیاسی محدود کنند. اما نتوانستند رویکردهای منفی مذهب را در زوایای پنهان ذهنیت خویش کنترل نمایند .چنانچه این عقده های چند صد ساله وجود نداشت حل مسئله فلسطین و دوستی یهودیان و مسلمانان به راحتی امکان پذیر بود.
آیا مسلمانان و یهودیان و مسیحیان صدای این جملات و صدای وجدان شریف خویش را خواهند شنید؟
بدون کرد اهل سنت نمی توانی هیچ کاری به انجام برسانید و بدون کرد پیروز نخواهیم شد،دست بردارید از قتل عمد کردها حق شان ،به ادمیت بر گر دید تا پیروز شوید.
والسلام علی من التنع دین محمد مصطفی