نویسنده این یادداشت با نگاهی به واکنشهای سرکوبگرانه گروه موسوم به «لباس شخصیها» معتقد است این افراد با هدف تاثیرگذاری بیشتر بر روند سیاسی کشور، فعالیتشان را بیشتر کردهاند که در بلند مدت، قطعا به نفع جنبش سبز است.
حمله گروهی از «لباس شخصی»ها به مهدی کروبی و دفتر آیتالله صانعی و منتظری در روز و شب گذشته، 24 خرداد نشان داد این گروه فراتر از یک دسته کوچک هستند.
با نگاهی بر تجهیزات و نظمی که برای سرکوب در اختیار داشتند میتوان گفت که آنها هم به تجهیزات لازم مجهز هستند و هم به خاطر ارتباطات قدرتمندی که دارند از هرگونه تعقیب قضایی مصون هستند. مصونیتی که باعث میشود تا این گروهها بدون ترس و واهمهای از عواقب کار خود به مخالفان خود حمله کنند.
اما لباس شخصیها چه کسانی هستند؟ آیا افرادی با خصوصیات ظاهری مشترک مانند ریش و پیراهنهای روی شلوار انداخته که با چوب و چماق در خیابان مردم را کتک میزنند تنها دسته لباس شخصی اطلاق میشود؟ خواسته آنها چیست؟ چگونه سازماندهی میشوند؟ آیا صرفا گروهی «تندرو» از طرفداران آیتالله خامنهای هستند؟ نقش آنان در تحولات سیاسی معاصر چیست؟ آنها در مقابل جنبش مردمی سبز چه نقشی را ایفا میکنند و چطور باید آنها را شناخت؟ آیا اصولا نقش آنها موثر است؟
لباس شخصیها به تعریفی شبه نظامیان طرفدار آیتالله خامنهای هستند که وظیفه خود را «دفاع ارزشهای انقلاب اسلامی» میدانند. شهرت واژه «لباس شخصی» بیشتر به دلیل سرکوب این گروه است که در دو دهه اخیر جمهوری اسلامی، هر کجا تجمعی دمکراسیخواه شکل گرفته، با به صحنه آمدن این گروه صحبت از آنها بر سر زبانها افتاده است.
در یک سال گذشته اما، این گروه فعالتر از گذشته در خیابانها و در کنار نیروهای امنیتی دیده شدهاند. حمله به کوی دانشگاه و سرکوب معترضان در خیابانها اوج فعالیتهای این گروه قلمداد میشود.
پس از انتخابات دهم ریاست جمهوری به دلیل وجود فضای مجازی اینترنت، بسیار دیده شد که این گروه علاوه بر چوب و چماق و چاقو، از سلاح گرم نیز در سرکوب مخالفان استفاده کردند و علاوه بر درگیری با تظاهر کنندگان، گزارشهایی از تخریب اموال عمومی، شکستن شیشههای منازل و اتومبیلها توسط این گروه دیده شده است.
تاکنون نهاد یا ارگانی مسئولیت رسمی این گروه را بر عهده نگرفته است، اما بسیاری معتقدند که با توجه به وابستگی اعضای این گروه به سپاه پاسداران و نیروهای بسیج، آنها توسط این دو ارگان سازماندهی میشوند.
با نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی میتوان گفت که فعالیت این گروه دهه به دهه افزایش پیدا کرده و از سال گذشته تاکنون به چند برابر میزان قبلی خود رسیده است. دلیل آن هم مشخص است: اعتراضات یک سال گذشته در 30 سال اخیر بیسابقه بوده است.
برخی معتقدند که لباس شخصیها اساسا برای واکنش به مخالفتها فعالیت میکنند، اما مدتی است که دیده شده این گروهها از حالت واکنشی به «کنشی» تبدیل شده و خود آغازگر درگیریهایی میشوند که اصولا اعتراضی در آن دیده نمیشود. اخلال در سخنرانی حسن خمینی، حمله به مهدی کروبی و محاصره بیوت آیتالله صانعی و منتظری و حمله به آنها از فعالیتهای کنشی اخیر این گروه است.
به نظر میرسد چرخش لباس شخصیها از موضع واکنشی به فعالیتهای «کنشی» نشان از تمایل این گروه برای تاثیر بیشتر در روند سیاسی کنونی و توقف جنبش سبز دارد.
روز گذشته این گروه با محاصره بیت آیتالله صانعی آنجا را «خانه فساد» خواندند و به نیروهای امنیتی و انتظامی اولتیماتوم دادند که اگر با «این افراد کثیف» برخورد نکنند، خود دست به کار میشوند و به حذف این افراد، از جمله هاشمی رفسنجانی خواهند پرداخت.
هر چه هست، این گروه اگرچه ممکن است در ظاهر به بخشی از هدف خود در کنار نیروهای امنیتی، یعنی توقف جنبش سبز در خیابانها رسیده باشد، اما به نظر میرسد تاثیرگذاری این گروه بر مردم عادی دقیقا نقطهی مقابل هدف آنان باشد.
به گمان نویسنده، واضحترین نکتهای که میتوان از حمله روز گذشته لباسشخصیها به بیت آیتالله صانعی برداشت کرد این است که لباس شخصیها اهل گفتگو نیستند. آنها خواهان حذف تمام گروههایی هستند که به زعم آنها «فاسدند». خواه این گروه طرفداران میرحسین موسوی یا مهدی کروبی باشد، خواه طرفداران مراجعی چون آیتالله صانعی و منتظری، خواه نوه بنیانگذار جمهوری اسلامی.
به نظر میرسد مهمترین دلیلی که باعث شده هیچ سازمانی به صورت رسمی مسئولیت لباس شخصیها را بر عهده نگیرد، همین ذات سرکوبگری و اهل گفتگو نبودن این گروه است.
اگرچه این لباس شخصیها تاکنون در توقف فعالیتهای اعتراضی و سرکوب معترضان تا حدی موفق بودهاند اما به نظر میرسد صحبت کردن بیشتر از این گروه و روی صحنه آوردن آن و نمایش ویدیوهایی چون حمله روز گذشته این افراد که خود را فرزندان آیتالله خامنهای میخوانند، دقیقا به نفع جنبش سبز است.
به گمان نویسنده، فعالان جنبش سبز نیازی نیست همچون لباس شخصیها به حذف مخالفان بیندیشند. تماشا و بازخوانی رفتار این گروه به طور طبیعی هر ذهن آگاهی را متوجه این میکند که چه گروههایی طرفداران کنونی دولت را تشکیل میدهند و اساسا چه سبک برخورد و منطقی دارند.
آنچه که روشن ان این است که لباس شخصیها با هدف «تاثیرگذاری بیشتر» فعالیتشان را بیشتر کردهاند، اما افزایش این فعالیتها در بلند مدت، قطعا به نفع جنبش سبز است.
نام حقیقی این دو فرد (میانی) حسین منیف اشمر و ابو ناصر(راست تصویر) می باشد. حسین منیف اشمر از سال 1374 در دفتر نمایندگی حزب الله در تهران بوده و از اعضای نیروی تروریستی قدس سپاه می باشد. دفتر کار وی هم خیابان ولی عصر- خیابان حافظ شیراز- پلاک 14 می باشد.
براستی آیا لباس شخصی ها به تعبیر نویسنده به طرفداران ایت الله خامنه ای گفته می شود که هدف اصلی انها فقط دفاع از ارزشهای انقلاب می باشد و بس. اگر قرار باشد این تعبیر را از نویسنده بپذیریم باید قبول کنیم که این گروه افرادی هستند پابند به اصول و ارزش انقلابی که در این عصر شاهد از میان رفتن اصول خود می باشند. پس به ناچار به دفاع ازان بر خاستند. اما سئوالی که اینجا می توان مطرح کرد این است که این چه اصولی است که برای حفظ ان می توان تمام اصول و ارزش انسانی را براحتی و بدون هیچ تاملی نادیده گرفت و آیا دفاع از چنین اصولی بد ین شکل خود نمایانگر نیاز شدید جامعه برای بازسازی اصول و ارزش های انقلابی نمی باشد. چرا که این دسته از افراد گاهن از حمایت طیف وسیعی از همین جامعه برخوردار هستند. و ایا اساسن نیازی به چیزی بنام ارزشهای انقلابی برای انسان عصر حاضر ضرورتی برای بهتر زیستن است !
افراد در میانه و سمت راست این تصویر از اعضای سرکوبگر حزب الله لبنان میباشند. که فرد وسط تصویر دقایقی بعد از انفجار بمب در موتورسیکلتی که منجر به کشته شدن استاد فیزیک دکتر مسعود علیمحمدی در تهران شده بود, مانند اجل معلّق در محل حادثه حاضر بود. به احتمال زیاد تخصص وی هم باید در تله های انفجاری باشد.
این را به یاد داشته باشید که بزودی وقتی سگهای وحشی لباس شخصی تمام مردم ایران را به خشم دراوردند و سید علی چلاقه را ببیش از پیشتر به سقوط نزدیک کردند انوقت ادعا خواهند کرد که «اینها همه ماموران سیا و موصاد هستند». همانطور که همینها در شلوغیهای بعد از انتخابات با سلاح گرم به مردم شلیک کردند و بعد گفتند ندا و سهراب و بغیه را عوامل خارجی کشتند.