نسخه آرشیو شده

«جنبش سبز: نبردی درون اسلام»
از میان متن

  • به نوشته نیویورک تایمز، جوانانی که در دهه هشتاد مجذوب کاریزمای خمینی بودند اکنون بعد از دو دهه از مرگ او، شعارهایی علیه دیکتاتوری می‌دهند که هرگز در منطقه خاورمیانه شنیده نشده است.
مردمک
سه‌شنبه ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ - ۰۴:۴۵ | کد خبر: 53392

روزنامه نیویورک تایمز در مقاله تحلیلی خود که به قلم رائول مارک گرشت، عضو بنیاد دفاع از دمکراسی نوشته شده، به تحلیل رویدادهای سیاسی ایران بر بستر زمینه‌های فکری و فلسفی آن پرداخته است.

روزنامه نیویورک تایمز در مقاله تحلیلی امروز، 25 خردادماه خود که به قلم رائول مارک گرشت، عضو بنیاد دفاع از دمکراسی و متخصص سابق امور خاورمیانه در بخش مخفی سازمان سیا نوشته شده، به تحلیل رویدادهای سیاسی ایران بر بستر زمینه‌های فکری و فلسفی آن پرداخته است.

نویسنده در آغاز مقاله با اشاره به سابقه شروع کارش در بخش ایران سازمان سیا، ازهمکاری قدیمی یاد می‌کند که گرایش‌های لیبرالی داشته و معتقد بوده که تئوری‌های پوپر(نویسنده کتاب جامعه باز و دشمنان آن) پاسخ استبداد مذهبی حاکم بر جامعه ایران است، اما به عقیده نویسنده این فرد (دوستش) درک درستی از محدوده‌های ملی در بحث‌های مربوط به حقوق بشر نداشته است.

نویسنده در ادامه می‌‌نویسد که روشنفکران حامی جنبش سبز در ایران نیز عاشق پوپر و دفاع او از لیبرال دمکراسی‌اند و به محمد خاتمی، رئیس جمهور سابق ایران اشاره‌ می‌کند که به اعتقاد او تحت تاثیر فلسفه غرب و اندیشه‌های پوپر در زمینه اقتصاد پویا در دمکراسی لیبرال بود. و البته عبدالکریم سروش، فیلسوف مذهبی بانفوذ ایران که به عقیده نویسنده نیویورک‌تایمز، مهم‌ترین متفکر مسلمانی است که بعد از غزالی خداشناس در قرن یازدهم ظهور کرده است و احترام خاصی برای پوپر و تلاش‌اش برای ایجاد دینی که تنها در یک جامعه باز و دمکراتیک می تواند رشد کند، قائل است.

نویسنده نیویورک تایمز می‌نویسد که وقتی به تغییراتی که در یک سال گذشته در ایران اتفاق افتاده نگاه ‌می‌کند، فورا کارل پوپر، ارتش طرفداران دمکراسی و روحانیون روشنفکر مذهبی ایران در نظرش می‌آیند که برای تغییر فرهنگ و مبانی اخلاقی کشورشان تلاش می‌کنند.

به اعتقاد نویسنده، خواست این دسته از ایرانیان باید در تعیین سیاست‌های دولت اوباما در مورد ایران، درنظر گرفته شود.

به نوشته نیویورک تایمز، در حالی که دولت رونالد ریگان و سیاست‌های او در دهه هشتاد هیچ کمکی به مردم ایران نکرد، دولت اوباما فرصت بیشتری در این زمینه دارد: اوباما می‌تواند با حمایت از جنبش سبز، شانس رهایی از شر روحانیون ضد آمریکایی و ضد یهودی صاحب بمب اتم را افزایش دهد.

نیویورک تایمز در ادامه می‌نویسد: دمکرات‌ها که روزگاری قهرمان ترویج جنبش‌های دمکراتیک بودند، باید بدانند که کار خوبی که می‌توانند برای مردم ایران بکنند، ارزش‌اش بیشتر از زیانی است که از بی‌عملی در این مورد ناشی می‌شود.

به اعتقاد نویسنده نیویورک تایمز، آمریکا برای کمک به مردم ایران باید ابتدا بفهمد که از زمان مرگ آیت‌الله خمینی در 1989 تاکنون در این کشور چه اتفاق‌هایی افتاده است.

به نوشته نیویورک تایمز، جوانانی که در دهه هشتاد مجذوب کاریزمای خمینی بودند، اکنون بعد از دو دهه از مرگ او، شعارهایی علیه دیکتاتوری می‌دهند که هرگز در منطقه خاورمیانه شنیده نشده است.

نویسنده، بحران روشنفکری رژیم کنونی را یکی از دلایل این تغییر فضای سیاسی در ایران می‌داند. وی آن‌گاه به نقش آیت‌الله مصباح یزدی به عنوان مشاور معنوی محمود احمدی‌نژاد اشاره کرده و می‌نویسد: او کسی است که اعتقاد دارد انسان و خدا در جمهوری اسلامی به بهترین شکل وحدت خود می رسند.

به اعتقاد نویسنده نیویورک تایمز، جنبش سبز که خواهان تحول فرهنگی و سیاسی در ایران است، همان چیزی است که آمریکا سال‌ها به ویژه بعد از یازده سپتامبر، منتظر ظهور آن در خاورمیانه بود؛ جنبشی با گرایش‌های کم و بیش لیبرال دمکراتیک که از نظر فلسفی، سکولار و واقع گراست و ریشه در طبقه متوسط عظیم و جوانان تحصیل کرده ایرانی دارد.

به اعتقاد نویسنده، این جنبش از نظر آرمان‌های سیاسی و روش‌های مبارزه به جنبش‌های آزادیخواهانه پشت پرده آهنین بلوک شرق در دهه هشتاد دارد. این جنبش می‌تواند متفکران آزاد، محرومان، فقرا، جوانان (بیش از 60 درصد جمعیت ایران را جوانان زیر سی سال تشکیل می‌دهد)، روحانیون مخالف و مهم‌تر از همه نسل اول انقلابیون دهه هفتاد را که به وسیله جانشین خمینی یعنی آیت‌الله خامنه‌ای پاکسازی شدند، گرد هم متحد کند.

از نظر نویسنده نیویورک تایمز، این جنبش بعد از پیروزی محمد خاتمی در انتخابات ریاست جمهوری سال 1997، بیانگر خشم زنان ایران به عنوان شهروندان درجه دوم در نظام اسلامی است.

نویسنده در ادامه معرفی این جنبش می‌نویسد: این جنبش در تاریخ اسلام منحصر به فرد است؛ یک انقلاب روشنفکری که می‌خواهد به شکل دمکراتیک و مسالمت‌آمیز، مشکل مسلمان‌ها را در زمینه اصالت مذهبی و فرهنگی حل کند.

اما چگونه یک ملت مغرور می‌تواند بهترین و بدترین چیزها را از غرب اقتباس کرده و در عین حال به هویت تاریخی‌اش نیز وفادار بماند؟

به اعتقاد نویسنده، میلیون‌ها نفری که در سال‌های 1997 و 2001 به خاتمی رای دادند، به ما نشان دادند که این دیگر مساله آن‌ها نیست.

نویسنده در بخش دیگری از مقاله خود می‌نویسد: با این‌که شورش ماه ژوئن سال گذشته، باعث سقوط روحانیون نشد، اما جمهوری اسلامی امروز، بی‌ثبات تر از همیشه به نظر می‌رسد.

بر اساس این گزارش، هر روز تعطیلی رسمی در تقویم ایران، می تواند به روز اعتراض علیه رژیم تبدیل شود و رژیم مجبور است هر بار هزاران تن از نیروهای امنیتی را برای کنترل و سرکوب مردم به خیابان‌ها بفرستد، چنان‌که روز شنبه در سالگرد انتخابات ریاست جمهوری فرستاد.

به نوشته نیویورک تایمز، قساوتی که آیت‌الله خامنه‌ای در تابستان گذشته علیه جنبش سبز به خرج داد ـ  قتل، شکنجه و تجاوز به معترضان از سوی نیروهای حکومتی - حقانیت رژیم را در نزد معتقدان آن خدشه دار کرد.

نیویورک تایمز می‌نویسد: میرحسین موسوی، رهبر برجسته جنبش دمکراسی در ایران، زنده و خارج از زندان است، چرا که رژیم می ترسد با زندانی کردن یا مرگ او، باعث ایجاد امواج لرزاننده‌ای شود. در حالی که بسیاری از غربی‌ها این جنبش را به خاطر عدم توانایی‌اش در برانگیختن راهپیمایی‌های عظیم خیابانی نادیده می‌گیرند، آیت‌الله خامنه‌ای به شدت نگران تعداد انبوه دشمنانش و بی‌ثباتی کشور است.

نویسنده نیویورک تایمز در بخش دیگری از این مقاله، با اشاره به تصویب قطعنامه جدید شورای امنیت علیه ایران، می نویسد که کاخ سفید به این تحریم‌ها به عنوان شکل‌های درجه‌بندی شده و قابل برگشت فشار به رژیم تهران نگاه می‌کند.

به اعتقاد نویسنده، جنبش سبز، دیگر در باره لیبرالیزه کردن دولت نیست بلکه اکنون از تغییر رژیم حرف می‌زند.

به نظر نویسنده مقاله، اگر آیت‌الله خامنه‌ای احساس کند که به وسیله جنبش سبز سرنگون خواهد شد، به احتمال زیاد در مورد سلاح‌های هسته‌ای سازش خواهد کرد.

نویسنده، حمایت‌های رسانه‌ای را مهم‌ترین نیاز جنبش سبز می‌داند و می‌نويسد: به‌طور مشخص، اپوزیسیون ایران نیازمند ارتباطات اینترنتی ماهواره‌ای در سراسر کشور است. چرا که برخلاف ارتباطات زمینی؛ کنترل و از بین بردن آن برای حکومت ایران دشوار است.

اپوزیسیون ایران به ماهواره‌های بیشتری که در داخل کشور قابل دسترسی باشد، احتیاج دارد از جمله عرب‌ست که در سال 1976 به وسیله اتحادیه عرب تاسیس شد و همچنین یوتل ست فرانسه.

به نوشته نیویورک تایمز، با صرف پنجاه میلیون دلار در سال، می‌توان ایران را مجهز به اینترنت ماهواره‌ای کرد. به نظر نویسنده، این رقم در مقایسه با هزینه‌ای که آمریکا برای حمایت از گروه‌های ضد‌کمونیستی در کشورهای بلوک شرق کرد، بسیار ناچیز است.

نیویورک تایمز در پایان این مقاله با اشاره به سخنرانی باراک اوباما در قاهره در‌باره «هماهنگی بین سنت و توسعه»، می‌نویسد: این فقدان هماهنگی بین سنت و توسعه - تنش موجود بین مسلمانان اصول گرا و مسلمانان طرفدار غربی شدن - در ایران بود که باعث سقوط دولت اصلاح‌طلب محمد خاتمی شد.

به نوشته نیویورک تایمز، نبرد اصلی بین «ما» و «آن‌ها» نیست، بلکه این نبرد در درون اسلام است و ما واقعا می خواهیم که یک طرف برنده باشد: دوستان کارل پوپر.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

علی افراز

خیانت و همچنین جنایتی که خمینی و یارانش در حق ایران و ایرانی کردند در تاریخ دنیا بی سابقه است .. امروز اگر شعار مرگ بر دیکتاتور  یا مستقیما مرگ بر خامنه ای به این سادگی بر سر زبانهاست صرفا دلیل بر آن دارد که بنیانگذاران  به اصطلاح انقلاب اسلامی واقعیت خود را به نسل فعلی ایران نشان داده اند ........و مسلما  این تضاد تا سرنگونی نظام اسلامی ادامه خواهد داشت .........به امید آینده بهتر برای ایران و ایرانیان ایرانی ......................

علی افراز | ۲۵ خرداد ۱۳۸۹ - ۱۰:۴۶
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی