نویسنده این مقاله معتقد است که تحریمهای غرب علیه جمهوری اسلامی و واکنشهای دولتهای عربی از جمله امارات و عربستان، حکایت از آن دارد که تحریمها به مرور تاثیر خود را بر روابط ایران و همسایگانش در حاشیه خلیج فارس آشکارتر میسازد
آیا ایران وارد مرحله تازهای از انزوا در میان همسایگان عرب خود شده است؟ به نظر میرسد تاثیر تحریمهای غرب بر روابط ایران و همسایگانش در حاشیه خلیج فارس به مرور آشکارتر میشود.
چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل، واکنشهایی را از سوی برخی دولتهای عربی مانند عربستان و امارات به دنبال داشته است که نشان دهنده انزوای همزمان سیاسی و اقتصادی ایران در میان همسایگان خلیجی به شمار میرود.
امارات به عنوان بزرگترین شریک تجاری ایران، بلافاصله پس از تصویب تحریمهای تازه علیه تهران دستور بلوکه کردن اموال ایران در بانکهای خود و قطع کامل معاملات رسمی تجاری با جمهوری اسلامی را صادر کرده است.
به دنبال این کار، بانک مرکزی امارات عربی متحده در بیانیهای دستورالعملهایی برای محدود ساختن بانکها و موسسههای تجاری این کشور در زمینه معامله با تهران صادر کرده است.
این اقدام امارات علیه شرکتهای ایرانی در نوع خود بیسابقه به شمار میرود.
در حالی که نزدیک 9 هزار شرکت ایرانی در این شیخ نشین فعال است، چنین تصمیمی از سوی مقامات اماراتی مفهومی جز به چالش کشیدن ایران و همراهی آن با تحریمها تازه علیه تهران ندارد.
این موضع امارات، دستاوردی قابل توجه برای غرب به شمار میرود.
تهران میتوانست بسیاری از تجهیزات مورد نیاز خود را که مشمول تحریمها شدهاند، از طریق بندرهای امارات وارد کند و به این ترتیب از اثر بخشی قطعنامههای شورای امنیت بکاهد.
غرب که مبادلات تجاری میان ایران و امارات متحده عربی را مانعی بر سر سیاست تحریمها تلقی میکند، اکنون احساس میکند که به مرور جمهوری اسلامی در حال محروم شدن از یک شریک اقتصادی کلیدی است.
سخنان ملک عبدالله علیه ایران
تندتر شدن مواضع رهبران عربستان سعودی علیه ایران، رویداد مهم دیگری در روابط ایران و همسایههای خلیجیاش بوده است که در چارچوب تحولات پس از قطعنامه چهارم قابل بررسی است.
این رویداد در سخنان پادشاه عربستان، به طور روشنی نمود یافته که به تازگی گفته است «ایران لیاقت موجودیت ندارد».
این شایعه در حالی منتشر شده است که گفته میشود رهبران اسرائیل درباره استفاده از فضای هوایی عربستان برای حمله به خاک ایران با مقامات سعودی به توافق رسیدهاند.
پیش از این نیز، سعود الفیصل وزیر خارجه عربستان برای نخستین بار خواستار اقدامی شدیدتر از تحریمها علیه ایران شده بود که به معنای دفاع از گزینه حمله نظامی به ایران تفسیر شد.
این در حالی است، که تا پیش از این، عربستان از برنامه هستهای صلح آمیز جمهوری اسلامی حمایت کرده و مخالفت خود را با هر گونه اقدام نظامی از سوی آمریکا و اسرائیل علیه مراکز هستهای ایران ابراز کرده بود.
باید گفت تنشهای میان ایران و حکومتهای محافظه کار عرب مانند عربستان به سطحی نگران کننده رسیده که در تمام سالهای پس از پایان جنگ ایران و عراق کم سابقه است.
رسانههای رسمی کشور در روزهای اخیر به شدت از مواضع عربستان و امارات انتقاد کرده و آنها را به تلاش برای جلب نظر غرب متهم ساختهاند.
افزایش شکاف با دنیای عرب
اما نکته مهمی که در این میان به فراموشی سپرده شد این بود که دولت ایران در روند تشدید شونده تحریمها روز به روز منزوی تر گشته و اعراب با اتخاذ مواضع خصمانهتری بهطور مشخص در حال پیوستن به اردوگاه تحریمها هستند.
با وجود این که محمود احمدینژاد و سایر مقامات دولت ایران در صدد بر آمدهاند که سطح روابط خود را با عربستان و سایر کشورهای عرب بهبود بخشند، دستاورد چندانی نصیب آنها نشده است.
احمدینژاد اخیرا گفته بود که رابطه ایران و عربستان گرچه دستخوش نوسان بوده است اما یک رابطه مهم و ضروری است و ارتباط آنها به نفع کل جهان است.
اما گفتههای پادشاه عربستان و مواضع دولت امارات برای محدود کردن تجار و بازرگانان ایرانی نشان داد که سرعت تخریب روابط ایران و اعراب بسیار بیشتر از تلاشهای پراکنده مقامات جمهوری اسلامی برای اعتماد سازی است.
در کنار این، ادامه تنشها در روابط با قاهره و قطع روابط دیپلماتیک با کشور مغرب را میتوان دلیلی برای بحرانی بودن روابط ایران و اعراب دانست.
در واقع در چند سال گذشته، دولت احمدینژاد نه تنها قادر به بهتر کردن رابطه با مصر نبوده، بلکه پیوندها با عربستان، مغرب و امارات از لحاظ سیاسی و اقتصادی آسیبهای عمدهای دیده است.
به سود حامیان تحریمها
برآیند این وضعیت به نفع جریان حامی تحریمها و انزوای ایران در غرب است.
واشنگتن امیدوار بوده است که برای موثر ساختن تحریمها، جبههای منطقهای متشکل از همسایههای ایران و کشورهای عربی به وجود آورده که یک سوی آن را عربستان به عنوان یک وزنه اقتصادی در خاورمیانه تشکیل دهد و سوی دیگر آن را مصر به عنوان وزنه سیاسی در دنیای عرب. اولویت دیپلماسی تهران در این مرحله باید ناکام گذاشتن این تلاشها باشد.
هرگونه اقدام و تندروی که باعث افزایش بیاعتمادی میان ایران و اعراب شود، خدمتی به تلاشها برای ایجاد یک جبهه ضد ایرانی عرب خواهد بود.
بهطور مشخص در رابطه با عربستان، هر چند وجود جریانهای تندرو و افراطی در حاکمیت این کشور واقعیتی غیر قابل انکار است، اما میتوان با مذاکره بر سر مسائل امنیتی در منطقه خلیج فارس و رسیدن به اشتراک نظر بر سر چند پرونده حساس منطقهای مورد اهتمام تهران و ریاض مانع از تخریب روابط دو کشور شد.
عراق، لبنان و موضوع شیعیان در عربستان و سایر کشورهای حاشیه خلیج فارس، نگرانیهای عمده خاندان آل سعود را تشکیل میدهند.
رهبران عربستان همیشه نگران این بودهاند که ایران با توجه به نفوذ تارخی در میان شیعیان داخل این کشور و در منطقه، زمینههای بیثباتی و سرکوب رژیم قبیلهای حاکم بر این کشور را فراهم سازد.
مقامات ایران بدون ورود به مذاکره جدی در این زمینهها، نخواهند توانست صرفا با موضعگیریهای مقطعی شبیه به سخنان احمدی نژاد درباره روابط با عربستان، دستاوردی برای بهبود روابط با این کشور داشته باشند.
این هدف نیز جز با پیگیری سیاست تنش زدایی و گفتوگو و رسیدن به سطحی از ثبات در داخل ایران تحقق نخواهد یافت.