سی.ان.ان در گزارشی نوشت که یکی از اعضای سپاه پاسداران هنگامی که دریافت حکومت ایران دموکراسی را کنار گذاشته و مخالفانش را با خشونت و اعدام سرکوب میکند، جاسوس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا شد.
تهیهکننده ارشد بخش وزارت خارجه شبکه سی.ان.ان در گزارشی نوشت که یکی از اعضای سپاه پاسداران هنگامی که دریافت حکومت ایران دموکراسی را کنار گذاشته و مخالفانش را با خشونت و اعدام سرکوب میکند، جاسوس سازمان اطلاعات مرکزی آمریکا شد.
این گزارش سی.ان.ان، مروری است بر کتاب رضا خلیلی با عنوان «زمان خیانت: زندگی شگفتانگیز مامور سیا در سپاه پاسداران» که به تازگی منتشر شده است.
رضا خلیلی، ، عضو پیشین سپاه پاسداران، نخستین بار در موسسه سیاست خاورمیانه واشنگتن میان نیروهای امنیتی نمایان شد و صورتش را با کلاه، ماسک و عینک پوشانده بود.
او که با تلفیقکننده صدا صحبت میکرد، مدعی شد که برای حفاظت از خانواده، دوستان و ارتباطات خود با اسم مستعار زندگی میکرده است.
نویسنده کتاب میگوید که پس از گذراندن دوران کودکی آرام در ایران، برای تحصیل در رشته کامپیوتر در دانشگاه کالیفرنیای جنوبی در دهه 1970 به ایالت متحده آمد، جایی که زندگی آزاد، تماشای فوتبال و گوش دادن به آهنگهای پینکفلوید را تجربه کرد.
او پس از شنیدن خبر مرگ پدرش به ایران بازگشت، زمانی که کشور دستخوش تغییر بود.
رضا خلیلی، پیامدهای فوری انقلاب ایران را در کتاب خود توصیف میکند و مینویسد که ایرانیها باور داشتند دموکراسی خواهد آمد، روحانیان در زندگیشان دخالت نخواهند کرد و مردم آزادی بیان خواهند داشت.
آقای خلیلی در کتاب خود مینویسد که یکی از دوستانش با او درباره موقیعت همکاری با سپاه پاسداران صحبت کرد و او «فورا» استخدام شد.
او میگوید که بلافاصله سرخورده شد، چون نظارهگر شکنجه، قتل و تجاوز به زنان در زندان اوین بوده است.
رضا خلیلی در کتابش مینویسد که پس از سرخوردگی از کار در سپاه پاسداران، به جای ترک آن و به خطر انداختن خانوادهاش، با سازمان سیا ارتباط برقرار کرد و به عنوان مامور آمریکا با نام مستعار «ولی» به کار خود در سپاه پاسداران ادامه داده است.
او میگوید که تنها لوازم او خودکار و لپ تاپ بوده است و برای ارتباطات و افشای کدها آموزش دیده بود.
بنا به گفته رضا خلیلی، نقش او «رفتار کردن براساس یک مسلمان واقعی بود که مردم را وادار به اجرای تمام قوانینی میکرد که توسط روحانیون گزارده شده بود.»
او میگوید: گذاشتن ریش همچون پوشیدن لباس فورم، اجباری بود. تصویر گارد ریشو و اخمو در یونیفورم ارتش ترس و احترام خود را به همراه داشت. بازی کردن نقش یک آدم متعصب با شخصیت من جور درنمیآمد و گاهی مجبور به انجام کارهایی میشدم که از آنها وحشت داشتم: به دختران جوان درمورد حجابشان هشدار میدادم، بر سر کودکی فریاد میکشیدم که رفتار درست اسلامی را رعایت کند. برای حفظ این نقش میباید خودم را برای انجام چنین اعمالی متقاعد میکردم و حفظ نقشم به من اجازه میداد که در سقوط سازمانی که خودم را وفادار به آن نشان میدادم همکاری داشته باشم.
آقای خلیلی ادعا میکند که اطلاعات مهمی را درباره نقش ایران در جنگ ایران و عراق، ماجرای ایران- کنترا (مکفارلین)، بمبگذاری مقر تفنگداران دریایی آمریکا در بیروت و بمبگذاری در پرواز 103 که به گفته او با برنامهریزی تهران انجام شد، برای سازمان سیا فراهم کرده است.
او مدعی است که در اواسط دهه 80 میلادی درباره احتمال افزایش خطر سپاه پاسداران هشدار داده بود، اما مقامهای آمریکایی بیکار نشستند و در تلاش برای مذاکره با ایران بودند.
رضا خلیلی ایران را به مقصد آمریکا ترک کرد، چون به گفته خودش بیم آن داشت که کار جاسوسیاش افشا شده باشد.
او میگوید که دیگر برای سیا کار نمیکند، اما هنوز هم با استفاده از روابط خود در ایران اطلاعاتی درباره حکومت، برنامه هستهای و فعالیتهای تروریستی در منطقه فراهم میکند.
به گفته رضا خلیلی، او پس از حمله تروریستی 11 سپتامبر و انتخابات ریاست جمهوری در سال 84 که به انتخاب محمود احمدینژاد انجامید، تصمیم گرفت صحبتهایش را افشا کند.
او پیشبینی میکند که سرانجام ایران به اسرائیل و اروپا حمله خواهد کرد و از حمله پیشگیرانه علیه ایران حمایت میکند، اما نه علیه مردم ایران یا شالوده کشور.
خائن به وطن شاخ و دم که ندارد، ما به این می گوییم خائن.
حتی تصور آنکه از حمله نظامی به وطن خودمان صحبت کرده
باشد سخت است. ابزار زیادی برای استیصال این حکومت وجود
داشت اما غرب سال ها مراودات آشکار و پنهان خود را با حاکمیت
ایران حفظ کرد و امروز شبح جنگ را سوغات آورده اند.
20 سال انتظار آن داشتیم از سر انسانیت هم شده است فعالیت در جهت حقوق بشر در ایران، توسط دول غربی انجام گیرد اما همه انتظاری عبث بود. امروز هم که تصمیم بر تغییر حکومت گرفته اند، منافعشان در این است.
اجانب چیزی جز بدبختی برای ایرانیان نداشته اند، ندارند و نخواهند داشت.
آنچه باید انجام گیرد خود ما ایرانیان انجام می دهیم.
هنوز تحت تاثیر کودتای 28 مرداد، دمکراسی خواهی قامت راست نکرده است.
یعنی شما می خواهید خواننده ایرانی این خبر دربست این مطالب را باور کند! فرضا قبول کند جاسوسهای سیا در ایران از سر دور اندیشی و صلاح ایران در حال خیانت هستند.
مشکل ما با این حکومت به کنار، عرق ملی شما کجا رفته؟؟ خوب دعوتش می کردید دفتر سایت، به پاس خدماتش بهش دسته گل و شیرینی اهدا می کردید.
یک طوری رفتر می کنید ادم فکر می کند هر چه کیهان راجب شماها می گوید درست است. قدری حرفه ای تر عمل کنید.
من هم یه رفیق داشتم که خیلی دلش میخواست هر طور که شده از ایران بره و توی یه کشور غربی زندگی کنه، اون هم تنها به این خاطر که میگفت توی ایران نمیتونه به راحتی دوست دختر داشته باشه. بهش گفتم که “چطور میخوای پناهندگی بگیری؟” گفت برادرش که توی خارج زندگی میکنه بهش گفته که تو خودت رو یه جوری برسون اینجا و درخواست پناهندگی بکن و بگو که “عضو سپاه” بودی و “اطلاعات” خیلی ارزشمندی داری. بعدش یه سری مطالب به هم بباف و به این غربی های خوش باور تحویل بده!! اونها چه میدونن که تو راست میگی یا دروغ! هر چقدر دروغ هات گنده تر هم باشن بهتره...