حکومت ایران وارد مرحله تازهای از انزوای بینالمللی شده است و سیاست پیشبرد برنامه هستهای با تکیه بر اختلاف آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا، دیگر راهبرد موفقی در مرحله بعدی بازی نیست.
مواضع تازه روسها و نزدیکی آنها به غرب در زمینه پرونده هستهای جمهوی اسلامی، قواعد بازی در خاورمیانه را تغییر داده و آغازگر مرحله تازهای در سیاست خارجی ایران به شمار رود كه در آن كرملین دیگر متحد جمهوری اسلامی در مقابل محور آمریكا و اروپا به شمار نمیرود.
سیاستهای نابخردانه دولت محمود احمدینژاد و بیتدبیری آن در مدیریت پروندههای حساس بینالمللی ایران، در زمینه سازی برای نزدیکی روسیه و آمریکا تاثیری زیادی داشته است.
نمونه روشن آن، سخنان تند احمدینژاد علیه مدودف بود که واکنش خشمگین کرملین را به دنبال داشت.
واكنش خشمگینانه محمود احمدینژاد به سخنان رئیس جمهوری روسیه درباره نظامی بودن برنامه هستهای ایران، نشانه مهمی از منزویتر شدن ایران در جامعه بینالمللی است.
چندی پیش، دیمتری مدودف، رئیس جمهوری روسیه در سخنانی که تحسین آمریکا را به دنبال داشت گفته بود كه ایران در برنامه هستهای خود به شیوه مناسبی عمل نمیکند و کاملا مشخص است که جمهوری اسلامی در حال نزدیک شدن به دستیابى به قابلیتى است که عملا مىتواند براى تولید جنگ افزار هستهاى مورد استفاده قرار گیرد.
از آن هنگام واكنشهای متفاوتی در تهران و واشنگتن به مواضع تند مدودف مطرح شد كه در آخرین آنها، احمدینژاد سخنان همتای روس خود را آگهی شروع نمایشنامه تبلیغاتی-روانی آمریکا علیه ملت ایران خواند.
احمدینژاد در گفتههایش، مدودف را بیاطلاع میخوانده و میگوید كه وی زنگ سناریوی پیچیده تبلیغاتی را كه آمریكا كارگردانی می كند، به صدا درآورده است.
آیا کرملین هم بر طبل جنگ میکوبد
مواضع تازه دمیتری مدودف چنان بر مقامهای ایرانی گران آمده است كه هر ملاحظهكاری معمول در سطح روابط دیپلماتیک را كنار گذاشتهاند و تبادل اتهام میان مسكو و تهران به چیزی عادی تبدیل شده است.
در واقع از هنگام تصویب قطعنامه چهارم شورای امنیت سازمان ملل علیه ایران و مهر تایید روسیه بر آن، حملههای لفظی میان تهران و مسکو آشکارتر شد و خودنمایی کرد.
این تبادل اتهامها بهویژه پس از حمله لفظی احمدینژاد به رئیس جمهوری روسیه، و اعلام رسمی روسها که موشکهای ضدهوایی اس-300 را تحویل نمیدهند، اختلاف دو کشور را به اوج رساند.
رفتار کرملین نشان میدهد که روسها در برنامه هستهای جمهوری اسلامی، جایگاه خود را در اردوگاه غرب تعریف کرداند.
اما اتهامهای تازه رئیس جمهوری روسیه درباره نظامی بودن برنامه هستهای ایران، چنان بود که گویی جای موسکو با واشنگتن ناگهان عوض شده باشد، تا جایی که ناظران بینالمللی پرسیدند که آیا روسها نیز بر طبل جنگ میکوبند؟
نمیتوان ادعا کرد که مواضع و اتهام تازه کرملین، زمینه سازی برای جنگ یا چراغ سبز نشان دادن به حمله نظامی آمریکا یا اسرائیل علیه ایران باشد.
روسها منافعی در بمباران خاک ایران ندارند و ناآرامی و بیثباتی در مناطق مجاور خود را نمیخواهند.
رهبران روسیه میدانند که دستکم در کوتاه مدت، واشنگتن توانایی و انگیزه حمله نظامی به ایران را ندارد و به دلیل ادامه ناآرامیها در افغانستان و پاکستان و هزینه سنگین آن برای دولت آمریکا و همچنین آسیب پذیری نیروهای آمریکایی مستقر در عراق در مقابل حملات تلافیجویانه ایران، توان کاخ سفید برای ورود به جنگی تازه محدود است.
برای همین روسها باکی از بازی در زمین غرب و استفاده از کارت ایران برای امتیازگیری از واشنگتن ندارند.
در عین حال کرملین به ضعف و انزوای جمهوری اسلامی در عرصه بینالمللی آگاه است و میداند که تهران توان مصالحه با غرب و دور زدن روسیه به عنوان یک شریک اقتصادی و نظامی را ندارد.
پیامد روابط مسکو و واشنگتن
افزایش شکاف میان تهران و مسکو، در عین حال پیامد سیاستهای دولت باراک اوباما برای افزایش همگرایی با روسیه و اروپا به شمار میرود.
اوباما با تغییر سیاستهای گذشته دولت جورج بوش که به واگرایی با موسکو و اروپا انجامیده بود، موانع عمدهای که سر راه روابط دو کشور بود را کنار زده است.
امضای توافقنامه استارت دو در پراگ برای کاهش تعداد کلاهکهای هستهای، دیدار تازه رئیس جمهوری روسیه از آمریکا، امضای توافقنامههای اقتصادی و فناوری میان مسکو و واشنگتن و تبادل جاسوس میان دو کشور نشانه بهبود چشمگیر روابط کرملین و کاخ سفید است.
بحران استقرار موشکهای راهبردی آمریکا در لهستان و اختلافات شدید بر سر گرجستان اکنون تبدیل به موضوع حاشیهای در روابط این دو کشور شده است.
اوباما هنگامی قدرت را از بوش تحویل گرفت که بحران جدی میان روسها و کاخ سفید بر سر این دو مساله به وجود آمده بود.
سخنان تازه مدودف علیه برنامه هستهای ایران، میوه این تغییرات تازه در روابط آمریکا و روسیه است.
در واقع دولت اوباما موفق شده است با دادن برخی امتیازها در زمینه نگرانیهای امنیتی روسیه در آسیای میانه و اروپا و قول مساعد گرفتن در زمینه پیوستن روسیه به سازمان تجارت جهانی، همکاری کرملین را جلب کرده و به این ترتیب جمهوری اسلامی را به طرز بیسابقهای منزوی کند.
باید گفت حکومت ایران وارد مرحله تازهای از انزوای بینالمللی شده است و سیاست پیشبرد برنامه هستهای با تکیه بر اختلاف آمریکا، روسیه و اتحادیه اروپا، دیگر راهبرد موفقی در مرحله بعدی بازی نیست.
هرچند روسها همواره برای ایرانی ها یادآور تجاوز و نیرنگ هستند اما امروز هر تحولی که باعث فشار و سقوط نظام جنایتکار ولایت فقیه شود مورد حمایت اکثر ایرانی هاست.پس باید گفت تغییر موضع کرملین هم یک تحول منفی برای نظام و به تبع آن یک نحول مثبت برای مردم ایران است.
در طول 30 سال گذشته آمریکا و دیگر دولتهای غربی با تمام امکانات خود نتوانستند گزندی به درخت تنومند انقلاب اسلامی وارد کنند و ” اگر منصف باشیم ” می بینیم که ایران اسلامی روز به روز در حال پیشرفت و بالندگی است . نکتۀ دیگر اینکه شوری که آن زمان برای خودش ابرقدرتی بود با همۀ کمکهایی که به صدام جنایتکار کرد ( که در این مورد با آمریکا اتفاق نظر داشتند ) هیچ غلتی نتوانست بکند ،چه رسد به الآن که روسیه مانند آمریکا با 1001 مشکل اقتصادی و ... روبروست .