نسخه آرشیو شده

مذاکره با آمریکا؛ پیش‌گیری از جنگ
از میان متن

  • درست است که رهبران سبز نمی‌خواهند نظام سیاسی را «براندازند» یا چارچوب قانون اساسی را وانهند؛ اما دست‌کم پیش‌گیری از جنگ نیازمند آفریدن و برگزیدن گفتار تازه‌ای در سیاست خارجی است
مهدی خلجی
دوشنبه ۰۴ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۴:۵۸ | کد خبر: 54576

مهدی خلجی در ادامه یادداشت‌هایش درباره لزوم توجه «سبزها» در ایران به مسئله سیاست خارجی می‌نویسد که جنگ‌ستیزان و انقلاب‌گریزان باید کوشش خود را در راه عادی کردن روابط حکومت ایران با جهان به کار گیرند.

کسی که انقلاب و جنگ، هر دو را نفی می‌کند، باید منطقاً هوادار مذاکره دولت کنونی جمهوری اسلامی با آمریکا و به طوری کلی با غرب بر سر مسائل هسته‌ای باشد. مذاکره با غرب به معنای انجام معامله‌ای هسته‌ای از جنس توافقات یکم اکتبر سال 2009 در ژنو است.

نمی‌شود هم‌زمان روند دستیابی به دموکراسی و تغییر سیاسی در داخل ایران را طولانی دانست، جنگ را محکوم کرد، تحریم‌های اقتصادی را ناعادلانه خواند و در عین حال در برابر توافق‌های هسته‌ای میان ایران و غرب ایستاد. با توجه به توقف مذاکرات هسته‌ای و شکست عملی سیاست دیپلماسی، شاید این خواست تا اندازه‌ای محال‌اندیشانه به نظر آید، اما ضرورت پیش‌گیری از جنگ، پیگیری چنین امری را – هر چند سخت و ناهموار- الزام‌آور می‌کند. 

اگر انقلاب و جنگ هر دو بد است، جنگ‌ستیزان و انقلاب‌گریزان باید کوشش خود را در راه عادی کردن روابط حکومت ایران با جهان به کار گیرند.

تا زمانی که حکومت ایران موجودیت اسرائیل را آشکارا تهدید می‌کند و منافع غرب را در منطقه آماج ویران‌گری‌ها و اخلال‌گری‌های خود قرار می‌دهد، انزوای بین المللی، تحریم و جنگ، ایران را از دستیابی به «حق مسلم» هسته‌ای خود بازخواهد داشت. رهبران سبز اگر در پی پیش‌گیری از جنگ هستند، ناگزیرند جمهوری اسلامی – همین دولتی که از نظر آنان نامشروع است – را به مذاکره فوری با غرب و حل دیپلماتیک مسئله هسته‌ای تشویق کنند.

اگر رهبران سبز خواهان آن هستند که جامعه بین المللی میان این طیف سیاسی و حاکمان ایران تمایز بنهد و تصمیم‌های خود را به شکلی بگیرد که خواسته‌های رهبران سبز نادیده گرفته نشود، ناگزیر باید از سیاست‌های تخریبی جمهوری اسلامی در منطقه، رابطه ایران با حماس و حزب الله و نیز نقش سلطه‌جویانه ایران در عراق و افغانستان انتقاد کنند.

رهبران سبز دست‌کم می‌توانند آشکارا اعلام کنند که حکومت دموکراتیک و استوار بر منافع ملی در ایران تهدیدی برای هیچ کشوری در منطقه از جمله اسرائیل نیست. تنها در این صورت است که زمینه‌های اعتمادسازی فراهم می‌شود و بدگمانی‌ها درباره برنامه هسته‌ای ایران به سمت کم‌رنگ‌شدن پیش می‌رود.

سهم رهبران سبز – که در سه رهبر نمادین آن، میر حسین موسوی، مهدی کروبی و محمد خاتمی منحصر نیست – در پیش‌گیری از جنگ اندک نیست. اگر توانایی آنان برای بسیج گسترده اجتماعی ناچیز است، هم‌چنان چشم جهانی نگران آنان است و سخنان آنان می‌تواند هم فشاری بر جمهوری اسلامی وارد کند هم جامعه جهانی را به آن‌چه درون جامعه ایران می‌گذرد امیدوارتر نماید.

درست است که رهبران سبز نمی‌خواهند نظام سیاسی را «براندازند» یا چارچوب قانون اساسی را وانهند؛ اما دست‌کم پیش‌گیری از جنگ نیازمند آفریدن و برگزیدن گفتار تازه‌ای در سیاست خارجی است؛ گفتاری که به شکل ریشه‌ای در تقابل با گفتار حاکم در سی سال گذشته باشد.

سیاست «صدور انقلاب»، «رهبری مستضعفان و مسلمانان جهان»، «آمریکاستیزی» و «اسرائیل‌ستیزی» می‌تواند تلخ‌ترین میوه خود را در حملات نظامی اسرائیل یا آمریکا به ایران به بار آورد؛ گو این‌که همین گفتار در سیاست خارجی یک بار جنگ هشت ساله‌ای را بر مردم ایران تحمیل کرده است.

گفتار تازه در سیاست خارجی ایران به ضرورت باید از بازنگری بنیادی گفتار رسمی کنونی بر مبنای منافع ملی آغاز شود. در سیاست خارجی هیچ چیز به قداست منافع ملی نیست. شناخت منافع ملی نیز کار دشواری نیست. منافع ملی در درجه اول با سیاست‌هایی شناخته می‌شود که بیش از هر چیز امنیتِ کشور، استقلال و تمامیت ارضی آن را تأمین می‌کند. هر ادعا و سیاست و عملِ حکومت که ایران را به ورطه جنگ بکشاند خلاف امنیت ملی است. سیاست‌های رسمی جمهوری اسلامی اکنون امنیت ایران و استقلال و تمامیت ارضی آن را در آستانه خطر نهاده است.

ایران در سی سال گذشته، جز عوام‌فریبی چیزی از سیاست‌های آمریکاستیزی، اسرائیل‌ستیزی و غرب‌ستیزی و شعارهای «نه شرقی، نه غربی» حاصل نکرده است. رهبران سبز باید طرحی فوری در بازنگری این سیاست‌ها، خروج ایران از انزوای بین المللی، عادی‌سازی روابط با اروپا و آمریکا و قطع ارتباط با گروه‌هایی که امنیت اسرائیل را تهدید می‌کنند بریزند. این طرح باید هم‌چون اهرم فشار علیه حکومت ایران برای تغییر سیاست خارجی و هسته‌ای خود به کار گرفته شود.

رهبران سبز می‌توانند سیاست خارجی استوار بر منافع ملی را هر چه زودتر تدوین کنند، در برابر مردم قرار دهند و انگیزه‌ای برای بسیج اجتماعی علیه حکومت فراهم نمایند.

مهم‌ترین مسأله سیاست ایران، سیاست خارجی است. رهبران سبز برای بنیادگذاشتن گفتار تازه‌ای در سیاست خارجی نیازمند شجاعت سیاسی و اخلاقی و ملی‌اند. آنان خود از بنیادگذاران و هواداران و مجریان سیاست رسمی جمهوری اسلامی در سی سال گذشته‌اند. نقد سیاست رسمی، نقد گذشته سیاسی آنان نیز هست. اما این نقادی می‌تواند بر اعتبار سیاسی آنان در داخل و خارج بیفزاید و نشانه‌ای مطمئن از صداقت و اصول‌گرا بودن آنان گرفته شود.

شماری از هواداران رهبر سبز باور دارند که مذاکره موفق دولت محمود احمدی‌نژاد با غرب بر سر مسائل هسته‌ای موجب کسب مشروعیت این دولت و در نتیجه تداوم آن می‌شود. این دسته که ظاهراً هوادار دموکراسی هستند، در واقع از قریب الوقوع بودن احتمالی خطر جنگ بی‌خبرند.

ایرانِ زیر حملات نظامی اسرائیل و آمریکا بسی بدتر از ایرانی است که رئیس جمهوریِ «نامشروع» آن در مذاکره با غرب، نگرانی جامعه بین المللی درباره برنامه هسته‌ای را از میان می‌برد.

مذاکره فوری و مؤثر با غرب در زمینه بحران هسته‌ای باید خواست اول و شعار اصلی سبزها باشد؛ اگر آنان خواهان بازی کردن نقشی در پیش‌گیری از خطر جنگ هستند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

krim

مطلب جالب و درستیست. مواضع اصولی و مبتنی بر درک نو از منافع  و امینیت ملیست .متاسفانه بعضی‌ از  هوا دارن جنبش سبز با این مفاهیم هنوز آشنا نیستند و بد فهمی میکنند.مواضع آقای خلجی ربطی‌ به نئو کانها ندارد .این چه نوع  نقد است؟ آنسان به‌ یاد دهه ۶۰ میفتد.بهتر است به عناصر اصلی‌ تحلیل پاسخ داده شود . سر زندگی‌  جنبش سبز به همین تنوع آن مربوط است .باید از اظهار نظر همگان استقبا ال کرد نه اینکه تفسیر و تعبیر خود را تنها تفسیر رسمی و درست دانست.\n\nاز آقای خلجی به خاطره تحلیل‌شان ممنوننم\n\nپیروز باشید

krim | ۰۵ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۷:۲۶
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی