نویسنده وبلاگ «آق بهمن» در نقد نوشته کاوه لاجوردی در مورد پذیرش اخلاق «شکست» از سوی میرحسین موسوی یادداشتی نوشته و میگوید که میرحسین موسوی حق داشته است که زیر میز انتخابات بزند.
کاوه لاجوردی در وبلاگش یادداشتی نوشته با عنوان «تدبیر اعتراض (یا اخلاق شکست؟)». کاوه این طور شروع می کند: «به نظرِ من اینکه آقای میرحسین موسوی همان شبِ بیست ودومِ خردادِ هشتادوهشت در کنفرانسی مطبوعاتی گفت که برنده ی قطعی ِ انتخابات است کارِ بسیار بدی بود. آقای موسوی بر پایه کدام اطلاعات این را گفت؟ رأی ها را شمرده بودند؟ ... به نظرِ من هیچ شهروندِ مسؤولیت شناسی چنین نمی کند. یا دست کم وقتی هنوز همه راه های قانونی را امتحان نکرده چنین نمی کند.»
ادامه یادداشت هم توضیح این مسئله است که موسوی با این کارش عملاً حکومت را به این نتیجه رساند که اینها قصد انقلاب مخملی دارند و حکومت هم شروع کرد به سرکوب.
کاوه در ادامه یادداشت باز هم تاکید کرده که موسوی وقتی وارد انتخابات شد عملاً قانون موجود را پذیرفته بود ولی قبل از این که راه های قانونی را امتحان کند، حرف از ابطال زد. کاوه این کار را بد دانسته. من فکر می کنم برای بیش تر انتقادهای کاوه جواب دارم (جواب هایی که در این یک سال و خرده ای هر کدام بارها گفته شده اند)، ولی می دانم اگر نوشته طولانی شود تعداد خیلی کمی خواهند خواندش. برای همین فقط خطهای اصلی استدلال را میگویم و جمع بندی را عموماً میگذارم به عهده شما که این نوشته را میخوانید:
سابقه تقلب
همان طور که کاوه نوشته اصلاح طلبان از ماه ها پیش از انتخابات حرف تقلب میزدند. ولی خب مگر این حرف را روی هوا میزدند؟ سابقه دور اول انتخابات ریاست جمهوری سال 84 جلوی چشم همه بود. تازه آن موقع امور اجرا دست دولت خاتمی بود.
بعد میرسیم به انتخابات مجلس هشتم که دولت نهم برگزار کرد. خاتمی و کروبی در آن انتخابات هم خواهان بازشماری تعداد زیادی از صندوق های تهران شده بودند. حتماً ماجرای خوش چهره را شنیدهاید که در مسجدی که خودش و خانواده اش رای داده بودند، رایش صفر اعلام شده بود. این ها را بگذارید کنار شهرت رئیس دولت نهم و اطرافیانش به دروغ گویی. طبیعی بود که همه به سلامت انتخابات بدگمان باشند.
اتاق تجمیع
رویههای این انتخابات هم با انتخابات قبلی تفاوت داشت و مهم ترین و اصلی ترین تفاوت در ترکیب اتاق تجمیع آرا بود.
اتاق تجمیع جایی است که آرای همه کشور به آن جا فرستاده میشود و در آن جا جمع زده میشود و به تدریج اعلام میشود. همیشه در اتاق تجمیع چندین کارمند و نماینده نامزدها و کلی خبرنگار بودند. یعنی حدود چهل، پنجاه نفر.
امسال در اتاق تجمیع فقط سه نفر بودند: صادق محصولی (وزیر وقت کشور)، کامران دانشجو (رئیس وقت ستاد انتخابات کشور) و یک نفر دیگر که جایی ندیده ام به اسمش اشاره کنند. این سه نفر در اتاق بودند و هر از چندی کامران دانشجو بیرون میآمد و نتیجه را اعلام میکرد. من یک سخنرانی از مصطفی تاج زاده (رئیس اسبق ستاد انتخابات کشور) چند روز قبل از انتخابات دیدهام که مشخصا بر این ماجرای اتاق تجمیع تاکید میکند و میگوید اتفاقاتی که دارد این روزها در وزارت کشور میافتد غیرعادی است.
کمیته صیانت از آرا
خب. موسوی و کروبی که نگران تقلب بودند، آمدند و کمیته صیانت از آرا تشکیل دادند. رئیسش هم شد علی اکیر محتشمیپور که چند سالی وزیر کشور بوده و چند انتخابات برگزار کرده است.
من فکر می کنم حق قانونی شان بوده. برنامه شان هم این بود که همه ناظران این دو نامزد، آرای نهایی صندوقشان را از همان جا به این کمیته بفرستند تا در واقع یک اتاق تجمیع موازی تشکیل شود.
از همان اول هم اعلام کردند که شیوه شان برای فرستادن آرا از سر صندوق به کمیته، «اس.ام.اس» است. چند روز قبل از انتخابات شایعه شد که روز جمعه «اس.ام.اس»ها قطع خواهد شد. محتشمیپور اعتراض کرد و هشدار داد. مخابرات هم اعلام کرد حرف مفت است و قرار نیست «اس.ام.اس» قطع شود. اما «اس.ام.اس»ها از صبح انتخابات قطع شد و تا حدود چهل روز بعدش هم قطع بود.
کمیته صیانت از آرا چند روز قبل از انتخابات دویست خط تلفن ثابت هم فراهم کرد که اگر «اس.ام.اس» قطع شد، ناظرها بتوانند با تلفن آرا را بفرستند. روز انتخابات کل این 200 خط تلفن ثابت هم قطع شد. بگذریم که جمعه شب ریختند و در کمیته را پلمب کردند و هر رایی را هم که با همه این اتفاقات به کمیته رسیده بود، با خودشان بردند.
ستاد قیطریه
ساختمان اصلی ستاد ائتلاف اصلاح طلبان حامی موسوی در قیطریه بود و همه این جماعت اصلاح طلب روز انتخابات سری هم به آنجا زدهاند. ساعت 5 بعدازظهر جمعه گروهی که مثلاً معلوم نیست کیاند ریختهاند توی ساختمان و گاز اشک آور زدهاند و شیشه شکستهاند و خلاصه می خواستهاند در ستاد را ببندند و همه را ببرند. نیروی انتظامی می رسد و ردشان می کند که بروند. اما در هر صورت ستاد بسته شده.
نظرسنجی های پیش از انتخابات
نظرسنجی وزارت اطلاعات و وزارت کشور (که یک روز قبل از انتخابات دست مقامات رسیده بود) نشان میداد که موسوی رای اول را میآورد، اما رایش خیلی نزدیک 50 درصد است و دقیقاً نمیشود پیش بینی کرد که در مرحله اول میبرد یا انتخابات به مرحله دوم خواهد کشید.
شورای عالی امنیت ملی هم در جلسه روز پنج شنبهاش به این جمع بندی رسید که یا موسوی در دور اول میبرد یا انتخابات به دور دوم می کشد (این را حامیان رئیس دولت گفتهاند و قصدشان از انتشار این خبر این بود که بگویند «حامیان فتنه» حتی در وزارت اطلاعات و وزارت کشور هم نفوذ کرده بودند). نظرسنجی وزارت اطلاعات در روز یکم خرداد 76 هم نشان میداد که خاتمی 66 درصد رای میآورد.
تماس های تبریک به موسوی
این را می دانم که علی اکبر ناطق نوری (رئیس دفتر بازرسی بیت رهبر)، علی لاریجانی (رئیس مجلس) و مصطفی پورمحمدی (رئیس سازمان بازرسی کل کشور) عصر جمعه به موسوی زنگ زدهاند و گفته اند که شما رای آورده ای و تبریک گفتهاند.
با توجه به این که هیچ کدام از این سه نفر از حامیان موسوی نبودند و دو نفر آخر از مخالفان جدیاش هم محسوب می شدند، این تماس ها معنی دارتر است.
سوال معقولی که پیش می آید این است که وقتی رای گیری تمام نشده چطور آنها میدانسته اند که چه کسی برنده میشود؟ من نمی دانم چطور، اما این را در انتخابات قلبی دیدهام که مقامهای اجرایی و نظارتی اواسط روز، برآورد نسبتا دقیقی از اوضاع آرا دارند.
نمی دانم. شاید وزارت اطلاعات مثل خیلی کشورهای دیگر یک جور سیستم نظرپرسی بعد از رای دادن دارد. ضمن این که ناطق نوری در این بین نقش ویژه ای داشته. چند روز پیش از انتخابات که بحث تقلب خیلی جدی شد، رهبر، ناطق نوری را مامور کرد که گروهی برای نظارت بر انتخابات تشکیل دهد تا دهن مخالفان هم بسته شده باشد. یعنی قاعدتا ناطق نوری از نزدیک تر در جریان ماجرای انتخابات و آرا بوده. گرچه این را هم می دانم که حتی ناظران ناطق نوری هم در مرحله رای شماری و تجمیع کاملا کنار گذاشته شدند.
ناظران موسوی وکروبی
کمیته صیانت از آرا شدیدا در مورد نحوه صدور کارت برای ناظران اعتراض کرده بود. روز انتخابات هم گزارشهای نگران کننده بسیار زیادی میرسید. از راه ندادن ناظران به صندوق، تا راه ندادن ناظران محلی فرمانداری به صندوق، تا بیرون کردن ناظران به هر بهانه ای، تا بیرون کردن ناظران هنگام شمارش آرا، تا تهدید و اجبار ناظران به امضا کردن فرمهایی که هنگام شمارشش نبودهاند.
کنفرانس مطبوعاتی موسوی
حالا شرایط روز جمعه را در نظر داشته باشید. ریختهاند ستاد قیطریه. «اس.ام.اس»ها را کلا قطع کرده اند. تلفنهای کمیته را قطع کرده اند. خبرهای تخلفهای پرتعداد و غیرعادی از همه جا میرسد. نیروی انتظامی از ساعت 5 بعدازظهر روز جمعه (وقتی هنوز اساسا اعتراضی شروع نشده) اعلام مانور «اقتدار و امنیت» کرده است.
همه نشانه های بالا به موسوی می گوید که عده ای در حال دزدیدن انتخاباتی هستند که او برندهاش است. همه اینها را بگذارید کنار خبر ساعت 10 شب ایرنا و فارس که احمدی نژاد را با 64 درصد آرا پیروز انتخابات اعلام می کردند.
می شد پیش بینی کرد که ستاد اصلی را هم تا ساعتی دیگر خواهند بست (که بستند) و موسوی عملاً تماسش را با بیرون از دست خواهد داد.
کاری که موسوی کرد این بود که خبرنگاران را جمع کرد و آخرین تیری را که آن روز دستش داشت، پرت کرد. من کار موسوی را از نظر سیاسی کاملاً درست می دانم.
اعلام آرا
من هم مثل خیلی ها آن شب تا صبح پای تلویزیون بودم. تا وقتی که حدود 10 میلیون رای شمرده شده بود و اعلام شد، هیچ رای باطلهای وجود نداشت. یعنی مجموع آرای نامزدها میشد مجموع آرا. این عملاً و عقلاً غیرممکن است. ضمن این که در آرایی که بعدتر اعلام شد، این ایراد برطرف شده بود و آرای باطله را هم در نظر گرفته بودند.
اصولاً تناقض های عددی زیادی در نتایج به تفکیک صندوق که وزارت کشور اعلام کرد وجود داشت که به تدریج (و بخصوص وقتی سبزها رویشان انگشت میگذاشتند) در سایت وزارت کشور تصحیح می شد.
نکات ریز زیادی هم بودند:
1- تعداد زیاد صندوقهایی که صد در صد آرایشان مال احمدی نژاد بود.
2- تعداد زیاد صندوقهایی که تعداد کل آرایشان ضریب 100 بود (که این می تواند ناشی از بستن صندوق در زمان تمام شدن تعرفه ها باشد که البته خود آن هم تخلف است).
3- تعرفههای تا نخورده پرتعداد در عکسهایی که از بازشماری آرا منتشر شد.
4- تعرفههای زیاد با خط یکسان در عکسهایی که از بازشماری آرا منتشر شد.
5- پیدا شدن صندوق های باز نشده در کتابخانهای در شیراز (در صورتی که همه صندوقها باید به وزارت کشور فرستاده شوند) و گزارش های مشابه از شهرهای دیگر.
شورای نگهبان
یک انتقاد دیگر کاوه این است که چرا موسوی منتظر نظر شورای نگهبان نشد و پیش از اعلام نظر آنها خواستار ابطال انتخابات شد؟ مگر او این سیستم انتخاباتی را نپذیرفته بود؟ چرا وقتی برنده نشد، زد زیر میز؟
جواب من این است که شورای نگهبان قانون انتخابات موجود ایران را نقض کرده بود و به همین دلیل صلاحیت داوری در دعوای دو طرف را از دست داده بود. از 12 عضو شورای نگهبان، 7 نفرشان پیش از انتخابات علناً و با ذکر اسم از احمدی نژاد حمایت کرده بودند.
قانون میگوید اعضای این شورا باید بی طرف باشند. من از این موضع موسوی هم کاملاً دفاع میکنم. موسوی گفت، در مورد خواسته ابطال، داوری مراجع را میپذیرد و نه شورای نگهبان را.
به نظر من با همین شواهدی که بالا ذکر کردم (و تعدادی دیگر که ذکر نکردم) تقاضای ابطال انتخابات کاملاً تقاضای معقولی بود.
از نظر من تنها همین یک نکته که در سطح وسیع جلوی کار ناظران نامزدها گرفته شده و از ارتباطشان با کمیته به صورت سیستماتیک جلوگیری شده است، خواست ابطال را موجه میکند.
خلاصه این که قانون انتخابات ایران به کرات و در مقیاسی غیر قابل مقایسه با آنچه قبلا در جمهوری اسلامی دیده بودیم، نقض شده بود و همین موسوی را محق می کرد که نتیجه اعلام شده را نپذیرد و به دلیلی که گفتم داوری شورای نگهبان را هم رد کند.
سلام -جناب کاوه فرمودند که چرا موسوی منتظر نظر شورای نگهبان نشد؟ وگیرم که موسوی اشتباه کرد ، اما چرا رهبری منتظر نظر شورای نگهبان نشد!؟ اگرایشان قوه ی اجتهاد داشت و مبانی قضاوت را می فهمید می باید چون وزارت کشور دردست یکی از مدعیان انتخابات است، به حکم قاعده ی جلب منفعت یک درهزار هم که شده احتمال می داد که اعلام آرا به وسیله ی وزارت کشور، می تواند ضریبی ازخطا را داشته باشد ، بنابراین عدالت حکم می کرد که منتظر رای داور انتخابات یعنی شورای نگهبان بنشیند وبعد اعلام نظر کند.چرا رهبری چنین کاری نکرد ؟ وچرا ازهمان روزبعد ازانتخابات می گفت محال است تقلب شده باشد؟علم لدنی داشت یا این که خودش آرا را یه تنهایی شمارش کرده بود؟ این همه اطمینان خاطر ازکجا می آمد؟ ایشان درخطبه ی نمازجمعه گفت : محال است 11 میلیون تقلب شده باشد! چرا محال است؟ اگر ایشان به مبانی منطق تسلط داشت زمانی چیزی را محال اعلام می کرد که وقوعش موجب تناقض شود ! درحالی که تقلب 11 میلیونی یک امکان قابل وقوع است> حالا ازاین حرف ها هم که بگذریم وقتی ایشان دید که درتهران بیش ازسه میلیون نفر دراعتراض به نتیجه ی انتخابات راه پیمایی کردند، چرا دستورندادند که کل صندوق ها با نظارت نمایندگان کاندیداها بازشماری شود. وقتی درکمتر از16ساعت همه ی آرا شمرده می شود و ایشان هم تایید می کند، آسمان به زمین می آمد که برای جلوگیری ازدرگیری و خونریزی دوباره این کارانجام می شد؟!! می ارزید که نزدیک به صد نفرکشته شوند هزاران نفر مجروح و زندانی شوند...
وجدان بیدار ،جامعه آگاه\nوقتی سازماندهی ،حمایت سیاسی و تآمین مالی گروههای فشار (نیروهای حرامی)برای توقف روند جنبش اعتراضی واصلاحی در کشور ،اخلال و تخلف و تقلب در عملی شدن خواسته مردم در پای صندوق انتخابات ریاست جمهوری 22خرداد و ارعاب و تهدید و شکنجه و زندانی کردن روشنفکران و فعالان سیاسی و سرکوب و تجاوز و قتل و جنایت و ترور و اعدام معترضان به نتایج انتخابات نتیجه نمی دهد،وقتی اعمال ماجراجویانه تری چون انفجار دفتر حزب جمهوری اسلامی وشهادت دکتر بهشتی و یارانش در تیرماه 1360وانفجار دفتر نخست وزیری و شهادت دکتر رجایی و باهنر و یارانشان درشهریور 1360 و تغییر قانون اساسی برای کسب اختیارات مطلق باحذف مرجعیت از نظام رهبری درسال1368 و قتلهای زنجیره ای پائیز 1377به زمستان و یخ زدن نفسها نمی انجامد، وقتی هجوم دیوانه وار به کوی دانشگاه و سرکوب و تخریب وآتش سوزی وچشم درآوردن به بن بست میرسد،و به جای منزوی شدن و درخود خزیدن به تحصن وشورش و طرح مطالباتی بیش ازپیش می انجامد و...،پس ماجراجویان در مانده وحرامیان قدرت و در رآس آنان علی خامنه ای (” باسابقه معاو نت امنیتی و نماینده ولی فقیه در وزارت دفاع در مقطع شهریور 1359 تاشهریور 1361”) و احمدی نژاد ( ” که البته حرامی نژاد، و قلب کننده آمارانتخابات ریاست جمهوری دوم خرداد1376دردوره مدیریت استانداری اردبیل”)،که شمارش معکوس زمان به سرعت به ضرر وزیانشان می باشد،چه باید بکنند؟ وبا چه طرح و برنامه جدیدی می توانند اعمال شبه کودتایی وغارت اموال بیت المال به بهانه اجرای اصل 44قانون اساسی و سپاه سازی اقتصاد رابرای رسیدن به خواسته اصلی شان یعنی توقف حرکت روبه اعتلای اصلاحی در ایران وحذف جمهوریت نظام و بازگشت به سکوت قبرستانی برای حفظ قدرتها و ثروتهای بادآورده ، دنبال کنند؟مدتی است که حرامیان قدرت برای مطلق کردن خود دربخش های مختلف نظام ،خط شبه کودتایی جدیدی را دنبال می کنند و آن استفاده از حربه تاریخی همه زرمندان و زورمندان یعنی بهره گیری از سلاح تزویر و تکفیر است ،خط جدید شبه کودتا ،تحریک اعتقادات عاشورایی مردم وحذف مرجعیت بیدار و مستقل و برانگیختن تعصبات سنتی دینی مردم و سردادن صلای و اسلاما است ! وغافل ازاینکه درعاشورای آذرماه 1388خود یزیدان زمانه گشتند.?!.....