نسخه آرشیو شده

موسوی و اخلاق «شکست»: شرح مفصل
از میان متن

  • کاری که آقای موسوی مجاز بوده بکند این بوده که اعلام کند که مطمئن است که تقلب شده؛ نه اینکه قطعاً برنده‌ی انتخابات است. به نظرِ من بینِ این دو فرقِ بزرگی هست
شنبه ۰۹ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۲:۳۴ | کد خبر: 54738

کاوه لاجوردی در تکمیل مطلب قبلی خود در خصوص اشتباه موسوی در اعلام زودهنگام تقلب در انتخابات، که در مردمک و در همین بخش هم منتشر شد، به منتقدان یادداشت اول پاسخ می‌دهد. وی عقیده دارد

این‌طور به نظرم می‌آید که بیشتر نکته‌های که گفته‌ای (در موردِ اتاق تجمیع، قطعِ پیامک و تلفن‌ها، حمله به ستاد، ...)، به فرض صحت، دلیلی به دست می‌دهد که باور کنیم واقعاً تقلب شده است.

بعضی از این دلیل‌ها وقتی آقای موسوی در آخرین ساعت‌های روز انتخابات ادعای پیروزی کرد طبیعتاً در دسترس نبود: مثلاً اینکه نسبت رأیِ نامزدها در طول چند ساعت اعلامِ تدریجیِ رأی‌ها ثابت ماند، چیزی نبود که بتواند جزو شواهد معرفتی آقای موسوی باشد. با این حال، بیا فرض کنیم که آقای موسوی روز بیست‌ ودومِ خرداد شواهد کافی در دست داشته که تقلب شده است. باز هنوز فاصله هست بین اینکه (الف) تقلب شده است، و (ب) آقای موسوی برنده شده است.

یعنی حتی با مسلـّم بودن وقوعِ تقلب (و من در این مورد ملاحظات جدی دارم)، نتیجه نمی‌شود که آقای موسوی برنده است (ب): شاید تقلب شده باشد، اما به این صورت که نتیجه‌ واقعی کشیده شده بودن انتخابات به دور دوم بوده است. این خیال‌پردازیِ صرف منطقی نیست: از چیزهایی خودت هم گفتی یکی این است این احتمال جدا مطرح بود که انتخابات به دور دوم بکشد (و این هم پیروزیِ بزرگی برای آقای موسوی می‌بود). تکرار کنم: از فرض تقلب برنمی‌آید که آقای موسوی برنده بوده است.

در این شرایط، اعلامِ‌ اینکه «برنده‌ی قطعیِ انتخابات این‌جانب هستم» به نظرم دست‌کم در مقابل حقیقت کاری غیرمسؤولانه است. (و سعی کردم استدلال کنم که برای رسیدن به نتیجه‌ مطلوبِ سبزها هم شاید کار بجایی نبوده است.) حالا ممکن است کسی در مورد مسؤولیت ما در قبال حقیقت، و در مورد رابطه‌ سیاست با راست‌گویی، نظر دیگری داشته باشد، و مثلاً گاهی اظهار قاطعانه‌ حرف مشکوک—یا حتی دروغ—را مجاز بداند. من حتی در سیاست هم با این کارها مخالف‌ام.

برایم عجیب است که صرف تماس کسی با من و تبریک گفتن‌اش متقاعدم کند که برنده شده‌ام. این را هم در نظر بگیر که آقایان ناطق‌نوری و علی لاریجانی اگرچه رسماً حامیِ موسوی نبودند، هیچ کدام رقیب او نبودند—حتی شاید روشن باشد که به شکست آقای احمدی‌نژاد هم بی‌تمایل نبودند. مضافاً اینکه خودت به‌ صراحت اضافه کرده‌ای که دست‌کم آقای ناطق‌نوری بر رأی‌شماری و تجمیع نظارتی نداشته است؛ پس اینکه آقای ناطق‌نوری تلفنی تبریک گفته باشد (اگر که واقعاً گفته باشد) دلیل بر چیزی نیست.

به نظر من، در شرایطی که توضیحات تو درست باشد، کاری که آقای موسوی مجاز بوده بکند این بوده که اعلام کند که مطمئن است که تقلب شده؛ نه اینکه قطعاً برنده‌ انتخابات است. به نظر من بین این دو فرق بزرگی هست.

در مورد اینکه شورای نگهبان صلاحیت داشته یا نه، به نظر من چیزی که روشن است این است که طرفداریِ بعضی اعضای شورا از آقای احمدی‌نژاد چیزی نبود که فقط نزدیکِ انتخابات معلوم شده باشد—مثلاً آقای الهام را همه می‌شناختند.

به نظر من این کار جالبی نیست که من با دانستن این چیزها در مسابقه شرکت کنم، و بعد که نتیجه مطلوبِ من نبود بگویم که نه‌خیر، این شورا برای بررسیِ دعوا صلاحیت ندارد—شورایی که اعضایش را می‌شناختم، و پذیرفته بودم که کار تأیید صلاحیت و نظارت بر انتخابات و داوری به دست ایشان است، و غیره.

اینکه خبرگزاری‌های نزدیک به دولت هم خیلی زود نتیجه‌ای را اعلام کردند ربطی به بحث من ندارد: آنها هم کار بدی کردند؛ اما موضوعِ نقد من کار آنها نبوده است. غیر از این، به نظر من مسؤولیت کسی که قصد دارد رئیس‌جمهور بشود و خواه‌ناخواه رهبر یک جریان فکری است بیشتر از مسؤولیت فلان خبرگزاری است.

بحث البته می‌تواند ادامه پیدا کند. اتفاقات مهمِ تاریخی را تا سال‌ها بعد از وقوع می‌شود تحلیل کرد—و اتفاقاً گاهی بهتر است کمی از حادثه گذشته باشد: مدارکِ جدید پیدا می‌شود، شورها کمی می‌خوابد، و محتمل‌تر می‌شود که بشود حرف‌ها را به‌دقت شنید و بی‌عصبانیت تحلیل کرد.

ببخشای که موعظه هم کردم.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

سید علی عظیمی

باشد می آئیم فرض میکنیم که تقلب صورت گرفته من هم برای این جمله دلایل محکم خود را دارم اما منطقی آن است که بپرسی چرا تقلب کردند ؟ چرا حاضر شدند میلیونها نفر را داغ دار کنند ، هزاران نفر را راهی زندان کنند ، صدها نفر را مجروح کنند ، دهها  نفر را بکشند ، مراجع را هتک کنند و کشور را در بحرانی فرو ببرند که هنوز هم سردمدارانشان لفظ فتنه از دهانش نمی افتد ... این همه پرداخت هزینه برای چه بود برای اینکه انتخابات به دور دوم کشیده نشود ؟ بنظر من نمی شود بگوئیم تقلب کردن اما ما هم پیروز نشدیم آنها تقلب کردند چون می دانستند ما پیروز می شویم !\nدوم اینکه اعضای شورای نگهبان هم مثل تمام مردم ایران حق دارند به یک کاندیدا حزب یا جناح متمایل باشند اما این دلیل نمی شود که این تمایل را در وظایفشان بروز دهند تا برگزاری انتخابات این بروز دادن نمودی  نداشت کسی هم صلاحیت این اعضا را پیش از انتخابات به چالش جدی نکشیده بود اما بعد از انتخابات مسئله تغییر ماهیت داده و آن تمایل به اراده ای تبدیل شد که مقابل آرای مردم ایستاد . آیا از دیدگاه حقیقت شناسانه شما صلاحیت افراد بعد و قبل از ارتکاب عملی یکسان است ؟ آیا به صرف شناختن می توان پیش داوری کرد و قضاوت نمود و بر اساس آن عمل کرد ؟\nبا تمام این اوصاف من هم اعلام پیروزی مهندس موسوی شتابزده می دانم .

سید علی عظیمی | ۱۱ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۰:۴۳
saeed

خوب اگر آقای موسوی شرکت نمیکرد، الان خیلی‌ از مسائل مثل ماهیت اصلی‌ نظام و اینکه آقایون برای حفظ خودشون حاضر هستند پا روی خیلی‌ چیزا بزارن روشن نمی‌شد، آقای موسوی که نمیتونست شورای نگهبان رو عوض کنه پس دو راه داشت، یا بیاد یا کنار بکشه، به نظر شما کدومش بهتر بود، کنار می‌کشید و چشمای ما همچنان بسته میموند یا اینکه میومد و چشمای ما باز میشد؟ به نظرم ایشون راه دوم رو انتخاب کرد که شجاعانه و درست بود

saeed | ۱۰ مرداد ۱۳۸۹ - ۰۲:۱۰
احسان

موافقم!

احسان | ۰۹ مرداد ۱۳۸۹ - ۱۱:۱۱
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی