تحلیلگران سیاسی وبسایت لیبرال هافینگتونپست در یادداشت تازهای، سیاست دولت اوباما در زمینه برنامه هستهای ایران را بر اساس کنفرانس اخیر مطبوعاتی او نقد کردهاند.
فلینت و هیلاریمن لورت، تحلیلگران سیاسی وبسایت لیبرال هافینگتونپست، در یادداشت تازهای که با عنوان «آیا پیام اوباما به ایران میرسد؟» در این وبسایت منتشر شده، سیاست دولت اوباما در زمینه برنامه هستهای ایران را بر اساس کنفرانس اخیر مطبوعاتی وی مورد تجزیه و تحلیل قرار دادهاند.
هیلاریمن لورت و فلینت لورت 20 سال است در امور خاورمیانه برای دولت آمریکا از جمله شورای امنیت ملی و وزارت خارجه این کشور تحقیق و نظریهپردازی کردهاند. فلینت لورت، مدرس امور بینالملل در دانشگاه پنسیلوانیا و مدیر طرح ابتکار عمل ایران در «بنیاد آمریکای جدید» است.
این دو نویسنده در آغاز یادداشت خود با اشاره به دیدار اخیر رئیس جمهور آمریکا با خبرنگاران مینویسند: رئیس جمهور اوباما، گروهی از روزنامهنگاران را به کاخ سفید دعوت کرد تا درباره ایران با آنها صحبت کند. هدف اوباما از این کار این است تا به ایران بگوید که آمریکا ممکن است قبول کند که ایران برنامه هستهای غیرنظامیاش را دنبال کند، به شرطی که ایران با مدارک مستدل ثابت کند که قصد ساختن بمب اتمی را ندارد. هدف دیگر اوباما از تجدید مذاکره با دولت ایران، مذاکره بر سر افغانستان است که هر دو کشور منافعشان در این کشور با جنگ با طالبان گره خورده است.
به نوشته هافینگتونپست، اینکه رئیس جمهور آمریکا احساس میکند که باید از روزنامهنگاران بخواهد که به تهران پیام علامت مثبت دهند، «نشانه غمانگیز شکست دولت اوباما در توسعه کانال ارتباطی محتاطانه و قابل اتکا با رهبران ایران» است.
باراک اوباما در اظهارات اخیر خود که روز چهارشنبه در جمع خبرنگاران مطرح کرد، با اشاره به اهمیت موضوع شفافیت فعالیتهای هستهای ایران تاکید کرد: ایران باید به روشنی در جریان مراحل مورد نظر ما از گفتوگو بر سر موضوع هستهای قرار بگیرد و بداند که تنها این که مقامات ایران فعالیتهای هستهای این کشور را صلح آمیز معرفی کنند، کفایت نمیکند.
تلاشی برای دور زدن احمدینژاد
نویسندگان یادداشت با اشاره به گزارش واشنگتنپست در این مورد مینویسند: ایگناتیوس (نویسنده واشنگتنپست) می نویسد که اوباما در سال گذشته دو نامه محرمانه به آیتالله خامنهای رهبر ایران نوشته اس،ت اما آقای اوباما به نامه تبریک محمود احمدی نژاد رئیس جهمور ایران که بعد از انتخابات ریاست جمهوری آمریکا در سال 2008 فرستاده شده، پاسخ نداد.
به اعتقاد نویسندگان این یادداشت، در چنین بستری است که نامه باراک اوباما به آیتالله خامنهای از سوی تهران به عنوان «تلاشی برای دور زدن رئیس جمهور منتخب ایران» تلقی میشود.
از دید این تحلیلگران، نامه آقای اوباما به آیتالله خامنه ای، تکرار سیاست ایران- کنترای رونالد ریگان بود که به جای ارتباط مستقیم با جمهوری اسلامی ایران به عنوان یک سیستم، سعی داشت با رهبران منفرد وارد مذاکره شود. بر اساس این گزارش، این کار آقای اوباما نه باعث خوشحالی آقای خامنهای شد، نه آقای احمدینژاد. به علاوه مشخص نیست که رهبران ایران، پیامی را که رئیس جمهور آمریکا میخواهد از طریق گروهی از روزنامهنگاران به ایران بفرستد، دریافت خواهند کرد یا نه.
به اعتقاد این تحلیلگران، حتی برداشت این روزنامهنگاران از پیام آقای اوباما نیز با هم متفاوت بود. نویسندگان یادداشت با نقل برداشتهای مختلف تحلیلگران روزنامههای مختلف آمریکایی از جمله واشنگتنپست، آتلانتیک و اکونومیست، در واقع میخواهند به این نتیجه برسند که پیام رئیس جمهور آمریکا باید بیواسطه به ایران ارسال شود.
به نوشته هافینگتونپست، استنباط تحلیلگر واشنگتنپست (ایگناتیوس) و تعدادی دیگری از روزنامهنگاران از حرف های رئیس جمهور آمریکا این بود که تحریمهای جدید تاثیرات سیاسی خود را بر ایران گذاشته و کاخ سفید، «لرزش هایی» را حس کرده است. به عنوان مثال یکی از مقامات رسمی عالیرتبه آمریکایی، اعتصاب بازاریان تهران در ماه گذشته را نشانهای از تاثیر این تحریمها دانسته است.
به اعتقاد نویسندگان، این موضوع نشانه دیگری از بدفهمی مقامات آمریکایی از مسائل داخلی ایران است، چرا که به نظر آنها اعتصاب بازاریان، مقاومت گروهی از تاجران سنتی ایران به قانون افزایش مالیات بردرآمدی بود که از سوی دولت احمدینژاد می خواست به آنها تحمیل شود و بنابراین نمیتوان گفت که آنها (بازاریان) اکنون در نتیجه تحریم به بقایای جنبش سبز پیوستهاند.
اوباما حاضر است ریسک کند؟
نویسندگان هافینگتونپست آنگاه در بخش دیگری از یادداشت خود به تحلیل سخنان آقای اوباما در دیدارش با روزنامهنگاران پرداخته و مینویسند: نظرات آقای اوباما در مورد مذاکره با جمهوری اسلامی ایران بهطور کلی بد نیست. این نظرات خیلی بهتر از نظرات کسانی است که وی به عنوان اعضای کابینه اصلی و فرعی گماشته تا بر روی سیاست ایران کار کنند.
این یادداشت میگوید: همانند گذشته، پرسش واقعی این است که آیا آقای اوباما میخواهد دست به ریسکهای سیاسی بزند و برای تحقق ایدههایش در مورد تهران، تصمیمات سیاسی سختتری اتخاذ کند؟ تا امروز آقای اوباما آمادگی انجام این کار را نداشته است و اینکه تلاش های وی در مذاکره با ایران تاکنون ثمر نداشته، به دلیل «سرسختی» ایرانی ها و یا اختلافات داخلی در میان آنها نبوده است.
تحلیلگران هافینگتونپست، با اشاره به بحثهای اخیر در زمینه مسائل هستهای ایران، موضعگیریهای اخیر ایران در مورد متوقف کردن غنیسازی اورانیوم بیست درصدی در قبال تامین سوخت راکتورهای اتمی تهران را که مصارف پزشکی دارند، موضعگیری جدید و ناشی از تحریم ندانسته و میگویند ایران از بهار سال گذشته، بر انجام چنین مبادلهای تاکید داشته است.
به نوشته هیلاری و فلینت لورت، ایران پیشنهاد دولت اوباما و آژانس بینالمللی انرژی اتمی را در مورد مبادله سوخت هستهای پذیرفت، اما دولت آمریکا تحت فشار اسرائیل و فشارهای داخلی، پیشنهاد محمد البرادعی به ایران درباره مبادله سوخت را به پیشنهاد «ادامه بده یا تسلیم شو» تبدیل کرد که مورد اعتراض خود آقای البرادعی قرار گرفت.
به اعتقاد نویسندگان، دولت آمریکا با خودداری از چانه زدن با ایران، این بهانه را به دست تهران داد که برنامه غنیسازی اورانیوم با غلظت بالا را که دقیقا از فوریه 2010 شروع کرده، از سر گیرد.
نویسندگان همچنین تحریمهای یک جانبه دولت آمریکاعلیه ایران را نتیجه فشارهای دولت اسرائیل و هواداران آنها در واشنگتن ارزیابی کرده و با اشاره به توافقنامه مبادله سوخت تهران مینویسند:
این دولت اوباما بود که در مورد توافق نامه تهران خلف وعده کردند و با این کار به تحریمهای جدیدی که سرانجام در ماه ژوئن تصویب شد، شتاب بخشیدند.
به نوشته تحلیلگران هافینگتونپست، دولت ایران در شرایط فعلی که قطعنامههای شورای امنیت از او میخواهد که غنیسازی اورانیوم را به حالت تعلیق درآورد، حق خود میداند که به این کار ادامه دهد.
نویسندگان آنگاه به مذاکرات خود با مقامات رسمی ایران در این مورد اشاره کرده و مینویسند: در گفت و گوهای ما با آنها، مقامات رسمی ایران، دائما بر این نکته تاکید کردهاند که پذیرش غنیسازی مراقبت شده در ایران، امکانات تازهای برای حل مناقشات هستهای ایران باز میکند.
نویسندگان یادداشت در پایان مینویسند: دولت اوباما بر سر مسئله هستهای از درون تقسیم شده است. اگر آقای اوباما در نهایت آمادگی این را داشته باشد که رهبری واقعی خود بر سر این موضوع را نشان دهد و غنیسازی مراقبت شده ایران را بپذیرد، او میتواند با قبول یک معامله هستهای که منع گسترش سلاحهای هستهای را مد نظر داشته باشد، روابط با جمهوری اسلامی را در مسیر مثبتتری قرار دهد.
خط توده ای نفوذی در رادیو فردا همچنان ادامه میدهد . بعد از توهین به اوباما و تمجید از صدام حالا دارد به امریکا القا میکند که در جمهوری اسلامی تندرو ی خوب و باد وجود دارد ! همان تئوری سر کار گذاشتن موسوی اصول گرای بهتر است از خاتمی اصلاح طلب و بزرگنمایی لاریجانی و مطهری در مقابل احمدی و حالا مصباح هم ارزشی بهتر از احمدی است !!!\nدقت کنید همه دعوا در ۳ حالت گذشته ناشی از نگرانی مارکسیست های روسی نسبت به نزدیک شدن ج ا به آمریکاست ! اینها از اوباما بدشان می اید چون ایده مذاکره با ایران را مطرح کرد . اینها موسوی را پیشنهاد کردند و به زور رهبر جنبش طبقه متوسط کردند چون از احمدی نژاد که بیش از هر مقام دیگری در ج ا خواهان برقراری رابطه با آمریکاست وحشت دارند . اینها لاریجانی و مطهری مرتجع ضد ایران را اصول گرای متمایل معرفی کردند چون از مشایی و احمدی و ایده عرب زدایی آنها میترسند ( سایت اخبار روز تیتر زده ارتجاع علیه ارتجا ع ! اما به لاریجانی و مطهری هیچ نمیگوید !\nهمین روز ها هوادار خامنه ای میشوند . صبر کنید !\nجنبش طبقه متوسط را مارکسیست های روسی ایران با این خصلت کور ضد آمریکایی به باد دادند . مصدق را هم همینها با این سیاه اندیشی روسی نابود کردند . روشنفکران مستقل ملی و لیبرال باید به این صحنه گردانی چپ روسی نقابدار که همه جا نفوز کرده و علیه لیبرال ها و ملی ها و سلطنت طلبان و حتا مجاهدین و خلاصه هر چیز و هر کس که نشان از تلاش برای منافع ملی به جای منافع روسیه داشته باشد حمله میکنند پایان دهند \nایران باید با امریکا وارد مذاکره شده و به این بازی موش و گربه با روسیه و چین و واسطه های خرد و کلان دیگر پایان دهد \nموسوی و کروبی باید ضمن دفاع از مذاکره مستقیم دولت خودشان به امریکا نامه بنویسند ( مثل جبهه ملی اروپا و امریکا ) و مانع هر نوع تصمیم شتاب زده و اشتباه امریکا شوند .\nمسله اعراب و اسرائیل به منافع ملی ایران در شرایط کنونی اصلا ربطی ندارد . هیچ وقت مسله اصلی ایران نبوده . اسرائیل باید به رسمیت شناخته شود و مسائل به سازمان ملل واگذار شود .\nایران باید از ماجراجویی و تعیین شرط و شروط مسخره که به خاطر فوبیای ضد آمریکایی و ضد مذاکره است که توسط فراماسونری روس در ایران جا افتاده دست بردارد .