روزنامه گاردین چاپ لندن روز دوشنبه 16 اوت (25 مرداد) در گزارشی به تحلیل موضوع راهاندازی نیروگاه بوشهر پرداخت.
روزنامه گاردین چاپ لندن روز دوشنبه 16 اوت (25 مرداد) در گزارشی به قلم لیانل شرایور، رماننویسی که در سال 2005 جایزه ادبی اورنج را دریافت کرد، به تحلیل موضوع راهاندازی نیروگاه بوشهر پرداخت.
براساس این گزارش، اواخر هفته جاری کارشناسان هستهای روسیه روند بارگذاری راکتور هستهای بوشهر با وارد کردن میلههای سوخت اورانیوم با درجه غنای پایین را شروع خواهند کرد که نخستین گام برای راهاندازی این نیروگاه ایران است.
نویسنده این گزارش نوشته است که اگرچه هیلاری کلینتون، وزیر امور خارجه آمریکا، این شروع غیرقابل بازگشت در نیروگاه بوشهر را «زودهنگام» دانسته، اما این نیروگاه در واقع یک پروژه ناموفق با تاخیری بلندمدت است که سنگ بنای آن به پیش از انقلاب اسلامی ایران بازمیگردد.
باوجود ابراز نگرانی خانم کلینتون، قرار است میلههای سوخت که شامل پلوتونیوم موردنیاز ساخت سلاح هستهای است، پس از استفاده در نیروگاه بوشهر به روسیه بازگردانده شود.
خانم شرایور تاکید کرده است: اگرچه ایران فناوری لازم برای فرآوری میلههای سوخت را ندارد، اما تردید نسبت به وعده ایران برای بازگرداندن سوخت مصرف شده به روسیه تنها دلیل بیاعتمادی آمریکا و متحدانش نسبت به این وعده است.
از دید غرب، نیروگاه هستهای بوشهر سرپوشی بر اهداف ایران برای دستیابی به سلاح هستهای است و اقدامات دولت آمریکا نتوانسته است مانع از انصراف ایران از اجرای این پروژه شود.
به باور نویسنده «حق داشتن توانمندی هستهای صلحآمیز» از زبان خانم کلینتون که کشورش بزرگترین زرادخانه هستهای جهان را دارد و دیگر کشورها را از توسعه این فناوری منع میکند، یک «ریاکاری غیرقابل درک» است.
خانم کلینتون چندی پیش در مسکو اعلام کرده بود که ایران حق داشتن توانمندی هستهای صلح آمیز را دارد، اما از حق داشتن برنامه ساخت سلاح هستهای برخوردار نیست.
به نوشته روزنامه گاردین، موضع ریاکارانه برخی مقامهای غربی در برنامه هستهای، موضوعی است که غرب تاحدی به آن عادت کرده است اما بهنظر میرسد هیچکس به آن توجهی ندارد.
لیانل شرایور در توضیح ریاکاری هستهای نوشته است: باشگاه هستهای به معنای انحصاری بودن آن است و براساس پیمان منع گسترش هستهای، ان.پی.تی، پنج عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل به عنوان «کشورهای دارای سلاح هستهای» متعهد هستند سلاحهای هستهای خود را نابود کنند، زیرا در نبود جهان عاری از تسلیحات هستهای، یک کشور یاغی حتی با داشتن یک بمب میتواند فرصت خلع سلاح جهانی را ازبین ببرد اما حتی پس از انفجار بمب هیروشیما جهان شاهد پیشرفتهای تلخ هستهای بوده است.
به باور نویسنده «یک کشور نمیتواند یک ابزار داشته باشد و درعین حال دیگران را از داشتن آن منع کند و درمورد ایران هم باید گفت که متاسفانه این کشور مانند آمریکا و بریتانیا حق دارد سلاح هستهای داشته باشد.»
نویسنده نوشته است: اما از آنجایی که کشورهای عضو ان.پی.تی در اجرای این پیمان صادقانه عمل نکردهاند و دورویی نشان دادهاند دولت اوباما باید برای موعظه دیگران جهت پرهیز از حقی که غرب حفظ کرده است، عاقلانهتر عمل کند.
به نوشته گاردین، با دید «قلدری»، آمریکا یکی از معدود کشورهای جهان است که حق حفاظت از جهان در برابر «نبرد خیر و شر» را دارد و با دید «استدلالی»، ایران هم کشور غیرقابل اعتمادی است که عامل ایجاد تمام فجایع مخرب است.
نویسنده این گزارش در ادامه نوشته است: برخورد با برنامه هستهای ایران با دید قلدری نتیجه وارونه میدهد، زیرا بهکار بردن واژه «حق برخورداری» درمورد این کشور تنها خشم ناسیونالیستی ایرانیان را تحریک میکند و به حساب تبلیغ برای آقای احمدینژاد گذاشته میشود.
به گمان لیانل شرایور تردیدی نیست که اهرم فشار بینالمللی بر ایران محدود است از اینرو آمریکا باید از سخنان بیهوده درمورد برنامه هستهای ایران پرهیز کند زیرا تجربه نشان داده است که سخنان دولتهای آمریکا درمورد برنامه هستهای پاکستان و کره شمالی بیاثر بوده است.
نویسنده نوشته است: اما مقالهای که بهتازگی در مجله آمریکایی آتلانتیک منتشر شده است، با اشاره به حملات اسرائیل به تاسیسات هستهای عراق و سوریه میگوید که «اگر ایران به یکی از اعضای باشگاه هستهای غرب حمله کند، از حملات هوایی اسرائیل مصون نخواهد ماند».
نویسنده با اشارهای ضمنی به دولت ایران گفته است: «آیا جنگ دیگری در خاورمیانه میخواهید؟ زمانی که به جنگ ایران و عراق فکر میکنید احساس نمیکنید که از جنگ خسته شدهاید؟ نرخ تورم و بیکاری در ایران سر به فلک کشیده است؛ آیا میتوانید هزینه یک جنگ را تامین کنید؟ بهتر نیست این پول را برای شکنجه معترضان انتخابات صرف کنید و با این پول ابزاری برای اعدام زناکاران پیدا کنید که کمی پیچیدهتر از سنگریزه نباشد.»
نوسینده این گزارش در پایان خطاب به غرب هم پیشنهاد داده است که به جای زبان قلدری در برابر برنامه هستهای ایران، یک درخواست عملی و واقعگرایانه از این کشور داشته باشد.
غرب با اینهمه تجربه از شرق خصوصا خاور میانه تازه متوجه شده اند کل نظام ایران کنونی روی ریاکاری بنا شده است بطورکلی اخوند ایران کنونی یعنی ریا کار و حقه باز