اکونومیست: احمدینژاد به عنوان یک مخالف قدرتمند در برابر خاتمی قرار دارد. او از حمایت آیتالله خامنهای و سپاه قدرتمند پاسداران انقلاب اسلامی برخوردار است. تشکیلات محافظهکار کشور، طرحهای اصلاحطلبی را به عنوان تلاشهایی برای سرنگونی اصول اولیه انقلاب اسلامی میدانند.
هفته نامه اکونومیست در تحلیل اخیر خود نوشت: انتخابات ریاست جمهوری خرداد سال آینده در ایران میتواند پرشورتر از معمول باشد.
محمد خاتمی، اصلاحطلب برجستهای که پیش از این دو دوره رئیسجمهور ایران بود، اشارههای به مراتب شفافتری مبنی بر آمادگی برای رقابت در برابر محمود احمدینژاد رئیسجمهور کنونی در انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرده است.
این در حالی است که انتظار میرود احمدینژاد بار دیگر نامزدی خود را در انتخابات ریاست جمهوری اعلام کند.
در همایش بینالمللی ادیان که به تازگی در تهران برگزار شد، خاتمی از احتمال نامزدی خود سخن گفت و برای ورود در عرصه رقابت، اعلام آمادگی کرد.
او فرد هشیاری است که در زمانی مناسب با قاطعیت از نامزدی در انتخابات سخن گفته است.
خاتمی با مشکلات بزرگی روبهروست و این تنها به خاطر پایگاه ضعیف اصلاحطلبان کشور نیست که در انتخابات پارلمانی اسفند گذشته موفق شدند تنها 46 کرسی از 290 کرسی را بهدست آورند. در این انتخابات بسیاری از نامزدها از رقابت منع شدند.
یک مجموعه گزینش شده از محافظهکاران بر قوه قانونگذاری حاکم هستند و همین افراد هستند، نه محافظهکاران که بیشترین مخالفت را با احمدینژاد اعلام کردهاند.
نام دو محافظهکار پیشرو، علی لاریجانی و محمد قالیباف به عنوان رقیبان رئیسجمهور کنونی ایران اعلام شده است.
از هیچ یک از دورههای ریاست جمهوری خاتمی به خوبی یاد نمیشود. از خاتمی تا پایان دوره ریاست جمهوریاش، به عنوان یک «رئیسجمهور ناتوان» نام برده میشد و طرفدارانش از او نومید شده بودند، زیرا نتوانسته بود اصلاحات سیاسی یا اجتماعی قابل توجهی در کشور ایجاد کند. در واقع او توسط آیتالله علی خامنهای، رهبر عالی کشور به حاشیه رانده شده بود.
برخلاف خاتمی، احمدینژاد، جانشین او در تحکیم نقش ریاست جمهوری موفق کرده است.
بدین ترتیب، احمدینژاد به عنوان یک مخالف قدرتمند در برابر خاتمی باقی مانده است. او از حمایت آیتالله خامنهای و سپاه قدرتمند پاسداران انقلاب اسلامی برخوردار است. تشکیلات محافظهکار کشور، طرحهای اصلاحطلبی را به عنوان تلاشهایی برای سرنگونی اصول اولیه انقلاب اسلامی میدانند.
بنابراین از بازگشت رئیسجمهور پیشین استقبال نمیکنند. این احتمال وجود دارد که رهبر عالی بهطور کلی خاتمی را از رقابت باز دارد، به ویژه اگر آقای خاتمی به ایجاد اصلاحات بنیادین وعده دهد.
با وجود این تفاسیر، آقای خاتمی مواردی را به نفع خود دارد. او شخصا محبوب رایدهندگان است، اما آقای احمدینژاد به خاطر وضعیت وخیم اقتصادی دچار مشکل است. با وجود درآمدهای هنگفت نفت و گاز، دولت در تقسیم ثروت موفق نبوده است.
مردم از نرخ تورم حدود 30 درصد خشمگین هستند. بازاریان قدرتمند کشورر به اعتصاب در ماه اکتبر (مهرماه) در اعتراض به طرح مالیات برارزش افزوده سه درصدی ادامه دادهاند.
باتوجه به کاهش شدید قیمت نفت و چشمانداز کاهش شدید درآمدهای کشور، پیشبینیهای آقای احمدینژاد چندان روشن نیست. بیشتر این پیشبینیها به اقتصاد کشور بستگی دارد، هر چقدر که وضعیت اقتصادی ایران وخیمتر باشد، شانس آقای خاتمی بهتر و بیشتر خواهد بود.
ازسوی دیگر، دیدگاه آشتیجویانهتر خاتمی نسبت به روابط خارجی کشور پس از سالها گزافهگوییها و سرسختی احمدینژاد مطرح است. با وجود نگرانیهایی مبنی برآنکه ایران درحال گسترش سلاح هستهای است، یک رئیسجمهور میانهرو احتمالا به ایجاد روابط بهتر با غرب میاندیشد.
مردم ایران، به ویژه در شهرها میخواهند از انزوا و تحریم دور باشند. شاید خاتمی بتواند درمورد گسترش هستهای برای تامین نیازهای انرژی کشور، با غرب مصالحه کند و درعین حال به آنها تضمین دهد که هدف از برنامه هستهای، ساخت تسلیحات نیست.
زمانی که خاتمی بار دیگر به جریان سیاسی کشور قدم بگذارد، دیگر افراد سیاسی نیز وارد این جریان خواهند شد. مهدی کروبی، رئیس پیشین پارلمان و یک فرد اصلاحطلب، از قصد خود برای نامزدی در انتخابات ریاست جمهوری خبر داده است. کروبی به اندازه خاتمی محبوبیت ندارد اما یک نامزد معتبر است.
اگر کروبی و خاتمی وارد رقابت انتخابات ریاست جمهوری شوند، آرای اصلاحطلبان را میشکنند و پیروزی محافظهکاران را رقم خواهند زد. بنابراین آقای خاتمی باید یار خود را به کنارهگیری از رقابت در انتخابات متقاعد کند.