لیلا موری دانشجوی مطالعات خاورمیانه در دانشگاه کلمبیا، نیویورک، در این مقاله به بررسی مبارزه زنان و سازمانهای طرفدار حقوق زنان در خصوص مسئله حجاب اجباری میپردازد.
به نظر میرسد که مبارزه برای لغو حجاب اجباری نتوانسته تا کنون حمایتهای بسیاری از فعالان حقوق زنان و حقوق بشر پیشرو در سطح بین المللی را بر انگیزد. (شادی صدر چندی پیش نامهای نوشته بود و از اینکه فعالان حقوق بشر جهانی به حجاب اجباری زنان در ایران توجه نمیکنند گله کرده بود.)
منظور از زنان پیشرو و سازمانهای پیشرو کسانی هستند که در عین حال که برای حقوق زنان و حقوق بشر تلاش میکنند، به سیاستهای اسلام هراسانه بسیاری از کشورهای اروپایی و آمریکایی اعتراض دارند.
با توجه به تحولات پس از 11 سپتامبر و حمله آمریکا به افغانستان به اسم آزادی زنان مسلمان افغان از زیر بار «پدرسالاری اسلامی»، و یا مبارزه با «اسلام گرایی افراطی»، متاسفانه مواضع بسیاری از زنان سکولار کشورهای اسلامی تضعیف شده است، مخصوصا مواضع کسانی که در غرب زندگی میکنند.
اما گزارشهای مربوط به افغانستان نشان میدهد حضور آمریکا در این کشور نه تنها خشونت علیه زنان را کم نکرد، بلکه طالبان عملا با افزایش خشونت علیه زنان آن را به عنوان سلاحی برای مبارزه با اشغالگری آمریکا در پیش گرفت.
برخی گزارشها از عراق هم شاهد این مدعاست که بعد از حضور آمریکا در این کشور، بنیادگرایان اسلامی بیش از پیش بهانه و فرصت پیدا کردند تا حتی به طور محدود هم که شده خشونتهایی را علیه زنانی که حضور اجتماعیشان را تاب نمیآورند به اسم مبارزه با فساد و غرب گرایی اعمال کنند.
شاید بشود این ادعا را مطرح کرد که حضور نیروهای خارجی در خاورمیانه به اسم فمینیسم و آزادی زنان نه تنها به پشرفت قابل توجهی به شرایط زنان این منطقه نداشته است، بلکه عملا به مواضع بسیاری از فعالان زنی که سالها در تلاش برای تغییر بوده اند، ضربه زده است و آنها را بیش از پیش در مظان اتهام غربی بودن قرار داده است.
اگر تا پیش از این، این فعالان میتوانستند به سادگی ادعا کنند که به هیچ گروه و سازمان غربی وابسته نیستند و فعالیتهایشان کاملا صنفی و در راستای بهبود شرایط زنان در کشور و منطقه اشان است، با حضور نظامی آمریکا و غرب در منطقه باید بسیار بیشتر از گذشته تلاش کنند تا استقلال خود را ثابت کنند.
از آنجایی که تقریبا هر گونه اعتراض به حجاب اجباری تعبیر به انتقاد از اسلام و قوانین اسلامی و نیز زنان مسلمان میشود، بسیاری از روشنفکران غربی و یا روشنفکران غیر غربی مقیم غرب برای اینکه انگ ضد اسلامی و یا غربزده نخورند ترجیح میدهند در خصوص مسئله حجاب اجباری سکوت کنند.
یکی از دلایل این مسئله شاید این باشد که برخی از غربیهایی که کتابهایی در خصوص حجاب در کشورهای اسلامی نگاشتهاند و آن را نشانه استثمار زنان خوانده اند، صراحتا و یا تلویحا از حضور غرب برای «بهبود دادن وضعیت زنان در این کشورها» دفاع کرده اند و این خود به عامل دیگری برای سکوت و عدم رضایت برخی از روشنفکران بدل شده است.
مسئله حجاب زنان در کشورهای اسلامی از بدو رویارویی مسلمانان با غربیها، موضوعی مورد منازعه بوده است و مسلمانان به خاطر حجاب زنانشان و یا مجبور کردن همسرانشان به سر کردن آن، عقب مانده ،ضد زن و مخالف دموکراسی معرفی شده اند، مسئله حجاب به عنوان یکی از موارد ظاهرا غیر قابل مصالحه و اصلاح باقی ماند. علاوه بر آن، حجاب زنان به عامل تمایز بین مسلمان «غیر متمدن» و «اروپاییان متمدن» بدل شد.
به نظر میرسد بحث «حجاب اجباری» در ایران را نمیتوان به آسانی بدور از این مباحث و مناقشات جهانی مورد توجه قرار داد.
در صورتی بحث مبارزه با حجاب اجباری در ایران میتواند حمایت قابل توجه و در ابعاد وسیعی را جلب کند که توسط فعالان زن و زنانی ایرانی داخل کشور، آغاز شود و یا به صورت صریح مورد حمایت آنان قرار بگیرد. در غیر این صورت در این فضای بسیار حساس بینالمللی احتمال آن بسیار است که جنبش طرفداری از لغو حجاب اجباری توسط بسیاری از گروههای ضدغربی، انگ غربی بخورد و از حمایتهای لازم برخوردار نشود.
البته ممکن است این پاسخ داده شود که این جنبش به دفعات به غربیبودن محکوم شده است و این موضوعی جدید نیست، که کاملا درست است، ولی آنچه که باید مورد توجه قرار گیرد برچسبخوردن توسط حکومت ایران نیست بلکه توسط سازمانهای بینالمللی حقوق بشر و حقوق زنان است که فعالان زن ایرانی، به همبستگی و کمک آنان در پیشبرد اهدافشان نمیتوانند بیتفاوت باشند.
سلام،\n1. البته طبیعی هست که هر کسی بدنبال خواست و منافع خودش هست، ظاهرا مهمترین خواست خانوم صدر و خیلی دیگر از “جان به در بردگان حجاب” ههمین نیم بند روسری بود که به حق/ناحق مجبور بودن سرشون بکنن.\nاما مسالهی مهمتر برای “فعالان حقوق زنان” باید معطوف به اهمیت گذاری این حقوق باشد تا مشخص بشه که مبارزه با حجاب اجباری در کجای اهمیت قرار داره.\n\n2. اگر منظور از”حقوق زنان” حقوق تمامی زنان میهن عزیزمون باشه، من بعید میدونم که مسالهی اصلی ما این باشه. بحرانهای اساسی پیرامون زن ایرانی و بتبع آن خانوادهای ایرانی که ریشه در تار و پود سنتهای جامعه داره (که خود این حتی در بین اقوام مختلف ایرانی متفاوت هستش) نیازمند افرادی هست که عمق مسایل رو درک کنن. تجربه نشون داده که متاسفاه افرادی که از این فضا خارج میشن و در خارج از کشور به فعالیت میپردازن خیلی به بیراهه میرن ( خانوم صدر نمونش، که بنظر من قبلا کاراشون بسیار بیشتر مفیدتر بود) و تا حدودی فرصتهای اصلاح رو از جامعه میگیرن.\n\n3. خواهش میکنم خواستتون از جامعه فعالان داخل ایران بررسی مسایل اساسیتر باشه تا بیخودی آب به آسیاب دشمنان صلاح مردم نریزیم.
این غرب هراسی کشت ما را...کشت ما را...کشت ما را\nژیژک در تلویزیون فارسی بی.بی.سی از مقاومت ملی افغان ها علیه آمریکا سخن می گوید. اما عملا جز طالبان کسی در افغانستان سلاحی در دست ندارد علیه آمریکا. خانوم موری می فرمایند چون ممکن است به تریج قبای اسلامگرایان بر بخورد، نباید حرف از نقد حجاب اجباری زد، چون غربی ها هم حجاب اجباری را نکوهیده اند. پس پیش به سوی بومی گرایی با اختراع چادر ضد استعماری با طرح ژیژک. پیش به سوی سیلی زدن به آمریکا و غرب با خاموش کردن صدای زن و مرد منتقد سکولار. اصلا خانم جامعه ما مذهبی است، اما هم همین را می گفت، چرا باید افراد غیر مذهبی در این مورد نظر دهند؟ همان بهتر هرکس که نمی خواهد پاسپورتش را بگیرد و برود به همان غرب. من و شما هم همین کار را کردیم دیگر. زن های ایرانی هم با سنت ها و فرهنگ ها خوشند. حالا گیرم هر سه چهار سال یک بار، یک زناکار هم سنگسار شد. اگر حرفی بزنیم،متهم به غرب زدگی می شویم. عوضش مقالاتی می نگاریم در خصوص استعمار زن ایرانی توسط رسانه های غربی، برای چند کنفرانس در نیویورک و پاریس و آمستردام. \nیاللعجب
اگر این خانوم موری همان خانومی باشند که در برنامه پرگار بی بی سی فارسی شرکت کردند باید بگویم چنین مقالی جای تعجب ندارد چون در ان برنامه طوری سخن گفتند که با قوانین اسلامی مشکلی ندارند
لیلا جان، نقد من به عملکرد عفو بین الملل و دیده بان حقوق بشر اولا به دلیل مداخله مجدانه آنها در مساله مربوط به روبنده زنان در بلژیک و فرانسه و سکوت همزمان آنها در مورد شدت گیری سرکوب زنان در ایران و اجرای همه جانیه طرح حجاب و عفاف بود، دوما اگر استدلال تو را بپذیریم، در واقع این سازمانها را در مورد سایر موضوعات حقوق بشری، چون دفاع از حقوق اقلیتهای مذهبی، زندانیان سیاسی، و اساسا دفاع از حقوق زنان، بلاوظیفه دانسته ایم زیرا اساسا نه مساله حجاب، که سایر ارزشهای حقوق بشری هم همواره مورد منازعه میان اسلامگرایان (و نه مسلمانان، آن طور که در مطلب تو آورده شده) و غربی ها (که البته با این جمع بستن هم مخالفم زیرا ما یک مفهوم کلی به نام غربی که نداریم، داریم؟!) بوده است.\nدر خیلی از موارد، به دلایل مختلف، اساسا امکان فعالیتی در داخل ایران نبوده و همین سازمانها بوده اند که کار را شروع کرده اند. کشتار 67 را اولین بار نه در داخل ایران که جان به دربردگان این کشتار که به خارج از ایران رسیده بودند، با عفو بین الملل مطرح کردند و عفو بین الملل اولین سازمانی بود که در اینباره صحبت کرد. در عین حال، ما، “جان به در بردگان حجاب” (می دانم در این تعبیر، اغراقی نهفته است اما از قدیم گفته اند در مثل مناقشه نیست)، یکی از ذیحقترین گروههایی هستیم که امروز، می توانیم درباره حجاب اجباری و اثرات آن بر زندگی گذشته و حتی حالمان سخن بگوییم و از دیگران، منجمله سازمانهای حقوق بشری بخواهیم که به اصول اعلامی خود برای واکنش نشان دادن به نقض حقوق بشر، بدون گزینش یا حساب و کتاب سیاسی، در هر جای دنیا و نه بدون چرتکه انداختنهای سیاسی، عمل کنند. بدون حساب و کتابهای ما هم آنها البته حساب و کتابهای سیاسی خود را دارند، و درست به همین دلیل درباره طرح حجاب و عفاف که اتفاقا حقوق گستره وسیعتری از شهروندان ایران را نقض می کند، واکنشی نشان ندادند.
به نظر من اصلا زنها اگر دوست داشته باشند باید بتوانند لخت مادر زاد هم بیایند تو خیابان.برای مردا هم که ضرری ندارد.
۱) من نمی دونم چرا لیلا خانم موضوع حجاب اجباری زنان ایرانی رو در این یادداشت کوتاه با حضور آمریکا در افغانستان و عراق کنار هم گذاشته. ۲) و در همین قالب که به خوبی چفت و بست نشده هم٬ قانع نمی شم که با چه استدلالی می گه خشونت علیه زنان در افغانستان امروز بیشتر از زمان حکومت طالبانه. صرفا گزارش فارن پالیسی؟