در اخبار چند روز گذشته آمده است که تعداد بسیار زیادی از افراد خارجی- غیر پاکستانی و افغان- به مرز پاکستان و افغانستان رفتهاند تا با اشغال خاک افغانستان توسط آمریکا بجگند.
هنگامی که پس از سالها تحقیق، سیآیای توانست سرانجام رمزی یوسف، عامل بمبگذاری مرکز تجارت جهانی را در پاکستان به دام اندازد، وی به بازجویان خود گفت که از مرگ بیگناهان در آن انفجار دچار پشیمانی و عذاب وجدان شده است و او تنها میخواسته با این کار عصبانیت خود را از قتل فلسطینیها توسط اسرائیل نشان دهد.
اکنون بیش از یک دهه از آن زمان میگذرد و هنوز بسیاری از جریانهایی که دست به اعمال خشونتآمیز میزنند میگویند اقدام آنها واکنشی به اعمال اسرائیل و پیامی به آمریکا و اروپاست که از حمایت اسرائیل دست بردارند.
در اخبار چند روز گذشته آمده است که تعداد بسیار زیادی از افراد خارجی- غیر پاکستانی و افغان- به مرز پاکستان و افغانستان رفتهاند تا با اشغال خاک افغانستان توسط آمریکا بجگند.
عمده این افرد خارجی، عرب هستند و گفته میشود دولتهای عرب مانند اردن و عربستان که با بحران جریانهای رادیکال اسلامی دست و پنجه نرم میکنند، به آنها گفتهاند اگر از کشتار فلسطینیها در غزه و کرانه باختری رنج میبرید و میخواهید از آمریکا انتقام بگیرید به افغانستان بروید که پر از آمریکایی است.
به این ترتیب، اخیرا رژیمهای راستگرای عرب به توافقی با اسلامگراها دست یافتهاند که در عوض کمک به آنها برای رفتن به افغانستان آنها نیز اقدامی در داخل این کشورها برای خرابکاری و بیثبات ساختن رژیمهای عرب انجام ندهند.
سوالی که اینجا پیش میآید این است که آیا برای وضعیت کنونی که یکسره درعراق داشته و سر دیگر در مناطق شرقی ایران، میتوان نقطه پایانی متصور شد؟
آیا میتوان تا زمانی که اشغال سرزمینهای فلسطینی و حضور نظامی آمریکا وجود دارد، برای پایان یافتن این چرخه باطل از خشونتها امیدی داشت؟
این موضوع برای ما ایرانیها نیز باید قابل تامل باشد که آیا برقرای پیوند با اسرائیل در سطح دولتها، به رسمیت شناختن آن به عنوان یک موجودیت، آیا خواهد توانست ثبات را به خاورمیانه باز گرداند یا خیر؟
واقعیت این است که صلح میان دولتها و متارکه جنگ با قدرتهای بینالمللی بیشتر به مانند به تاخیر انداختن یک بمب ساعتی است که هر روز اقدامات نیروهای اشغالگر آمریکایی و اسرائیلی بر خرج انفجاری آن میافزاید.
هرگونه اقدامی در این سطح چه از جانب ایران انجام شود چه از جانب دولتهای دیگر منطقه نمیتواند پایانی اساسی بر افراط و خشونت قرار دهد.
اینکه راهحل چیست، البته بسیار وا ضح است و اما پیچیده: از میان بردن منشا تحریکات و آنچه به افراطگرایی انگیزه میدهد؛ یعنی خروج نظامی آمریکا از منطقه و دست برداشتن اسرائیل از اصرار بر تشکیل کشوری که غالبیت آن یهودی باشد.