نتیجه یک پژوهش در تهران نشان میدهد که مسئله تجاوز و خشونت اجتماعی در ذهن زنان ایرانی آنچنان پر رنگ است که آنها را مجبور به رعایت «هنجارهای محدودیت آفرین مردانه» میکند.
نتیجه یک پژوهش در تهران نشان میدهد که مسئله تجاوز و خشونت اجتماعی در ذهن زنان ایرانی آنچنان پر رنگ است که آنها را مجبور به رعایت «هنجارهای محدودیت آفرین مردانه» میکند.
این پژوهش با عنوان «احساس ناامنی در تجربه زنانه از زندگی روزمره» که حاصل گفتوگوی دو استادیار دانشگاه تهران و یک دانشجوی دکترای جامعهشناسی همین دانشگاه با 40 زن تهرانی است، الگویی پنجگانه از مواجهه زنان با مسئله ناامنی در فضاهای شهری ارائه میدهد.
هدف از این پژوهش، که در وبلاگ مربوط به آثار یوسف اباذری جامعهشناس و پژوهشگر ایرانی منتشر شده، بررسی میزان احساس ناامنی زنان در زندگی روزمره و در فضاهای شهری با توجه به داشتن بدنی زنانه ذکر شده است.
در پرسشهایی که در این پژوهش طرح شده از مصاحبهشوندگان خواسته شده که نحوه مدیریت بدن خود در برخورد با خطرات شهری و احساس ناامنی حاصل از زندگی در شهر را تشریح کنند.
پژوهشگران با بررسی مصاحبههای انجام شده، زنان ساکن در شهرهای بزرگ ایران را به پنج گروه تقسیم کردهاند؛ زنانی که از ورود به حوزههای عمومی احساس نگرانی و از آن پرهیز میکنند، زنانی که با وجود حضور در حوزه عمومی از برقراری ارتباط ناتوانند، زنان عادی جامعه که از عرصههای خطرخیز اجتناب میکنند، زنان فمینیستی که میکوشند ایدئولوژی ترس از جهان مردانه را واژگون کنند و در نهایت «زنان تنفروش» که -بر اساس این پژوهش- «هراسی از مورد تجاوز واقع شدن ندارند» و «در عوض، ترسهای دیگری را تجربه میکنند».
به باور پژوهشگران، بیشتر زنان شهری به گروه سوم تعلق دارند؛ زنانی پرورش یافته در سطوح میانی جامعه که طیف وسیعی از خانوادههای متوسط پایین تا متوسط بالا را شامل میشود و به دلیل همین گستردگی طبقانی نمیتوان توصیف دقیقی از رفتارها، اندیشهها، وضعیت خانوادگی و پایگاه اقتصادی و اجتماعی آنها ارائه داد.
فضاهای عمومی در این گروه از زنان وحشت ایجاد نمیکند. اما این مسئله به معنای نداشتن احساس ترس نیست. این گروه از زنان تنها به دلیل مهارتهای اجتماعی و مدیریت درست زمان و مکان حضور، از مواجهه با خطر در امان هستند.
دو گروه نخست که وجه مشترکشان پرورش در خانوادههای سنتی است٬ بخشهای کوچکتری از جامعه زنان را تشکیل میدهند.
گروه اول که در قلمروهایی زنانه و مردانه تربیت شدهاند٬ هیچ نوع فعالیت اجتماعی ندارند. محل فعالیت اصلی این گونه زنان، خانه و فعالیت اصلی آنها شوهرداری است. این دسته از زنان در صورت برخورد با تهدید مردانه، «زن» را زمینهساز برخورد تهدیدآمیز میدانند و در مقابل نظامهای هنجاری جامعه مردسالار به اطاعت میپردازند.
نعیمه 42 ساله و مدرس اخلاق، نمایندهای از این گروه است و چنین تعریفی از مردان ارائه میدهد: «خدا مرد را جوری آفریده است که کف کفش او هم چشم دارد، حتی اگر مردی پشتش هم به زنها باشد، باز هم در حال دید زدن است.»
از دید این زنان، مرد ترکیبی از اقتدار و نیروی شهوانی و زن، ترکیبی از عفاف و آسیبپذیری است که باید با دور ماندن از مردان غریبه، پرهیزکاری خود را حفظ کند پس سعی میکند با خارج نشدن از حوزه خصوصی خود احتمال تجاوز و تعدی مردان بیگانه را از میان بردارد.
به عقیده پژوهشگران، این گروه نمیتوانند تیپ عام زن در جامعه شهری ایران باشد.
دسته دوم زنانی هستند که برای انجام امور واجب مانند خرید یا تحصیل از خانه خارج میشوند اما همچنان وظیفه اصلی زن را خانهداری میدانند. مسیرهای جدید و ناشناخته برای آنها احساس خطر و هیجان همراه دارد.
زهره پزشک عمومی 34 ساله که در این گروه میگنجد، همسر دوستش که او را برای یافتن نشانی جای جدیدی روانه کرده، اینطور توصیف میکند: «شوهر او آنقدر نامرد است که به او گفته بود خودت برو آدرس را پیدا کن. آخر اگر قرار بود خودش تنها در یک خیابون ناشناس راه برود که دیگر شوهر نمیخواست.»
این زنان از ایجاد رابطه انسانی با مردان در جامعه پرهیز و تنها رابطهای ابزاری با آنها برقرار میکنند. همین مسئله بر ترس آنها از مردان ناشناس دامن میزند، آنها را مشکوک و خطرناک جلوه میدهد و راهی برای احساس امنیت و تعلق در فضای اجتماعی نمییابند.
گروه چهارم در این تحقیق زنان فمینیست لقب گرفتهاند؛ زنانی که در اقلیت هستند و قاعده بازی بدن مردانه و زنانه را واژگون کردهاند. آنها با این مسئله که بدنهایشان به دلیل شکل زیستی میتواند مورد بهرهبرداری مردان قرار گیرد، مخالفت میکنند و به جای نگرانی از داشتن بدنی زنانه، سطح ترس خود را کاهش میدهند.
زینب٬ دانشآموز 15 ساله از مصاحبهشوندگانی است که در این دسته طبقهبندی شده است. او میگوید: هیچ موقع وقتی مردی تو خیابون دنبالم میکنه، فرار نمیکنم. به جاش دنبالش میدوم و سر و صدا راه میندازم تا اون مجبور بشه فرار کنه.
گروه پنجم را زنانی تشکیل میدهند که بدن خود را میفروشند و از برقراری رابطه جنسی منفعت مالی کسب میکنند. آنها با ترسهای دیگری مواجهاند؛ ترس از زمانی که خیابان خالی باشد و مردی که خواهان برقراری رابطه جنسی با آنهاست، حضور نداشته باشد.
پژوهشگران در نهایت رفتار همه زنان را دربردارنده ترکیبی از مقاومت و اطاعت دانسته و به این نتیجه رسیدهاند که هرچند محیط شهری در بیشتر موارد به عنوان یک محیط خطرناک برای زنان توصیف شده است اما میتواند پیششرط تحقق آزادی برای آنان باشد.
از سوی دیگر «احساس ناامنی برای زنان در فضای عمومی جامعه، احساسی ناخوشایند، دردناک و تحقیرآمیز است و نابرابریهای اجتماعی در رابطه میان زنان و مردان را تشدید میکند. و در نهایت مسئله تجاوز و احتمال مورد خشونت واقع شدن آنچنان در ذهنیت زنان پررنگ است که در بیشتر موارد زنان هر پنج دسته را به پذیرش قواعد بازی مردانه و رعایت هنجارهای محدودیت آفرین ناشی از آن وادار میکند».
از آنجا که در این پژوهش از روش نمونهگیری «گلولهبرفی» استفاده شده و این روش در مواردی به کار میرود که امکان انتخاب تصادفی جامعه آماری وجود ندارد یا محققان دیگری به بررسیهای ابتدایی نپرداختهاند، نمیتوان نتایج آن را به جامعه زنان شهری ایران نسبت و جمعبندی محققان را به کل جامعه شهری ایران تعمیم داد. با این وجود، پژوهشگران معتقدند این بررسی ابتدایی دورنمایی کلی از نگاه زنان شهری ایران ارائه میدهد و زمینه را برای پژوهشهای گسترده با جامعه آماری وسیعتر فراهم میکند.
نمونههای آماری در این تحقیق زنان در فاصله سنی 15 تا 50 ساله را شامل میشود. شش نفر از مصاحبهشوندگان دانشجو 15 نفر خانهدار و 10 نفر شاغل بودهاند. چهار نفر از مصاحبهشوندگان هم به دسته پنجم تعلق دارند. 16 نفر از نمونههای آماری 15 تا 30 ساله، 13 نفر 31 تا 45 ساله و 11 نفر بالای 46 سال بودهاند.
Be nazare man ta vaghti ke zemanate ejraee dar ghavanin nabashad , nabayad entezare ziadi dasht,tavajoh dashteh bashim ke jameeh emroozie iran bar payeh ghavanine bishtar az 1400 sale pish bana shodeh ast ke kamelan be nafe mardan ast o bar alayhe banovan.