نسخه آرشیو شده

«سیاست آمریکا در خاورمیانه، موضع ایران را تضعیف می‌کند»
SAUL LOEB/AFP/Getty Images
از میان متن

  • مانورهای سیاسی آمریکا در منطقه که در سال آخر حکومت بوش شروع شد و در دو سال اول دولت اوباما ادامه یافت، نشان‌دهنده تلاش این کشور به منظور انطباق با واقعیتی جدید است.
مردمک
سه‌شنبه ۰۹ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۳:۵۴ | کد خبر: 55770

روزنامه وال‌استریت ژورنال در مقاله‌ای به بررسی سیاست آمریکا در خاورمیانه پرداخته و می‌نویسد که رشته مشترکی که سیاست آمریکا در عراق،‌ افغانستان و فلسطین را به هم پیوند می‌زند تمرکز بر ایران و متحدان افراطی آن در منطقه است.

روزنامه وال‌استریت جورنال در مقاله‌ای به بررسی سیاست آمریکا در خاورمیانه پرداخته و می‌نویسد که حل مسئله ایران رشته مشترکی است که سیاست آمریکا در عراق‌، افغانستان و تعارض میان فلسطین و اسرائیل را به هم پیوند می‌زند.

به نظر جرالد سیب، نویسنده مقاله، هدف این سیاست آماده‌کردن شرایط به منظور تمرکز بیشتر روی ایران و متحدان افراطی آن در منطقه است.

درآغاز مقاله با اشاره به سخنان رئیس‌‌جمهور آمریکا در‌باره عراق پیش‌بینی شده که باراک اوباما در این سخنان از خروج نیروهای آمریکایی از عراق سخن خواهد گفت که «نقطه عطفی»‌ است اما سخنان او همچنین نکته بزرگتری نیز دربرخواهد داشت و آن تنظیم مجدد سیاست آمریکا در باره عراق، افغانستان، فلسطین، اسرائیل و ایران است.

مقامات دولتی آمریکا فکر می‌کنند که حداقل توانسته‌اند بخت موفقیت را در هر یک از این چهار حوزه بیشتر کنند اما به نظر نویسنده، احتمال شکست در هر یک از جبهه‌ها همواره در خاورمیانه وجود دارد.

باراک اوباما به بازبینی و تنظیم مجدد سیاست آمریکا درعراق،‌ افغانستان، مسئله فلسطین و اسرائیل و ایران به‌گونه‌ای پرداخته است تا شرایط را برای تمرکز بیشتر روی ایران و متحدان «افراطی‌اش» آماده کند؛ رشته مشترکی که تحرکات دولت کنونی آمریکا را در همه این موارد به هم پیوند می‌زند.

دولت جرج بوش در سال 2003 عراق را اشغال کرد چرا که پس از واقعه 11 سپتامبر نگران تهدید امنیت آمریکا از سوی پیوندی بود که تصور می‌کرد بین افراطی‌های گروه القاعده و دولت عراق به‌وجود می‌آید. اما به نظر نویسنده این مقاله از آن زمان تاکنون این تهدید در جهت کاملا عکس پیش رفته است.

القاعده به شعباتی تقسیم شده و «خطرناک‌» است؛ نه به‌خاطر این‌که از سوی یک دولت نیرومند حمایت می‌شود بلکه به خاطر این‌که در کشورهای بسیار ضعیف مانند پاکستان، افغانستان، یمن و سومالی به صورت زیرزمینی فعالیت می‌کند.

در این میان تهدیدی که از سوی یک کشور متخاصم مطرح است دیگر عراق نیست بلکه ایران و دوستان افراطی آن در منطقه مانند حزب‌الله در لبنان و حماس در مناطق فلسطینی‌نشین و سایر گروه‌هایی است که از تهران الهام می‌گیرند یا از سوی این کشور حمایت می‌شوند.

مانورهای سیاسی آمریکا در منطقه که در سال آخر حکومت بوش شروع شد و در دو سال اول دولت اوباما ادامه یافت، نشان‌دهنده تلاش این کشور به منظور انطباق با این واقعیت جدید است.

پایان بخشیدن به عملیات رزمی در عراق تلاشی به منظور کاهش حضور نیروهای آمریکایی در این منطقه است. ضمنا این حرکت اثبات می‌کند که آمریکا می‌تواند یک دولت دموکراتیک غیردینی پایدار برای مواجهه با بی‌ثباتی ایجاد شده از سوی نیروهای غیردموکراتیک مذهبی تشکیل دهد.

سیاست کنونی آمریکا در افغانستان مبنی بر استفاده بیشتر از نیروهای نظامی نیز تلاش مشابهی است برای اثبات این‌که آمریکا می‌تواند در سرزمینی که از سوی افراط‌گراهای اسلامی بسیار تهدید شده است و حتی فاقد دولت مرکزی پایدار بوده، دولت ایجاد کند.

آغاز مجدد گفت‌وگو‌های صلح بین اسرائیل و فلسطین که چهارشنبه این هفته در واشینگتن آمریکا با حضور بنیامین نتانیاهو، نخست‌وزیر اسرائیل و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی انجام خواهد شد تلاشی در راستای سیاست کنونی است.

در ادامه مقاله، وال‌استریت‌ژورنال به تلاش‌های دولت اوباما در باره ایران می‌پردازد که با قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد و فشار اقتصادی بیشتر روی ایران آغاز شده است، به این امید که این کشور را از برنامه هسته‌ای‌اش باز دارد.

سیاست آمریکا در منطقه با هدف ایجاد مانع دربرابر نفوذ ایران

هر یک از سیاست‌های ذکرشده مستقیما به نگرانی‌های مشترک آمریکا و متحدانش مربوط می‌شود که در باره ایران و نفوذ این کشور در منطقه است.

تلاش به منظور یکپارچه سازی قدرت در دولت مرکزی عراق در توانایی ایران برای توسعه نفوذ خود در منطقه مانع ایجاد می‌کند.

ثبات‌ افغانستان نیز می‌تواند توانایی غرب را در تحکیم مسلمانان میانه‌رو در این کشور در برابر افراط‌گراهایی از نوع حکومت ایران نشان دهد.

آغاز گفت‌وگوهای اسرائیل و فلسطین نیز تلاشی است نه فقط برای ایجاد صلح در منطقه بلکه از بین بردن زخم سیاسی طولانی در مسئله فلسطین؛ نکته‌ای که همواره رهبران عرب منطقه از آن شکایت دارند و می‌گویند که باعث شعله‌ورشدن خشم مردم این کشورها می‌شود و توانایی آن‌ها را برای همکاری با آمریکا و اسرائیل به منظور روبه‌روشدن با جاه‌طلبی‌های هسته‌ای ایران کاهش می‌دهد.

در واقع فرایند موفق صلح در فلسطین، امکان نفوذ متحدان ایران را در جنبش حماس که در صدد است موضع محمود عباس و سایر رهبران میانه‌روی فلسطینی را تضعیف کند، کاهش می‌دهد.

نویسنده وال‌استریت‌ جورنال در انتهای مقاله به این احتمال نیز پرداخته است که این پیش‌بینی‌ها ممکن است غلط از آب دربیاید. از یک طرف تفرقه در دولت شکننده عراق پس از خروج آمریکا از این کشور باعث شود راه برای مشکلاتی که ایران ایجاد می‌کند، باز شود. از طرف دیگر گفت‌وگوی صلح خاورمیانه نیز ممکن است به دلیل فعالیت‌‌های شهرک‌سازی اسرائیل به شکست بیانجامد و بدین ترتیب دست دوستان تندروی ایران در جنبش‌های فلسطینی حماس و حزب‌الله بازتر شود.

نویسنده در این جا نتیجه می‌گیرد که در بازبینی و تنظیم مجدد سیاست اوباما در موارد ذکرشده «خطرات» به اندازه «فرصت‌ها»، زیاد است. ولی نکته امیدبخش این است که حوزه سیاست خارجی از جمله موارد نادری است که رئیس‌جمهور آمریکا می‌تواند در آن از سوی دو حزب دموکرات و جمهوری‌خواه حمایت شود؛ حمایتی که اوباما درصورت به نتیجه نرسیدن سیاست‌های قمارگونه مختلف به آن نیاز خواهد داشت.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی