نویسنده وبلاگ خبرنگار مسلمان، نگاهی دارد به انتقادات تازه نیروهای اصولگرا از اسفندیار رحیممشایی، رئیس دفتر محمود احمدینژاد، و نگاه آیتالله خامنهای به این جریان.
بعضیها یا از این طرف پشت بام میافتند، یا از آن طرف.
طرف تا دیروز مخالف گریبانچاک فردی بود و حالا او را در آغوش همان فرد مییابیم؛ شاید این مساله از همان «بی بصیرتی» ناشی میشود، چرا که معمولا عبور از مواقع دشوار با تصمیمات درست، تنها برای بابصیرتها ممکن است و «بصیرت» موهبتی است که به آسانی به دست نمیآید.
پس از فرمایشات مقام معظم رهبری در دیدار دانشجویان درباره «موضوع مشایی و ناراحتی و اعتراضات به سخنان او»، تحلیل عدهای از دوستان- تاکید میکنم «دوستان»- این است که از این پس باید در مقابل همه اقدامات برخی اطرافیان رئیس جمهور خصوصا آقای مشایی دم فرو بست؛ که البته این تحلیل بسیار مورد استقبال دوستان و نزدیکان آقای مشایی قرار گرفته است و با گسترش این تحلیل عرصه را برای جولان هرچه بیشتر فراهم میبینند.
اما تحلیل دیگری که نزدیکتر به واقعیت به نظر میرسد، این است که مقام معظم رهبری هیچ مخالفتی با نقد و انتقاد نکرده اند، بلکه بر لزوم انتقاد تصریح داشته و در عین حال تاکید دارند که موضوع اظهارات یک فرد- حتی اگر رئیس دفتر رئیس جمهور باشد- یا اقدامات و سوابق یک فرد –حتی اگر معاون اول رئیس جمهور باشد- نباید تبدیل به مسئله اصلی کشور شود، بلکه اینها مسائل فرعی هستند.
به این جمله مقام معظم رهبری در همان سخنرانی دقت کنید. ایشان فرمودند: «يك سؤال اين بود كه آيا جريان دانشجوئى ميتواند آنجائى كه ايرادى به نظرش مىآيد، سؤال كند؟ پاسخ اين است كه بله، بايد سؤال كنيد. ايرادى ندارد كه سؤال كنيد.»
به متن کامل پاسخ مقام معظم رهبری درباره خون دل خودن از دست راست و چپ رئیس جمهور دقت کنید:
«يكى از دوستان گفتند ما از دست چپ و راست رئيس جمهور دلمان خون است. خوب، حالا دل شما خون - كه خدا نكند خون باشد - اما به شما عرض بكنم؛ اينها جزو مسائل تعيين كننده و اصلى نيست. ممكن است ايراد و اشكال وارد باشد - من در اين مورد هيچ قضاوتى نمیخواهم بكنم - ممكن است كسى به يك شخصى يا به يک كارى ايراد داشته باشد؛ منتها بايد توجه كنيم كه مسائل را اصلى - فرعى كنيم.
مسائل درجه دوم جاى مسائل اصلى را در انگيزههاى ما، در همت ما، در صرف انرژىاى كه میشود، نگيرد. من عرضم فقط اين است؛ والّا من نه اعتراض میكنم به اينكه شما چرا از زيد يا عمرو خوشتان مىآيد يا بدتان مىآيد؛ نه، ممكن است خوشتان بيايد، ممكن است بدتان بيايد - ايرادى ندارد - و نه اعتراض میكنم كه چرا آن ايراد را يک وقت به شكلى كه يك مفسدهاى نداشته باشد، بر زبان آورديد؛ آن هم به نظرم اشكالى ندارد. فقط توجه كنيد كه اين جاى مسائل اصلى را نگيرد. مسائل اصلى ما چيزهاى ديگرى است.»
ایشان میفرماید که ایرادی ندارد از فردی خوشتان یا بدتان بیاید و اعتراض نمیکنم که چرا ایرادتان را بدون مفسده بیان کنید؛ پس اگر ایرادی به صورت منطقی در مورد آقای مشایی یا هرکس دیگر مطرح شود، تعارضی با فرمایشات مقام معظم رهبری نخواهد داشت.
نکته جالب اینجاست که در همین سخنرانی مقام معظم رهبری یک شاهد مثال در همین زمینه میتوان یافت؛ ایشان در بخشی از فرمایشات خودشان به شیوهای بسیار ظریف از مسئولان فرهنگی دولت – که شامل آقای مشایی هم میشود- انتقاد کردند و فرمودند: «هم به صدا و سيما، هم به وزارت ارشاد، هم به سازمان تبليغات و حوزه هنرى. ما با اينها نشست و برخاست هم داريم. من مىنشينم بحث میكنم، استدلال میكنم؛ يعنى كارى كه بعضى از مسئولين اجرائى بايد بكنند، متأسفانه من ناچار خودم اين كار را بر عهده ميگيرم.»
پس حواسمان باشد از آن سوی پشت بام نیفتیم.
* بعد از تحریر:
- من نگفتم مشایی منحرف و رحیمی مفسد است. نباید همه چیز را صفر و 100 دید. در زمینه انتقاد از مشایی هم همینطور. انتقاد از او مسئله اصلی نیست و نباید افراط شود و در عین حال تفریط هم نباید کرد و در مقابل انحرافات باید انتقاد منصفانه کرد.
ضمنا تکلیف خود را با مراجع تقلید، ائمه جمعه کل کشور، سردار فیروزآبادی و آیت الله مصباح که از مشایی انتقادات صریحی داشته اند روشن کنید.
به هرحال مراجع تقلید که مرجع تقلید هستند، سردار فیروزآبادی و ائمه جمعه سراسر کشور هم منصوب رهبری هستند و آیت الله مصباح هم مرید رهبری و حامی سفت و سخت تئوری ولایت مطلقه.
پس منظور آقا همه منتقدین نبوده بلکه معتقدند نباید انتقادات به مسئله اصلی کشور تبدیل میشد که این هم تقصیر برخی رسانهها بود که بیش از اندازه دامن زدند.
به نظرم رسانههایی که این موضوع را به سوژه اصلی تبدیل کردن و چندتا چندتا مصاحبه میگرفتند و حتی به خبرنگاران شهرستانشان هم گفته بودند هر مسئولی را دیدیند در این زمینه از وی سوال بپرسند مقصر اند. البته نقش رسانههای دوم خردادی در دامن زدن را هم نباید نادیده گرفت.