امین ثابتی، نگاهی دارد به رونق و بیرونقی شبکههای اجتماعی و وبلاگها در جامعه ایرانی مینویسد.
بعد از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته در ایران، نقش و کارکرد بسیاری از ابزارهای آنلاین در میان ایرانیان دچار تغییرات بسیاری شد و پدیدههایی مانند توییتر، یوتیوب و فیسبوک، به یک باره مورد توجه و استفاده قرار گرفتند.
در این میان سوالی که همواره مورد پرسش قرار میگیرد، آیندهی وبلاگستان فارسی با توجه به عملکرد ابزارهای وب دو (Web 2.0) مانند توییتر، یوتیوب و فیسبوک است؛ ابزارهایی که در روزهای بعد از انتخابات نقش بسیار مهمی را در اطلاعرسانی بازی کردند، تا جایی که برخی از آن به عنوان «انقلاب توییتری» نام بردند.
وبلاگ در میان فارسیزبانان، از زمان پیدایش، با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است و در هر برهه زمانی عدهای از پایان عمر وبلاگ و وبلاگنویسی در وب فارسی سخن گفتهاند و یا آن را رو به ابتذال و زرد شدن دانستهاند؛ علاوه بر این، افزایش شدت فیلترینگ وبلاگها دلیل دیگر شده است که بسیاری از وبلاگنویسان وبلاگهای خود را تعطیل و از دنیای وبلاگنویسی خداحافظی کنند. اما با تمام این نکات، متهم اصلی این روزهای رکود وبلاگستان فارسی، سرویسهای وب دو هستند. سرویسهایی که به دلیل زنده بودن (Real Time) و امکان تبادل نظر زنده، با استقبال زیادی از سوی کاربران ایرانی مواجه شده است و بسیاری این سوال را مطرح میکنند که آیا وب دو و شبکههای اجتماعی، وبلاگ و وبلاگنویسی را به فراموش خواهند سپرد یا خیر.
وبلاگ در مقابل وب دو
میتوان وبلاگ را زیر مجموعهای از وب دو نامید و یا دستکم آن را عاملی موثر در ایجاد سرویسهای وب دو دانست، زیرا وبلاگ اولین بخش از فضای آنلاین بود که در آن اجازه مشارکت مخاطبان تا حدودی وجود داشت و قبل از وبلاگ، اکثر وبسایتها رابطهای یک طرفه با مخاطبان داشتند که تنها مخاطب حق استفاده از محتوا را داشت و نمیتوانست در ایجاد، بررسی و یا گسترش آن همکاری قابل توجهای بکند.
به همین دلیل مقایسه وبلاگ و سرویسهای وب دو تا حدودی منطقی به نظر نمیرسد، زیرا وبلاگ و سرویسهای وب دو، دو بخش مجزای فضای آنلاین هستند که در کنار هم قدم بر میدارند و یکدیگر را کامل میکنند، نه آنکه رقیبی برای یکدیگر باشند. این بدان معنا است که وبلاگ بدون ابزارهای وب دو مانند توییتر و یا فیسبوک کامل نیست و سرویسهای وب دویی مانند گوگل ریدر یا فیسبوک بدون وبلاگ کامل نیستند.
وابستگی وبلاگ به ابزارهایی مانند توییتر و فیسبوک از آنجا نشات میگیرد که وبلاگنویس به کمک آنها میتواند مطالب خود را در دامنهی بیشتری از فضای وب منتشر کند. به عنوان مثال، یک وبلاگنویس برای بازتاب بیشتر مطالب خود در فضای وب، شروع به اشتراکگذاری آنها در گوگل ریدر، توییتر و فیسبوک میکند و بدین ترتیب باعث میشود تا افراد بیشتری مطالب او را بخوانند.
از طرفی دیگر سرویسهایی مانند گوگل ریدر و یا فیسبوک بدون وبلاگ معنایی ندارند و بدون وبلاگها، در بلند مدت، از محبوبیت آنها کاسته خواهد شد. مبنای وجودی گوگل ریدر، وبلاگها هستند. وبلاگهایی که مطالبشان در این شبکه خوانده و به اشتراک گذاشته میشود؛ این بدان معناست که اگر انتشار مطلب در وبلاگستان فارسی رو به کاهش بگذارد، میزان مطالب منتشر شده در گوگل ریدر نیز کاهش مییابد و در نهایت دفعات مراجعه کاربران به گوگل ریدر نیز کاهش پیدا میکند.
اما ماجرا در مورد فیسبوک کمی متفاوت است. مبنای وجودی فیسبوک شبکه دوستان است و در نتیجه وابستگی این شبکهی اجتماعی به وبلاگها تا حدودی کم است، ولی با یک بررسی کلی میتوان دید که اشتراکگذاری مطالب وبلاگها در فیسبوک رو به افزایش است و این به نوعی به افزایش خوانندگان آن وبلاگ کمک میکند.
با این وجود نمیتوان از تاثیر منفی ابزارهایی مانند فرندفید و فیسبوک در کاهش تولید محتوا چشمپوشی کرد.
علت این تاثیر منفی آن است که شبکههای اجتماعی در این روزها وقت بیشتری از کاربران را به خود اختصاص دادهاند که در نهایت موجب کاهش تولید محتوا در وبلاگستان فارسی میشود. علاوه بر این شبکهی اجتماعی مانند فرندفید نیز با توجه به ساختار زنده بودنش، باعث شده است که بسیاری از کاربران و وبلاگنویسان مطالب خود را برای دریافت بازخورد سریع (Feedback) در آن منتشر کنند؛ به همین دلیل میتوان فرندفید را رقیب این روزهای وبلاگستان فارسی نامید.
وبلاگ و وب دو؛ کدامیک برنده است؟
با تمام نکات مثبت و منفی و رقابتهایی که بین وبلاگستان فارسی و شبکههای اجتماعی وجود دارد، میتوان برندهی نهایی این نبرد را وبلاگستان فارسی دانست.
شاید خیلیها ظهور سرویسهای وب دویی مانند توییتر، فیسبوک و فرندفید را آغاز افول وبلاگنویسی بدانند، اما با توجه به تاریخچه وبلاگستان فارسی میتوان این نکته را بیان کرد که افول وبلاگستان فارسی در کوتاه مدت قابل پیشبینی است، اما بدون شک در بلند مدت سرویسهای وب دو کمک بسیاری در معرفی و نشان دادن چکیدهی وبلاگستان فارسی میکنند؛ چکیدهای که عصاره ذهنی وبلاگنویسان است. در واقع توییتر، فیسبوک، گوگل رید، فرندفید و سایر شبکههای اجتماعی به وبلاگنویسان کمک میکنند تا ایدههای خود را پرورش دهند و یا آنکه از یک رخداد روزانه 140 حرفی، مطلبی بنویسند.
در نهایت میتوان گفت که آینده وبلاگستان فارسی در بلند مدت روشن است و این بخش از فضای آنلاین فارسی مانند قانون «پایداری انرژی» عمل میکند و از حالتی به حالتی دیگر تبدیل میشود، اما هیچگاه از بین نمیرود.