نسخه آرشیو شده

جنتی، مرگ‌خواهی، مرگ‌پرستی
عکس از 1canadian.net
از میان متن

  • مشکل گیرافتادن در دام نفرت این است که اول از همه، از خود آدم تغذیه می‌کند. نفرت در وجود و روح آدمی، از تمامی دار و ندار انرژی تغذیه می کند و تقریبا جایی برای هیچ چیز نمی‌گذارد
موضوع مرتبط

سه‌شنبه ۱۶ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۲:۰۸ | کد خبر: 55906

وبلاگ لویاتان به بهانه شایعه به کما رفتن احمد جنتی، از «عطش مرگ‌خواهی» در میان جامعه ما می‌نویسد.

جنتی مرد یا نه، کما رفته است یا نه، بمیرد یا نه، به هیچ کس ارتباطی ندارد چرا که جنتی عمر و زندگی‌اش را از من و شما نگرفته که بخواهد با اراده من و شما هم آن را پس بدهد و بگیرد. در واقع، این عطش مرگ‌خواهی، یک معضل است که باید آن را ریشه‌یابی کرده و آن را حل کرد وگرنه دردی از ما تسکین نمی‌دهد که هیچ، دردهای ما را افزایش می‌دهد.

نظام اسلامی در ایران جرم و جنایت‌های زیادی مرتکب شده است. نظام شاه هم مرتکب شده بود، اما آن موج نفرت از سلطنت و سلطنت‌طلبی و شاه‌دوستی و شعارهای پوچ فقیر و غنی در زمان انقلاب، موج نفرت عظیمی به بار آورد که نتیجه‌اش شد اعدام‌ها، زندان‌ها، تبعیدها، فراری شدن‌ها و خانواده‌ها و بازماندگانی که تا بن دندان از نظام اسلامی و دینی تنفر دارند.

قبل از آن هم همین داستان بود، بعد از آن هم همین طور. بعد این نظام بود که نه یکی و دوتا که اعدام‌های دسته جمعی کرد. از آن هم موج دیگری از نفرت پدید آمد.

مشکل گیرافتادن در دام نفرت این است که اول از همه، از خود آدم تغذیه می‌کند. نفرت در وجود و روح آدمی، از تمامی دار و ندار انرژی تغذیه می کند و تقریبا جایی برای هیچ چیز نمی‌گذارد. از روحی که در آن تنفر لانه کرده، همه چیز می‌شود ساخت. تروریست، بمب‌گذار انتحاری، دزد، شارلاتان، خائن و دروغگو.

اگر واقعن قرار است چیزی درست شود، باید بنیان‌های آن را درست گذاشت. مخالفت با نظام و یا انتقاد به آن کار اشتباهی نیست، اگر نظام کاری می‌کند هر حرفی یا حرکتی یا انتقادی تبدیل به تخم نفرت شود، این دستپخت نظام است، چرا که تا وقتی قرار بر این باشد، نظام به جای خود باقی است. نظام در نام اسلامی که شلاق و شیشه نوشابه و پتک و جوخه اعدام و چوبه دار و حکم سنگسار در دست دارد، درهای باغ نفرت را باز کرده تا از آن بهره ببرند چون در نهایت این باغ نفرت نظام است که به آنها سود می رساند.

ضمن این که هرگونه پریدن روی گزینه نفرت، راه میان بر است. خیلی راحت می‌شود در صورت کوچکترین مخالفت با خواسته‌ها، به تندی و نفرت و مرگ‌خواهی روی آورد در واقع خیلی راحت است. اگر در هر مجموعه کاری که بیست نفر حتی در آن کار می‌کنند با کوچکترین مسئله یا مشکلی همه بخواهند بزنند و بکشند و خراب کنند، یک خانواده سه نفری را هم نمی‌شود اداره کرد چه برسد به یک اداره، یک بخش، یک استان، یک دولت و یک کشور.

به همان نسبت که با مرگ‌خواهی برای جنتی مخالفم، به همان نسبت با مرگ‌خواهی برای اسرائیل مخالفم.

طبق حتی همین قوانین شرعی و اسلامی، روزی‌رسان اگر خداست و او روزی بنده اش را می‌دهد، آن یهودی هم که در اسرائیل زندگی می کند هم بنده خداست و روزی خود را از خدا می‌گیرد. مرگ‌خواهی چیزی به ما اضافه نمی‌کند، از ما خیلی چیزها کم می کند.

جنتی جرم و جنایت به اندازه کهکشان راه شیری هم که مرتکب شده باشد، ما نباید قاضی باشیم و نه جلاد. باید محکمه‌ای بسازیم و مجموعه قوانین مدونی داشته باشیم و جنتی را به دستگاه قضاوت بسپاریم.

اگر روی موج نفرت سوار شویم، امروز برای جنتی و خامنه‌ای و احمدی‌نژاد مرگ می‌خواهیم، فردا برای موسوی و خاتمی و کروبی و تا چشم برهم بگذاریم، کس دیگری جایی نشسته و برای ما مرگ می‌خواهد.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی