محمد نصرتی نویسنده وبلاگ چهارنما، در یادداشت خود به نقد فعالیتهای فرهنگی نهادها و سازمانهایی پرداخته است که زیر نظر آیتالله خامنهای فعالیت میکنند
در این مجموعه نوشتار قصد دارم انتقادهایی را که نسبت به عملکرد رهبر انقلاب به ذهنم میرسد و پاسخی برای آن نیافتهام بنویسم.توجه داشته باشید که من یک جوان بیست و پنج ساله معمولی هستم و حد فهم من هم نسبت به مسائل در حدود سنم است. خود رهبری نیز از انتقاد نسبت به عملکرد خود استقبال کردهاند.من هم آنچه به عنوان انتقاد از رهبرم در ذهن داشتم را مینویسم. راجع به این انتقادها با خیلی ها صحبت کرده ام و پاسخ قانع کننده دریافت نکرده ام حال با بیان آنها از مخاطبین درخواست می کنم اگر پاسخی در ذهن دارند دریغ نکنند.
بخش اول: عملکرد سطحی نهادهای فرهنگی تحت نظارت رهبری
رهبر انقلاب همواره نسبت به کارهای سطحی فرهنگی انتقاد داشته اند. خب این صحبت کاملا درستی است چون کارهای سطحی فرهنگی با هزینههای گزاف معمولا بی ثمر خواهد بود و حتی گاهی نتایج عکس خواهد داشت.
من خودم در موسسههای فرهنگی مختلف کار کردهام و با موسسات مختلف دیگری هم ارتباط داشتهام. با بعضی از روندهای تولید کتاب، نرم افزار، نمایشگاه و ... آشنا هستم و شاهد کارهای سطحی در این موسسات بوده ام.
قضیه اینجا جالب می شود که کارهای سطحی فرهنگی به صورت موازی در صدها و هزار موسسه فرهنگی انجام می پذیرد. یعنی همین کارهای سطحی در نقاط مختلف کشور دائما تکرار میشود.
به عنوان مثال بولتنهای خبری یا خبرنامهها. هر موسسه و هر ارگانی برای خود دهها خبرنامه و بولتن دارد که سرو ته همهشان گزیده اخبار روز است. در یک روز صدها و هزاران خبرنامه و این جور چیزها به صورت موازی مجموعهای از اخبار را در کنار هم قرار میدهند و چاپ میشوند. تصور کنید که هزینه نیروی انسانی، چاپ و توزیع این خبرنامهها چقدر خواهد بود. حال علاوه بر خبرنامه و بولتن، ویژه نامهها، فصل نامهها، ماه نامهها، مجلات داخلی و ... را اضافه کنید و ببینید این هزینه سالانه چند میلیارد تومان خواهد شد.
در مورد تولید کتاب هم ماجرا به همین منوال است. من خودم شاهد تولید یک کتاب در یک روز بودهام. من خودم شاهد تولید کتاب توسط کسانی که هیچ چیزی از مسائل داخل کتاب سر در نمیآورند بودهام. و البته از ماجرای خمیر کردن مجلات و فصل نامههای برگشتی هم خبر دارم. بسیاری از «نویسندگان کتاب» حتی به خودشان زحمت نمیدهند که مطالب کتاب خود را یک بار بخوانند!نمایشگاه ها، سایت ها، همایش های پر هزینه و ... را دیگر بی خیال!
سازمان و نهادهای زیادی به امور فرهنگی جامعه مشغول هستند. اما در این میان سازمان تبلیغات و نهادها نمایندگی ولی فقیه دو تا از مهم ترین نهادهای فرهنگی هستند که سالانه میلیاردها تومان بودجه دریافت میکنند. خود این سه نهاد از صدها موسسه اقماری تشکیل شده اند. مسئولین این سازمان ها توسط رهبری انتخاب میشوند. عملکرد ضعیف این سازمانها به مدیریت ضعیف آنها مربوط میشود بنابراین انتقادهای ما به این سه نهاد تا حدودی به رهبر انقلاب هم مربوط می شود.
دقت کنید من نمیگویم چون مثلا وزارت ارشاد بد عمل میکند یا وزارت آموزش و پرورش ضعیف کار میکند، به رهبری انتقاد دارم. صحبت در رابطه با سازمانهایی است تحت نظارت مستقیم رهبری هستند.
من نمی دانم که در بالا چه خبر است و دلیل این انتخاب ها توسط رهبری چیست؟ ولی این را میدانم که مدیران این سازمانها و نهادها عملکرد خوبی ندارند و ضعف مدیریت و نبود تفکر صحیح فرهنگ سازی باعث این همه کارهای سطحی در این سازمان ها شده است.
من به عنوان یک جوان 25 ساله از رهبر عزیزم به خاطر انتخاب مدیران نه چندان لایق برای این سازمان انتقاد دارم.
تمام این ها در حالیست که بسیاری از افراد خوش فکر و پر دغدغه به خاطر عدم تحمل سوء مدیریت و سطحی نگری در این سازمانها به کناری رانده شده و منزوی شدهاند. تفکر ریاست یک سازمان در عملکرد آن سازمان بسیار موثر است. بنابراین سوء عملکرد یک سازمان تا حدود زیادی به سوء عملکرد مدیران آن بستگی دارد. پس به نظر عدم انتخاب شایسته یک مدیر برای یک سازمان تاثیر بسزایی در خروجی سازمان دارد. اینجاست که کارهای سطحی و موازی فرهنگی سازمان تبلیغات اسلامی به انتخاب کننده ریاست سازمان یعنی رهبری برمیگردد.
آیا واقعا کسی بهتر از مدیران فعلی در جامعه 70 میلیونی ما وجود ندارد؟ نهادهای مقام معظم رهبری در دانشگاه ها چقدر کارکرد دارند؟ مراکز معارف اسلامی چقدر توانستهاند در دانشگاه فرهنگ سازی کنند؟ چرا گزارش عملکرد سازمان تبلیغات اسلامی سرشار از تولید کتاب و خبرنامه و بولتن و نمایشگاههای و همایش های سطحی و موازی است؟! البته این به معنای نفی کارهای مثبت این دو نهاد نیست ولی میزان خروجی موثر این سازمان نسبت به هزینه صرف شده، چیز خوبی را نشان نمی دهد.