سید مرتضی ابطحی، نویسنده وبلاگ «تورجان» در یادداشت خوب به مسئله اسلام هراسی پس از انفجار برجهای تجارت جهانی در نیویورک پرداخته و کتاب «محمد و اروپا» نوشته مینو صمیمی را مرور کرده است.
اعلام خبر ساخت مسجدی در نزدیکی برجهای دوقلو در منهتن نیویورک موجب تحریک بخشی از تندروان مذهبی جامعه آمریکا شد. مخالفان معتقدند احداث مسجد در نزدیکی برج های اقدامی غیر ضروری است.
برج های دوقلوی تجارت جهانی، 11 سپتامبر 2001 در یک عملیات تروریستی، توسط دو هواپیمای مسافربری تخریب شد. اگر چه از همان روزهای اول پرسشهای جدی درباره عوامل واقعی این حادثه دلخراش و غیرانسانی مطرح بود اما سازمان امنیت ایالات متحده، انگشت اتهام را به سمت گروهک تروریستی القاعده گرفت و به دنبال این خبر، فضا برای مسلمانان ساکن آمریکا (و کشورهای اروپایی) بسته شد.
فاجعه 11 سپتامبر در عرض نه سال هنوز هم از یاد مردم آمریکا نرفته است و از همین رو بود که چند روز پس از انتشار خبر تأسیس مسجدی در نزدیکی محل حادثه که طبعا تحت حمایت دولت باراک اوباما صورت میگرفت، یک کشیش مسیحی در کلیسایی کوچک در اعتراض به این کار گفت قرآن را آتش خواهد زد.
سخنان تری جونز کشیش، پوشش گسترده خبری گسترده ای را در به دنبال داشت. طبیعی به نظر می رسد که از یک سو تندروان مذهبی و از سوی دیگر مخالفان سیاسی اوباما به ساخت چنین مسجدی اعتراض کنند. اما علیرغم آن که به لحاظ قوانین آمریکا سخنان جونز منعی نداشت اما باراک اوباما بلافاصله از کشیش مسیحی خواست تا از انجام این کار خودداری کند.
به دنبال جنجال رسانهای بر سر سخنان تری جونز، مردم کشورهای اسلامی به این سخنان اعتراض کردند. اگر چه جونز قرار بود یازدهم سپتامبر این کار را انجام دهد اما در پی همین مخالفتها بود که مجبور به کناره گیری از تصمیم خود شد. البته وی این کناره گیری را منوط به عدم تأسیس مسجد در نزدیکی برج های دوقلو کرده است اما با توجه به سخنان اوباما بعید به نظر نمیرسد که مقاومت جونز عملا با بن بست مواجه شود.
علیرغم تلاش نومحافظه کاران آمریکا برای تخریب جایگاه مسلمانان در بین مردم، افکار عمومی غرب به مرحلهای رسیده است که جز در مواردی، آن هم به صورت شخصی و پراکنده، انجام سازمان یافته و وسیع قرآن سوزی صورت نپذیرفت. اما همین حرکات ناپسند پراکنده هم بین مسلمانان نوعی اسلام ستیزی تفسیر شد.
اما برخلاف تصور غالب، روند اسلام ستیزی در غرب سیری نزولی را طی میکند. دو سال پیش بود که اخباری مبنی بر پیشی گرفتن جمعیت مسلمانان از مسیحیان کاتولیک و نگرانی مقامات این کلیسا منتشر شد.
سخنان اوباما نیز به عنوان رییس جمهور آمریکا به خوبی نشان میدهد که اکثریت جامعه آمریکا به پذیرش این واقعیت رسیدهاند که حساب برخی تندرویها گروههایی مانند «القاعده» از اسلام جدا است. این در حالی است که نگاه جوامع غربی به اسلام در قرون گذشته به هیچ وجه اینگونه نبوده است.
مینو صمیمی که منشی امور بین المللی فرح بود و شنیدهها و دیدههایش از وضعیت فاسد دربار را در کتابی با عنوان «پشت پرده تخت طاووس» منتشر نموده است، در کتابی با عنوان «محمد و اروپا» که توسط انتشارات نیمه دولتی اطلاعات منتشر شده است، توضیح میدهد که اسلام هراسی چگونه در اروپا رشد کرد و در اوج خود به جنگهای صلیبی رسید.
از نگاه خانم صمیمی پس از آن که مسیحیت توانست دوباره در قرون وسطی قدرت بگیرد، روند اسلام زدایی به اوج خود رسید. دستمایه اصلی از بین بردن عقاید اسلامی، شخص پیامبر اسلام بود. «محققان قرون وسطایی و روحانیان کلیسا ترجیح می دادند تا به پرسش چیستی اسلام، پاسخی آسان تر بدهند: این که اسلام ساخته یک نفر است، همان محمد و اینکه او تحت تأثیر القائات شیطانی چنین اثری را آفرید! بنابرایان هیچ ضرورتی برای پاسخ گفتن به پرسش های دشوار در خصوص دین اسلام وجود نداشت.»(ص 42)
آنگونه که صمیمی روایت میکند، پیروزی مسلمانان بر ایران و اروپا نتیجه ضعف مدیریت و کشور داری این دو امپراطوری بود.(ص 170) اما پس از آن که در سال 962 میلادی امپراتوری مقدس روم جان تازه گرفت، جنگهای صلیبی به هدف جلوگیری از رشد اسلام در سرزمین های شرقی آغاز شد.(ص 168) «مسیحیان در هنگام ورود به اورشلیم نه تنها هزاران تن از مسلمانان عرب و ترک بلکه یهودیان و همکیشان مسیحی خود را نیز قتل عام کردند و آن گروه را هم که از فرمان کلیسای روم نافرمانی کرده و استیلای اسلامی را پذیرفته بودند به قتل رساندند.»(ص 173)«درست در طی این سده های پرآشوب و خونبار بود که تصویر غیر واقعی و ساختگی از محمد(ص) شکل گرفت و بر سراسر اروپا استیلا یافت.»(ص 176)
تفسیرهای اشتباه از اسلام و شخصیت پیامبر تا حدی اوج گرفت که «آنان حاکمیت اسلامی را به عوان آخرین جلوه ظهور دجال(ضد مسیح) تعبیر میکردند.»(ص 177)در ادامه همین روند، تبیین روایتهای مختلف از واقعیت پیامبر و راه وی و دین اسلام آغاز شد. البته این تفاسیر بر متون اولیه مبتنی نبود(ص182) و بعلاوه تحت تأثیر فضای رادیکال مسیحی تبیین میشد.
از این منظر پیامبر اسلام براساس نقلی که اساسا هنوز هم زیر سؤال است، عرب بیابانگردی بود که تحت تأثیر دیداری با بحیرا آموزههایی را دریافت کرد.(ص 181) او که انسان قدرت طلبی بود با خدیجه ازدواج کرد تا از ثروتش بهره مند شود(183) و آن چه به عنوان وحی جبرئیل مطرح است چیزی جز حملات صرعی تفسیر نمی شود!
از سوی دیگر متفکران مسیحی که تحت تأثیر رهبانیت مسیحی به نوعی زهد و کناره گیری از دنیا معتقدند، افکار پیامبر را سرشار از «مسائل جنسی» تفسیر کردند و قانون تعدد زوجات را دستمایه خود قرار دادند.(184) حتی علیرغم حکم به حرمت نوشیدن مشروب در اسلام، گروهی گفتند پیامبر به سبب «کثرت شرب خمر» فوت کرده است(ص 191)
تحت تاثیر همین فضا به روشهای مختلف پیامبر اسلام در نمایشنامهها با اسامیای چون«محوند، محون، محومت، ماحون، ماخمت» که با مفاهیمی چون دیو، عفریت و بت مترافاند، مورد تمسخر و توهین قرار میگرفت.(ص 189)
مظهر و نقطه اوج جهان بینی قرون وسطایی در کمدی الهی دانته به نمایش گذاشته شده است. آنجا که پیامبر(ص) و امام علی(ع) را به شکلی «هتّاکانه» در دوزخ به تصویر می کشد.(ص 199)
جالب آن است که از نگاه «میگل آسین» روایت دانته از دوزخ بر مبنای روایات اسلامی است و نه اساطیر یونانی.(ص 200)
روند اسلام ستیزی پس از قرون وسطی، در دوره رنسانس نیز ادامه داشت و پیدایش صنعت چاپ، به سهولت انتشار چنین دیدگاه هایی کمک شایانی نمود.(ص 243) کشیش مسیحی مارتین لوتر از جمله کسانی بود که تنفر از پیامبر را در خطابههایش به مردم القا میکرد.(ص 252) وی زشتترین دشنام ها را به پیامبر روا می دانست. اتهاماتی که به پیامبر زده می شد گاه آنقدر مضحک و دروغی بود که با یک نگاه ظاهری قابل درک بود. «غربیان با هر گرایش عقیدتی(البته بهتر است یهودیت را از این قاعده مستثنا دانست) این فرضیه را که محمد به نوعی مشکل شخصیتی و رفتاری دچار بود، نسل به نسل به ارث برده بودند و همین آنان را مجاز میداشت تا در برخورد با او احساسی آمیخته از تحقیر داشته باشند و در اکثر موارد به طور قاطعانه به افترا و دروغ دست یازند. مسیحیان مدعی هستند که محمد آگاهانه به انتشار دینی دروغین و ساختگی پرداخت. منکران خدا نیز مدعی اند که او به منظور تقلب و فریب مردم، تظاهر به برخورداری از حمایت حمایت الهی میکرد.
هواداران لیبرالیسم معتقدند که وی شخصیتی خودکامه و خود رأی داشت؛ دیکتاتورهای قدرت طلب او را دارای شخصیتی آزاد انگار و اختیار گرای میدانستند؛ هوادارا حقوق زنان او را به استثمار زنان متهم میکنند؛ مردان جنسیت پرست او را به داشتن شخصیت تحت تأثیر نفوذ زنان متهم کردند.»(ص 34)
در مقابل تمام این گونه برخوردهای سلبی مسیحیت با اسلام، مسلمانان با اتکا به ذات اسلام توانستند به حیات و رشد خود تکیه کنند و امروز اسلام در حال رشد است.
برخورد با حرکت های تندروانه ای چون آنچه کشیش تری جونز یا پیش تر سلمان رشدی انجام داد البته حق طبیعی هر مسلمانی است اما هیچگاه نباید فراموش کرد که ابراز مخالفتها نباید موجب شکشتن قانون در کشورهای دیگر باشد چرا که این گونه قانون شکنی ها دستاویز موجهی برای مخالفان تندروی اسلام خواهد شد و مستقیما به بسته شدن فضا بر مسلمانان آن کشور منجر میانجامد.
رشد اسلام گرایی در غرب، حتی پس از 11 سپتامبر البته نشان از قابلیت ذاتی این دین دارد و نه لزوما عملکرد مسلمانها. خیلی وقتها بعضی کارهای خود ما مسلمان ها ضربات عمیق تری بر پیکر اسلام میزند.
ای کاش جهان اسلام همان طور که در مقابل تری جونز ایستاد، در مقابل معمر قذافی که به دختر زیبای ایتالیایی قرآن هدیه کرد و خبرگزاریها هم خبر آن را پوشش دادند، موضع گیری میکرد.
Don’t have money to buy a house? Don’t worry, because this is possible to receive the home loans to resolve such kind of problems. Hence get a student loan to buy all you want.