امین ثابتی در گزارش این هفته نگاهی دارد به پروژه هیاستک و آغاز و انجام آن.
«هیاستک» نام پروژهای بود که تا چند هفته پیش از آن به عنوان ابزار رهاییبخش کاربران اینترنت در ایران نام برده میشد؛ ابزاری که قرار بود برای مردم ایران باشد اما بعد از حدود یک سال و چند ماه فعالیت، واقعیتهایی روشن شد که نام آن را از «پروژهای برای ایران» به «پروژهای برای دیگران» تغییر داد. پروژهای که توسط آستین هیپ به جهانیان و به خصوص ایرانیان داخل ایران معرفی شد تا به صورت آزادانه بتوانند در اینترنت به گشت و گذار بپردازند.
آستین هیپ کیست؟
آستین هیپ (Austin Heap) جوانی 26 ساله ساکن سانفرانسیسکو و متولد ایالت اوهایوی آمریکا و فارغ التحصیل رشته بازاریابی (Marketing) از دانشگاه بنتلی در سال 2006 است. وی تا قبل از سال 2009 هکری ناشناس بود، اما در این سال با پایهگذاری «مرکز تحقیقات سانسور» همراه با دنیل کولاسیونه و معرفی پروژهی «هیاستک» در روزهای بعد از انتخابات ریاست جمهوری دهم در ایران، به شهرتی جهانی رسید.
هیاستک چیست؟
داستان به وجود آمدن هیاستک در نوع خودش یک درام ادبی است، درامی که در آن آستین بعد از چند روز خواندن اخبار بعد از انتخابت ایران در توییتر به یکباره به فکر ایجاد فنآوری میافتد که در آن شهروند-روزنامهنگاران بتوانند به راحتی فیلترینگ اعمال شده از طرف دولت ایران را دور بزنند و اخبار خود را به راحتی و در عین ناشناسی منتشر کنند.
براساس مطلبی که در گاردین منتشر شده است، هیاستک حاصل 72 ساعت کار بدون استراحت آستین هیپ و دنیل کولاسیونه است. تلاشی که بعد از بیش از یک سال با سوالات بسیاری با نوعی شکست و توقف مواجه شد.
در توضیح طرز عملکرد هیاستک به درستی نمیتوان سخنی گفت، زیرا تاکنون هیچ فردی به طور دقیق از روش کار هیاستک خبر ندارد و به نوعی میتوان آن را فناوری کدبسته (closed-source) نامید. علاوه بر این با اینکه آستین هیپ در مصاحبه با بیبیسی فارسی از توزیع وسیع این فنآوری در بین کاربران داخل ایران خبر داده بود، اما براساس تمامی شواهد این فناوری به صورت گسترده منتشر نشده است و تنها در اختیار حدود 100 نفر از کاربران داخل ایران قرار گرفته است.
رسانهها، اصلیترین مقصر
دلیل توجه رسانههای مختلف به پروژه هیاستک آن بود که این پروژه ادعای ایجاد روشی انقلابی در دور زدن فیلترینگ را با خود همراه داشت، ادعایی که بعد از توقف این پروژه در روزهای اخیر با تردیدهای بسیاری همراه شد. اما در عین حال نباید از نقش رسانههای انگلیسی و فارسی زبان در ایجاد چهرهای غیر واقعی از هیاستک چشمپوشی کرد.
وضع به گونهای بود که اغلب رسانههای فارسی زبان در خارج از ایران مانند یک ماشین ترجمه، اخبار رسانههای انگلیسی زبان را بدون هیچ تحقیقی منتشر میکردند. علاوه بر این رسانههای انگلیسی زبانی مانند گاردین نیز در این زمینه با چنان بیمسئولیتی اخبار مربوط به هیاستک را پوشش دادند تا جایی که «جایزه اختراع برتر» را نیز به آستین هیپ اهدا کردند؛ جایزهای که به اختراعی داده شد که وجود خارجی نداشت و تنها ایدههایی بود در ذهن آستین هیپ!
در عین حال روابط پشت پرده در داغ شدن خبر هیاستک کم تاثیر نبودند. به عنوان مثال سیروس فریور که روزنامهنگاری نام آشناست، یکی از پرکارترین افراد در معرفی آستین هیپ و هیاستک به رسانههای مختلف بود. حال آنکه وی در مطلبی در 15 شهریور، ششم سپتامبر، از رابطه خویشاوندی خود با دو تن از مسئولین بلندپایه پروژه هیاستک و مرکز تحقیقات سانسور پرده برمیدارد.
وقتی واقعیات هیاستک روشن میشود
تردیدها در مورد هیاستک در فرومها (تالارهای گفتوگو) و گروههای ایمیلی مختلف از مدتها قبل شروع شده بود که نمونه بارز آن را میتوان گروه ایمیلی «تکنولوژیهای رهاییبخش» دانشگاه استنفورد است که در آن بسیاری از کارشناسان در مورد آن بحث کردند و نظرات خود را نوشتند. اما اولین و تاثیرگذارترین مطلب توسط یوگنی موزوروف، بلاگر شناخته شده بلاروسی در مجله فارین پالسی به صورت عمومی منتشر شد و با واکنش بسیار تندی از سوی آستین هیپ مواجه شد. اما این مطلب شروع جرقهای بود بر تپهای از کاههای آستین هیپ – هیاستک به معنای تپهای از کاه است - تا شروع آتشی باشد که در نهایت هیچ چیزی از هیاستک را باقی نگذارد.
بعد از اولین مطلب یوگنی مزوروف که هیاستک را پروژهای سیاسی خوانده بود تا پروژهای برای مردم ایران، مطالب بسیاری در مورد مشکلات هیاستک و حقیقت وجودی آن صورت گرفت، بحثهایی که به توقف کار این پروژه و استعفای هیئت مدیره مرکز تحقیقات سانسور و همچنین مسئول گسترش این مرکز انجامید.
بعد از ایرادات بسیار زیادی که به میزان امنیت و کارکرد هیاستک وارد شد، این پروژه در روز 19 شهریور (10 سپتامبر) به صورت رسمی متوقف شد تا از نظر امنیتی مورد ارزیابی دقیق قرار بگیرد. ارزیابی که براساس گفتههای دنیل کولاسیونه در متن استعفانامهاش، وجود نخواهد داشت: «به همه اعلام میکنم که دیگر نه «مرکز تحقیقات سانسور» وجود خارجی دارد و نه «هیاستک» . اگر می خواهید می توانید ماجرا را تحلیل کنید اما در نظر بگیرید که کار این پروژه خاتمه یافته و باید در جهت کاهش آسیبهای به وجود آمده تلاش کرد.»
دکتر عباس میلانی در مصاحبهای با خودنویس از سوء استفاده آستین هیپ از نامش برای پیشبرد اهداف خودش خبر میدهد و از عدم اطلاع دقیق وی از طرز کار هیاستک سخن میگوید. کریم سجادپور نیز به دلیل واقعیت نداشتن ادعای آستین هیپ به همراه عباس میلانی در 21 شهریور از هیئت مدیره مرکز تحقیقات سانسور استعفا میدهند.
میزان کمکهای اعطا شده به هیاستک
اما نکته مهمی که تاکنون پاسخ روشنی به آن داده نشده است و عدهای از فعالان وب ایرانی درخواست شفافسازی در مورد آن را کردهاند، نقش وزارت امور خارجه و خزانهداری آمریکا در پروژه هیاستک است؛ به گونهای که تاکنون هیچ آماری رسمی از میزان کمکهای اعطا شده به این مرکز برای پروژه هیاستک - به جز تعداد 976 درایو یواسبی (USB Drive)- اعلام نشده است.
علاوه بر این مسئله نقش وزارت امور خارجه آمریکا نیز در این مسئله با سوالات بسیاری مواجه است، زیرا با وجود پروژههای بسیار کارآمدتری مانند اولتراسرف (UltraSurf) و یا تُر (Tor) چرا باید از هیاستک در سخنان وزیر امور خارجه آمریکا یاد شود؟
داستان زیاد پیچیده نیست احتمالا یه پولی زدن به جیب از طرف دولت بعد هم پولو خوردن و بی خیال پروژه شدن
باید دید این آقای هیب از جمهوری اسلامی چقدر پول گرفته که شاید هم هدفش از همان ابتدا همین بوده (ملت ساده دل).
بابا به نظر من از اولشم سر کاری بود...هر وقت میرفتی سایتش ببینی چیزی نیومده فقط میگفت دونیت کنید .....اینم شده بود شهرام همایون خارجی ها