نسخه آرشیو شده

وبلاگستان؛ شهری که دانشگاه ندارد
از میان متن

  • وبلاگستان فارسی این روزهای ما، حتی آن روزهای شما حتی روزهای آینده آنها مثل کشوری است که دانشگاه ندارد و دانشجویان آن برای ادامه تحصیل نیاز به رفتن به کشور دیگر را دارند و به ناچار همراه تحصیل مقداری از فرهنگ آن کشور را هم با خود به همراه می‌آورند و اگر تعداد این دانشجویان زیاد شد، حتی فرهنگ خود را دیکته می‌کنند. اما بالاخره این دانشجویان روزی به کشورشان بر می‌گردند و وبلاگستان اینبار وبلاگ‌نویسانی با تجربه‌تر در خود خواهد دید
موضوع مرتبط

پنج‌شنبه ۲۵ شهریور ۱۳۸۹ - ۱۷:۱۲ | کد خبر: 56135

نویسنده وبلاگ نونوا، نگاهی دارد به انتقادات موجود به وبلاگستان و ادعای رکود آن.

کاهش حجم تولید محتوا در وبلاگستان، رکود وبلاگ‌ها، نقش ترجمه در آی تی نویسی، وبلاگ‌های مینیمال، درآمدزایی، …، همه و همه مطالبی‌ است که این روزها بارها و بارها در موردشان در وبلاگستان می‌خوانیم. این مطلب و شاید این رنج‌نامه بخشی از دغده‌های این روزهای وبلاگستان است.

بنده در مورد وبلاگ‌هایی که در حوزه‌های مختلف مثل هنر، ترکیبی، روزانه و هر چیزی غیر از آی تی می‌نویسند نظری ندارم، چون که نه تخصص آن را دارم و نه استعداد آن را. مطلبی که آن را در شش بخش تقسیم کردم، رنج‌هایی ست که ما این روزها از وبلاگستان می‌بریم:

1- ترجمه

روی سخن من با آی تی نویسان است و این انگشت اتهامی که همیشه روی آن‌ها بوده یعنی ترجمه. سوال من از دوستانی که مخالف ترجمه در نوشتار هستند این است که اصلا در بخش تکنولوژی (برق، کامپیوتر،…) چه نوآوری و اصلا چه ابداع داخلی داریم که بخواهیم در مورد آن بنویسیم؟
کدام پروژه را دقیقا از پایه ابداع کردیم یا یک نوآوری در آن بخش از نرم افزار داشتیم؟
در کدام بخش تکنولوژی یک ایده جدیدی ارائه دادیم که بخواهیم در مورد آن بنویسیم؟

اصلا اگر هم داشته باشیم، در مورد کدام نرم‌افزار شرکتی بنویسیم که مدیر پروژه میل نزد و بگوید چرا فلان قسمت را این گونه معرفی کردی ، چرا از اشکالات گفتی؟

افرادی که تنها چیزی که برای مخالفت با آی تی نویسان داخلی پیدا کرده‌اند همین ترجمه است و جالب اینکه خودشان هم هیچ محتوایی تولید نمی‌کنند که حداقل الگوی دیگران باشند.

سوال من از این دوستان این است که آیا آی تی نویسان هندی که بهترین برنامه‌نویسان آسیایی را دارند از مطالب مشیبل و تک کرانچ و وب گو بیست با شرح و بسط مطلب نمی‌نویسند؟ و یا اینکه چون هر دو به انگلیسی مطلب می‌نویسند و از هم اختلاس می‌کنند، دیگر ترجمه نمی شود؟

البته روی دوم سکه، ترجمه کلمه به کلمه یا گوگل ترانسلیتی ماجراست. ترجمه‌ای خشک و بی روح و در حقیقت ترجمه‌ای بومی نشده که هیچ تفاوتی با کپی پیست مطلب ندارد. اگر برگرداندن کلمه به کلمه یک مطلب به فارسی، آی تی نویسی است، پس حتما مترجمان کتاب‌های وی بی و سی شارپ و پاسکال دانشگاهی هم بهترین برنامه نویسان دنیا هستند.

2- کدام وبلاگ کدام سایت

در وبلاگستان فارسی هنوز بین سایت‌های آی تی نویس، برنامه‌نویس و گجت نویس هیچ تفکیکی وجود ندارد. وقتی آی تی نویسی معرفی پادری یو اس بی شد.

کسی هم که ادعای همه‌کاره بودن وبلاگستان را دارد، ناب‌ترین جمله اش در شبکه‌های اجتماعی «مشت تو چشمت» می شود.

برای فهمیدن تفاوت این ژانرهای وبلاگ نویسی، کافیست، نارنجی(معرفی گجت) را با پارسیش(آی تی نویسی) و برنامه ها(نرم افزار) مقایسه کنیم. اصلا تاکنون کدام مطلب برای این وبلاگستان نوشته شده که بگوید ژانرهای مختلف وبلاگ‌نویسی چه تفاوتی با هم دارند؟ همه کلام‌مان شده بلاگفا فلان است، وردپرس چنان. در حالی‌که در همان بلاگفا وبلاگ‌نویسان خوبی در حال هدر شدن هستند و وبلاگ نویسان وردپرسی تمرین مشت زنی می‌کنند.

3-نقد

جایی که نقد وجود ندارد، پیشرفت هم نیست.

وبلاگستان ما که همه خود را آقای وبلاگ‌نویسی می‌دانند و هیچ کس تحمل نقد کسی را ندارد. هر چند وقت هم که جریانی راه می‌افتد، عده‌ای توسط عده‌ای دیگر مسخره می‌شوند، عده‌ای دلخور می‌شوند و روز از نو.

در حالیکه در همین قسمت می‌توان کارهای زیادی کرد. یک سیستمی راه انداخت، سایت‌های خوب فارسی را معرفی و نقاط قوت و ضعف‌شان را بیان کرد.وبلاگ‌های خوب هفته، ماه و سال را معرفی کرد. در این سیستم خود وبلاگ‌نویسان، وبلاگشان را ثبت می‌کنند و یک تیم به بررسی نقاط قوت و ضعف آن می‌پردازند و در نهایت بعد از خواند نقاط قوت و ضعف، تیم به همراه سایر خوانندگان امتیاز می دهند، امتیازدهی طوری انجام می‌شود که کارشناسان امتیازات بیشتری داشته باشند تا وبلاگ‌ها بر اساس محبوبیت نویسندگانشان رای نیاورند. قصد دارم، در این مورد با تعدادی از دوستان در مورد راه انداختن چنین سرویس درآینده مشورت کنم.

4-در آمد

به تعداد عدد آدم‌ها راه هست برای کسب در آمد از وبلاگ البته در دنیا.  جایی که آموزش ساخت ویدئوگیم که یکی از راه‌های رایج آموزش مجازی در بخش‌های مختلف آموزشی است، مسدود می‌شود نباید انتظار در آمد آنچنانی داشت اما حداقل برابر هزینه‌هاست، دامنه و اینترنت می‌توان گردش مالی داشت تا حداقل اگر وبلاگ‌نویسی سوددهی نداشت ضرری هم نداشته باشد.

جایی که وبلاگ‌های خوب درآمد چندانی ندارند. حداقل باید معرفی شوند، خوانده شوند تا ادامه دهند. لینک‌فروشی، پست فروشی و تبلیغات کلیکی و بنری همه از انواع تبلیغات هستند که با در نظر گرفتن وجدان فروش و تبلیغ محصولات مطلوب نه تنها عیب نیستند، بلکه باعث بیشتر شدن روحیه نوشتن هم خواهند شد.

5-کپی برداری

چه مطلبی؟ چه نوشتنی؟ نوشتن یک پست آموزشی به همراه تهیه اسکرین‌شات‌های مناسب معمولا بین شش تا هشت ساعت وقت‌گیر است. وقتی با تمام زحمتی که برای یک پست می‌کشید یک روزنامه، یک سایت، یک وبلاگ که ادعای حرفه‌ای بودن دارد تمام مطلب را بدون جا به جا کردن یک نقطه به نام خود می‌نویسد.

چگونه باید امیدوار بود؟ اصلا برای چه کسی باید نوشت؟ کدام راست کلیک، کدام کپی، کدام مطلب؟ وقتی هر مطلب ده‌ها و گاه‌ها صدها بار کپی می‌شود، وقتی برای نوشته‌های خود درآمدی آن چنانی نداریم، وقتی مطالبی که بیشتر از پنج خط باشند خوانده نمی‌شوند با کدام دلخوشی باید نوشت، اصلا برای چه کسی بنویسم؟

6-فرهنگ لایک

گاهی فکر می‌کنم، در وبلاگستان ما با از بین رفتن یاهو 360 و چت روم‌های یاهو، بیشتر از اینکه سود کنیم ضرر کرده‌ایم. تعدادی که باید در همان چت روم‌های یاهو برای هم پیغام می‌فرستاند پایشان به گودر و فرندفید باز شده و منتظرند تا یکی بیاید و مثلا در مورد گوگل بنویسید «گوگل باید دکمه فلان را به سرچ خود اضافه کند» تا 200 بار لایک بگیرد و 50 نفر پای آن فید کامنت بگذارند «:))))))» که نشان از هرز بودن دکمه پرانتز کیبوردشان دارد، حالا اگر یکی بیاید موضوع پایان نامه‌اش نقد الگوریتم‌های سرچ در گوگل باشد و 200 صفحه مطلب بنویسد، بعید می‌دانم 10 بار لایک بخورد.

وبلاگستان ما راکد است؟ کسی رغبتی به نوشتن ندارد؟ تولید محتوا کم شده؟ خب چه کار کرده‌ایم؟ آمده‌ایم در مورد کپی رایت حرفی بزنیم، در مورد فرهنگ لایک زدن چیزی نوشته ایم؟ هیچ نقد درستی صورت گرفته؟ وقتی هم که نقد نوشتیم خودمان عمل می‌کنیم؟

وبلاگستان فارسی این روزهای ما، حتی آن روزهای شما حتی روزهای آینده آنها مثل کشوری است که دانشگاه ندارد و دانشجویان آن برای ادامه تحصیل نیاز به رفتن به کشور دیگر را دارند و به ناچار همراه تحصیل مقداری از فرهنگ آن کشور را هم با خود به همراه می‌آورند و اگر تعداد این دانشجویان زیاد شد، حتی فرهنگ خود را دیکته می‌کنند. اما بالاخره این دانشجویان روزی به کشورشان بر می‌گردند و وبلاگستان اینبار وبلاگ‌نویسانی با تجربه‌تر در خود خواهد دید. زمانی که این دوره بلوغ پشت سر گذاشته شود.

باید امیدوارم بود.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی