نسخه آرشیو شده

از خواستگاری در زندان اوين تا بازجويی با چشمان بسته
سارا شورد پس از آزادی در عمان - MOHAMMED MAHJOUB/AFP/Getty Images
از میان متن

  • شورد می‌گويد که در زندان قرآن می‌خوانده و با عربی ناقص و الکن‌اش با زندانبان‌های فارسی‌زبان درباره مذهب بحث می‌کرده است
موضوع مرتبط

مردمک
جمعه ۰۲ مهر ۱۳۸۹ - ۱۰:۲۹ | کد خبر: 56329

سارا شورد، کوهنورد آمريکایی در گفت‌وگو با سامانتا گراس، خبرنگار اسوشيتدپرس، از خاطرات تلخ و شيرين دوران زندان می‌گويد.

سارا شورد، کوهنورد آمريکایی، که پس از 410 روز بازداشت در زندان اوين، هفته گذشته با وساطت پادشاه عمان و سپردن وثيقه نيم ميليون دلاری آزاد شد، در گفت‌وگو با سامانتا گراس، خبرنگار اسوشيتدپرس، خاطرات تلخ و شيرين دوران زندانش را بازگو کرد.

اين نخستين مصاحبه غير رسمی با سارا شورد، پس از بازگشت به آمريکاست.

با وجود فضای «خفه و دلگير و يکنواخت» زندان اوين، او لحظه‌های خوشی را هم در آنجا چشيده است؛ خواستگاری از سوی دوست پسرش شين باوئر و جشن تولد 32 سالگی‌اش با کيک شکلاتی.

سارا شورد به همراه دوستان کوهنوردش؛ شين باوئر و جاش فتال، مرداد ماه سال گذشته در کوه‌های کردستان در نزدیکی مرز عراق، به جرم عبور غيرقانونی از مرز  دستگير و به اتهام جاسوسی، زندانی شدند.

خانم شورد روز 23 شهریور با تامین وثیقه 500 میلیون تومانی به وسیله پادشاه عمان، از زندان آزاد شد و با هواپیمای اختصاصی به فرودگاه سلطنتی عمان رسید. مادرش و مقام‌های آمريکایی به استقبال او رفتند.
او در یک نشست رسانه‌ای در نيويورک گفت که هيچ جرمی مرتکب نشده است.

جشن تولد با کیکی شکلاتی

خانم شورد در مصاحبه با اسوشيتدپرس، يکی از شادترين روزهایش در زندان را روز جشن تولد 32 سالگی اش می‌داند که ماه گذشته در زندان برگزار شد.

به گفته او، دوستانش که در سلول جداگانه‌ای نگهداری می شدند، مامور زندان را ترغیب کردند که برای سارا کيک تولد بخرد و کمی او را آزاد بگذارد.

دوستانش در خیال خود روزی را مجسم کردند که از خواب بیدار شده، صبحانه شان را خورده، کنار درياچه قدم زده و بعد به طرف آپارتمان مادر سارا حرکت کرده‌اند و هنگامی که در آپارتمان باز شد، آنها سارا را در آغوش گرفته، بلند کرده و در هوا چرخانده‌اند.

سارا می‌گويد: آنها هرچه عکس از خانواده‌شان با خود داشتند، آوردند و کنار هم چيدند و به اين ترتيب ما همه افراد خانواده را در زندان دور هم داشتيم و روز زيبایی بود. او در حالی که بغض کرده‌ بود، گفت: گريه کردم.

اما زندان اوين برای سارا شورد فقط اين لحظه‌های شاد و زيبا نبود. او در ادامه گفت‌وگوی خود با اسوشيتدپرس، از تجربه‌های تلخ و ناراحت‌کننده اوين هم گفته است.

او به عهدی اشاره می‌کند که با دیگر دوستانش بسته بود؛ بعد از دستگيری، وقتیکه چشم‌هایمان را بستند، به هم قول دادیم اگر ما را از هم جدا کردند، دست به اعتصاب غذا بزنیم تا وقتی که ما را به هم برگردانند.

سارا می گويد: چهار روز در سلول انفرادی‌ دراز کشيدم و گرسنگی را تحمل کردم و هر روز ضعیف‌تر شدم، اما روز چهارم دوستانم را برای پنچ دقيقه آوردند و بعد از آن غذا خوردن را شروع کردم.

همه بازجویی‌ها با چشم بسته

سارا شورد در مورد بازجویی‌هایش در اوين می‌گويد: بايد مطمئن می‌شدم که وقتی مرا برای بازجویی می‌برند به حد کافی قوی هستم که نگذارم حرف‌هایی را که می‌خواهند توی دهنم بگذارند.

به گفته او در همه دفعات بازجویی، چشمانش را بسته بودند و نمی‌توانست صورت بازجوهایش را ببیند.

می‌گويد که او را مجبور کردند همه جزئيات زندگی خصوصی‌اش، از دوران کودکی در لوس‌آنجلس تا زندگی با دوست‌پسرش؛ شين بائر را به تفصيل بنویسد.

سارا از دوران اقامتش در سوريه که در آنجا زبان انگلیسی تدریس می‌کرد و باوئر نيز روزنامه‌نگار آزاد بود برای بازجوها تعریف کرد. علاوه بر این ماجراهای دوست‌شان جاشوا فتال را که اهل پنسيلوانيا بود و در خاورميانه به آنها پيوست، برای آنها بازگو کرد.

او می‌گويد که به مدت دو ماه صدها صفحه برگه بازجویی پر کرده است و هر بار بازجویش به او می‌گفته که این‌ها کافی نیست. بازجو برگه‌های بازجویی را پاره کرده ‌و او را مجبور می‌کرده دوباره آنها را بنویسد و هر دفعه هم همان گفته‌ها را تکرار می‌کرده، اما برگه‌ها دوباره پاره می‌شد و او صدای پاره شدن کاغذها را می‌شنيد.

به گفته او پرسش‌های بازجوها بيشتر درباره ای‌ميل‌ها و تماس‌های تلفنی او با اسکایپ بود. آنها دنبال سرنخی برای انگیزه ورود او به ايران بودند.

سارا شورد درباره انگيزه سفرش به شمال عراق و راه‌پيمایی در کوه‌های کردستان به خبرنگار اسوشيتدپرس می‌گويد: بعد از یک سال اقامت در سوريه، دلم برای کوه‌های سرسبز آمريکا تنگ شده بود، از دوستانم شنيده بودم که کوه‌ها و ارتفاعات شمال عراق، در جنگ دست نخورده مانده است. از اين رو به آبشار «احمد آوا» سفر کردیم، جایی که هزاران آواره کرد در اردوگاه‌ها زندگی می‌کردند.

او آرزو می‌کند که کاش قبل از دستگيری راه ديگری می‌رفتند، کاش حرف مرد قهوه‌چی را در نزديکی آبشار کوهستان گوش نمی‌کردند و راهی را که او نشانشان داد، نمی‌رفتند.

به گفته او، آنها زمانی فهميدند در نزديکی مرز ايران هستند که سه ساعت کوه‌پيمایی کرده بودند و بعد از آن ماموران ايرانی را ديدند، اما ديگر دير شده بود.

سارا شورد می‌گويد: هنگام دستگيری به شدت مقاومت کردم، فرياد می‌زدم و با گريه به ماموران التماس می کردم که اجازه دهند با خانواده‌ام تماس بگيرم.

بعد از آن او را از دوستانش جدا کردند و در یک سلول انفرادی کوچک سه در یک و نیم متری انداختند. از آن به بعد او اجازه داشت هر روز ابتدا به مدت 30 دقيقه و بعد به مدت دوساعت، دوستانش را ببيند.

در زندان آنها اجازه داشتند تلويزيون ايران را تماشا کنند و علاوه بر آن، هر روز به مدت 15 دقیقه اخبار انگلیسی برای آنها پخش می‌شد. هر ماه يک بار، کوهی از نامه از خانواده و برادران و خواهران آنها به دست‌شان می‌رسید.

مسئولان زندان همچنين کتاب‌هایی به زبان انگلیسی در اختيار آنها قرار داده بودند. شورد می گويد که در زندان قرآن می‌خوانده و با عربی ناقص و الکن‌اش با زندانبانان فارسی‌زبان درباره مذهب بحث می‌کرده است.

خواستگاری میان سوسک‌ها با حلقه‌ای از فنر

شورد لحظه خواستگاری شين باوئر از خودش را به ياد می‌آورد؛ روزی که شين از جاش فتال خواست که هنگام ملاقات آنها را تنها بگذارد. آنگاه آن دو روی يک تکه نمد نشستند و در حالی که سوسک‌ها اطرافشان رژه می‌رفتند، دست هم را گرفتند و باوئر از او خواست که با او ازدواج کند. شين باوئر با استفاده از دو تکه فنر، برای هردوشان حلقه ازدواج درست کرده بود.

سارا می‌گويد: اين صحنه شايد به نظر خیلی‌ها رمانتيک به نظر نرسد اما برای من خیلی رمانتيک بود.
سارا شورد می گويد حالا که آزاد شده اندکی احساس گناه می کند اما در زندان آموخته است که احساسات منفی را ناديده بگيرد.

او به خبرنگار اسوشيتدپرس می گويد هنوز نمی‌داند چه کسی پول وثيقه‌اش را پرداخت کرده است اما از يک مقام رسمی عمانی شنيده بود که يک شهروند ايرانی ساکن عمان سعی کرد خانه اش را گرو بگذارد تا مبلغ وثيقه او را تامين کند.

او آزاد شده است، اما احساس گناه آزارش می‌دهد و مدام به دوستانش در زندان فکر می‌کند. می‌گوید: حالا که خارج از زندان و آزاد هستم، می‌توانم صدای آنها باشم و تلاش می‌کنم جهان آنها را ازياد نبرد.

او تاکید می‌کند: تا وقتی آنها در کنارم نباشند، احساس نمی‌کنم زندگی‌ام دوباره شروع شده است.

سه روز پس از آزادی سارا شورد، هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه امریکا، با تاکید بر آزادی دو زندانی دیگر گفت: ایران با توجه به ادعای دفاع از حقوق بشر باید این دو جوان آمریکایی را آزاد کند.

محمود احمدی‌نژاد، رئیس‌جمهور ايران، در گفت‌وگو با اسوشيتدپرس، مسئوليت زندانی شدن سه شهروند آمريکایی را به عهده نگرفت اما از آزادی سارا شورد، ابراز خوشحالی کرد.

او ابراز امیدواری کرده بود که اين دو تبعه آمريکایی بتوانند مدارک کافی برای اثبات بی‌گناهی‌شان و اينکه هيچ قصد بدی در عبور از مرز نداشته‌اند، ارائه کنند و به اين ترتيب آزاد شوند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

بهروز

“او به خبرنگار اسوشيتدپرس می گويد هنوز نمی‌داند چه کسی پول وثيقه‌اش را پرداخت کرده است اما از يک مقام رسمی عمانی شنيده بود که يک شهروند ايرانی ساکن عمان سعی کرد خانه اش را گرو بگذارد تا مبلغ وثيقه او را تامين کند.”\n\nیا اینکه ایشان خیلی ساده لوح هستند یا فکر میکنند ملت احمق هستند.

بهروز | ۰۲ مهر ۱۳۸۹ - ۱۹:۵۹
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی