نویسنده وبلاگ 4 دیواری، به واکنشهای مردم ایران نسبت به ملاقات علیرضا افتخاری با احمدینژاد میپردازد
باز هم یک چیز دیگر که جزو آن چیزهایی به شمار نمیرود که احساس میکنم «باید» بنویسم. مثلا از تحریمها.
کمی در وب گشت زدم. افتخاری برای عدهای از مردم پیش از این واقعه بت بود٬ و برای بخشی از آنها هنوز هم هست. ذهنیت اینها با کسانی که شجریان بت آنهاست٬ تفاوت ندارد. و البته اینکه بت من بهتر از بت توست٬ دعوای بین بتپرستان است٬ که به ما بیربط است.
از نظر موسیقی٬ باید این را بگویم٬ که موسیقی افتخاری به گوش من که به موسیقیهای دیگری عادت کرده است٬ ساده و سطحی میرسد. چگونگی شخصیت خودش هم پیشترها برایم بیتفاوت بود٬ و حالا پس از آنکه مسئول حوادث خونبار بعد از انتخاب را در آغوش کشید و به این خاطر در کانون «انزجار عمومی» قرارگرفت٬ متوجه شدم که شخصیتاش هم با موسیقیاش میخواند.
طرد یک «ناپاک» توسط جماعت پاکان.
افراط و تفریط بیاندازه نزد «مردم» راز سرپوشیدهای نیست. تعادل مزاج آنها را یک کشمش/یا یک غوره به هم میزند. نقد قدرت و مناسبات سیاسی٬ اگر با نقد رفتار «مردم» همراه نباشد هیچ و پوچ است و ارزشی که ندارد٬ هیچ٬ تحمیقکننده و آسیبزننده هم هست. رفتار این به اصطلاح «روشنفکران»ی که بدون تأمل تملق مردم را میگویند و برای هرگونه رزالت٬ پستی و نادانی آنها توجیه میتراشند٬ رفتاری ناهنجار و لایق نکوهش است. این را باید به این معلمهای بیاخلاق اخلاق به صورت روشن و آشکار گفت. لطمهای که جامعه از این «مداحان مردم» میخورد٬
بزرگتر از متملقین قدرت است٬ زیرا رفتار آنها اختلال را توجیه و ماندگار میکند٬ در حالی که بساط دومیها همزمان با درهمپیچیدن بساط قدرت٬ جمع میشود. [عدهای هم میکوشند از رفتار شنیع «مردم» نسبت به افتخاری نوعی قدرتسنج بسازند٬ معیاری برای این که «ما» چقدر قدرتمندیم. این رفتار بیحرمتی به جنبش سبز و اهانت به خواستههای انساندوستانه آن است.]
واکنش اقشار مختلف «مردم»٬ از «شیرتلخ» فروش سرکوچه تا به اصطلاح فرهیختگان٬ از جگرکی٬ بلالفروش٬ مهندس و سبزیفروش کنار خیابان گرفته٬ تا چهرههای شاخص چنین و چنان٬ نسبت به افتخاری/ که بالاخره هنرمند است٬ نزد استادان موسیقی ایران درس گرفته است و با نوازندگان معتبری آواز خوانده است/ شبیه رفتار گله سگها با روباه٬ در سنت نفرتانگیز انگلیسی «شکار روباه» است.
در یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزارکیلومتر مربع٬ جایی برای او نیست: «در پی اتفاقاتی که اخیرا ناخواسته گرفتارش شدم و هجمه بسیاری که بعد از آن، برای خود و خانوادهام پیش آمد، رفتن را به ماندن ترجیح میدهم، و قصد دارم از ایران بروم و در فرانسه زندگی کنم».
افتخاری در همین سخن تلاش میکند به مخاطب بگوید که از کرده خود پشیمان است. اما در نظر «مردم» دیگر کار از کار گذشته است. جسم او در اثر تماس با جسم «دیو» نجس شده٬ و لیاقت زیستن در میان گله پاکان را از دست داده است.
افتخاری از اتفاقاتی حرف میزند که «ناخواسته» گرفتارش شده است. میفهمیم چه میگوید. اینطور نیست؟ او ظاهرا در حالتی قرارگرفته است که به آن «جوگیر»شدگی میگوییم. یعنی وارد «وضعیت خاصی» شده و جو حاکم او را به سمت این رفتار سوق داده است. برای من خیلی پیش آمده است که در «جو» بخصوصی رفتاری از من سرزده است که با بازنگری آن در وضعیت عادی از رفتارم پشیمان/ از خودم متعجب٬ یا از دست خودم عصبانی شدهام. برای شما پیش نیامده است؟
فعلا از چشم ها نهان شدهایم
این سخن از علیرضا افتخاری است. پنهان شدن از چشمها. یعنی کاری که روباه تحت تعقیب در سنت پلید یادشده نیز به انجام آن تمایل دارد. از پناهگاه خود مینویسد: «پس از این پیشآمدها و تبعات بسیاری که برای من و خانوادهام به وجود آمد، حتی برای یک بار یکی از اطرافیان متعددی که رئیسجمهور دارد، احوالی از ما نپرسید تا حداقل بدانم کارم درست بوده یا نه اما اکنون میگویم نه».
«اما اکنون میگویم نه»
این عذرخواهی (که بلقوه این خطر را در خود دارد که گلهای دیگر را به سوی او روان کند) نه تنها برای من کافی و پذیرفتنی است٬ بلکه مایل هستم در این جا مراتب تأسف خود را بابت ناملایماتی که گریبانگیر او و به ویژه خانوادهی او گشته است ابراز کنم.
به نام یزدان پاک،\nنخیر دوست عزیز ! ایشان یعنی جناب آقای علیرضا خان افتخاری هرگز طرف مردم نبوده و نیست، چرا که هم ایشان در بیاناتی دیگر قبلا” وقتی از ایشان سوال شد که چرا برای ایرانیان خارج از کشور کنسرت اجراء نمیکنی ؟ فرمودند آنانی که در خارج زندگی میکنند ، ایرانی نیستند.!!! چون اگر ایرانی بودنند در خارج از ایران زندگی نمیکردنند.!\n2-ایشان اگربه سرمایه ای رسیدندکه می توانند در فرانسه زندگی کنند،با کمک سیما (تلویزیون) و باند مناجاتی،محمودی و... بوده است نه با خرید آهنگ هایش توسط مرده و از چند آهنگ ایشان مثل رازگل و نیلوفرانه آهنگی که مورد استقبال قرار گرفته باشد نداشته است و اگر با فروش چند آهنگ به نان و نوایی رسیده باشند، پس از استاد شجریان هم که بگذریم جناب شهرام ناظری باید حالا میلیاردر باشــد، خلاصه در یک کلام ایشان همواره خواننده درباری و غــیرمردمی بوده است و بس،\nسوم، این حرف که مردم مزاحمت برای خانواده اش بوجود آورده اند نیز مظلوم نمایی است و توهـــــین مستقیم به مردم که خودگناهی است نابخشودنی، چون مردم هنوز لوطی گری در خون این ملت است ، نتیجه آنکه ایشان اینقدر از مردم فاصله دارند که هنوز مردم خود را هم نمیشناســـند.،
آقای امید خجالت بکشید ، \n رئیس جمهور صادق و زحمت کش ما ” آقای دکتر احمدی نژاد” منتخب 25000000 رأی دهندۀ فهیم ایرانی است که در کمال آزادی به ایشان رأی داده اند .\nخواهش می کنم شما مانند وطن فروشان لندن نشین به ملت شریف ایران توهین نکنید .\nاستاد افتخاری نیز هم محبوب نسل قدیم و هم محبوب نسل جدید است .
.hame bas antor bashand ke man migam
آقای کامران حق رأی و انتخاب آزادانه ؟ آغوش گرفتن شکنجه گر وحامی اعدام و بزندان انداختن معترضين به انتخابات ؟!!!!
آهنگها و اجراههای زیبای آقای علیرضا افتخاری همیشه به دل مردم هنر دوست ایران نشسته ، حتی چند کار قدیمی که توسط ایشان به خوبی اجرای مجدد شده است . \nاز طرفی آقای افتخاری نیز مانند بقیۀ مردم حق رأی و انتخاب آزادانه دارد .
سیار تحلیل سطحی و توهین به عقل جمعی است .افتخاری از سالها پیش وقتی آهنگهای هنرمندان دیگر را بدون اجازه و یا حتا نام بردن از آنها خوا ند و نشان داد که به هیچ اصول و پرنسیپ حرفه ا ی پایبند نیست از چشم بسیاری افتاد .اتفاق اخیر ماهیت رذل وی را برای همه روشن کرد