نسخه آرشیو شده

محققان؛ اسکناس‌هایی برای قلک کتابخانه ملی
کتابخانه ملی ایران/ عکس از وبسایت ایکنا
از میان متن

  • کی از ویژگی‌های بارز کتابخانه ملی خدمات خوب و به نسبت ارزانی بود که به محققین تخصیص یافته بود. از سال گذشته به آرامی رنگ و بوی این خدمات تغییر کرد و همه آنها به نوعی در قبال دریافت وجوهی که روز به روز بر آن افزوده می‌شد، به دانشجویان تعلق گرفت
شنبه ۱۰ مهر ۱۳۸۹ - ۱۳:۱۸ | کد خبر: 56622

سمیه توحیدلو، نویسنده وبلاگ بر ساحل سلامت، از تغییرات و گران‌شدن و حراستی‌تر شدن سرویس‌های کتابخانه ملی و سخت‌تر شدن شرایط محققان برای استفاده از تسهیلات این سازمان می‌نویسد.

کتابخانه ملی بزرگترین مرکز نگهداری اسناد و کتب در ایران است، آنقدر که هر کتاب و سندی شرط دریافت مجوزش ثبت شدن در این پایگاه است. برای خودش قانونی دارد و طبق این قانون هیئت امنایی مرکب از تعدادی شخصیت حقوقی مدیرت این مرکز را برعهده می‌گیرد. وظایف هیات امناء و مسئول کتابخانه به خوبی در قانون مشخص شده است.

به تازگی قانون این کتابخانه تغییرات اساسی‌ای کرده است. مهمترین تغییر آن، الکترونیکی کردن کارت‌های عضویت است. این تغییر با افزوده‌شدن هزینه عضویت همراه بوده که شکایت کسانی که این روزها به این کتابخانه رفت و آمد دارند را برانگیخته است. جالب اینجاست که تنظیم هرگونه اساسنامه مالی در این کتابخانه برعهده هیئت امنا است و رئیس کتابخانه موظف است، اساسنامه پیشنهادی خود را به هیئت امنایی که رئیس آن ریئس جمهوری است تقدیم کند و بعد از تصویب آن را به اجرا بگذارد. اما به نظر می رسد جلسه هیئت امناء مدتهاست که تشکیل نشده و تنها خبری که از کتابخانه ملی یافت می‌شود، عضویت دکتر سهراب‌پور در هیئت امنای این کتابخانه به دستور آقای احمدی‌نژاد است. حال این سوال پیش می‌آید که مرجع قانونی تغییرات وسیع در کتابخانه کیست و آیا این تغییرات گسترده‌ای که این روزها صدای خیلی‌ها را درآورده قانونی است یا خیر؟

از عضویت سالی ده هزار تومانی ِ کتابخانه که بگذریم، تغییر و تحولات مالی ِ بسیاری است که در این روزها، در واقع در هفته اخیر شاهدش هستیم. یکی از ویژگی‌های بارز کتابخانه ملی خدمات خوب و به نسبت ارزانی بود که به محققین تخصیص یافته بود. از سال گذشته به آرامی رنگ و بوی این خدمات تغییر کرد و همه آنها به نوعی در قبال دریافت وجوهی که روز به روز بر آن افزوده می‌شد، به دانشجویان تعلق گرفت. از خدمات اسکن و پرینت رایگانی که به یکباره به مبالغی بالاتر از مبالغ بیرون از کتابخانه رسید، تا خدمات بوفه‌ها و رستوران که اجناس و غذا از قیمت‌های واقعی به قیمت‌هایی به مراتب گران‌تر از رستوران‌های هم‌سطح رسیده است. حتی بوفه این مجموعه به مثابه سر گردنه‌ای می ماند که قیمت اجناس را از پشت جلد آنها بیشتر می‌دهد چرا که کتابخانه بسیار از شهر دور است و نیاز ِ مراجعین باعث می‌شود که هر قیمتی را برای این خدمات بپردازند.

هرچند مجموعه‌های بوفه، رستوران، کتابفروشی و امثالهم ظاهرا شرکتی است، اما این خدمات پیش‌تر بسیار دانشجویی‌تر از امروز اداره می‌شد و این روزها شاهدیم نظارتی کارآمد بر آنها وجود ندارد، گویی که ناظرین در آن سازمان تنها چشمانی تیزبین برای پاییدن خنده‌ها و موها و لباس‌های مراجعین هستند، تا وضعیت خدمت‌رسانی آن سازمان.

با توجه به اینکه مکان ِ کتابخانه ملی تا حدودی امکان آمد و شد را سخت کرده بود، پیش‌ترها امکان تردد از مترو تا کتابخانه رایگان بود که به مرور زمان این خدمت نیز از بین رفت. محل درنظر گرفته برای پارک ماشین‌های شخصی نیز محل مناسبی بود که مراجعین بطور رایگان از آن استقاده می‌کردند، که البته چند روزی است که آن را نیز ساعتی اعلام کرده اند و کیست که نداند مراجعین این مجموعه اغلب هر روز و ساعات زیادی را در کتابخانه می‌گذرانند و به هرکدام از انها نه به چشم یک محقق که به چشم اسکناسی برای پرکردن قلک ِ کتابخانه ملی نگاه می‌شود.

نکته بارزتر و ویژه‌تر این کتابخانه، حراستی‌شدن بیش از اندازه آن است. این حراستی‌شدن به معنای حراست از اسناد و مدارک و تلاش برای نگهداری آن نیست. منظور من از حراستی‌شدن، برخوردهای عجیب با مراجعینی است که به زعم قانون و عضویت این کتابخانه جزو نخبگان کشور می‌باشند. ایراد گرفتن‌های پی در پی، سخت گیری‌های عجیب برای ورود تا حساسیت نسبت به صحبت‌کردن افراد در محیط‌های بیرونی خود گواه این مدعاست.

در این باره پیش‌تر بارها نوشته‌ام. مسئله‌ای که باعث نوشتن این پست شد، اتفاقی است که از ابتدای سال تحصیلی در کتابخانه افتاده است. از ابتدای شهریور ماه و بعد از تغییر قانون عضویت کارت‌های عضویت قبلی باطل شد و کارت های الکترونیکی جایگزین آن شد که قرار بود تسهیل‌کننده امر عضویت باشد. از ابتدای هفته گذشته شاهد این بودیم که این کارت‌ها تنها مورد استفاده‌اش که با قبلی‌ها تفاوت داشت گذشتن از درهای این کتابخانه بود. قبل‌تر هم کسانی که عضو مجموعه نبودند امکان ورود به محوطه کاملا بسته کتابخانه را نداشتند. اما اینبار تمام کتابخانه‌ها و مراجع توسط گیت‌هایی محافظت می‌شود که کارت‌های عضویت با آنها باز و بسته می‌شود.

حراستی‌شدن بیش از اندازه‌ای که دلیل آن چندان معلوم نیست. البته آن چیزی که مورد انتقاد غالب مراجعین این روزهای کتابخانه قرار می‌گیرد حتی این نکته هم نبوده است. اما این شرایط ویژه عاملی شده است که گرفتن کتاب یا مدرک و مطالعه ان با مشکلات عدیده‌ای روبه رو شده است و در آن سازمان بزرگ کسی هم پاسخگوی آن نیست. هر عضوی که کتابی را برای مطالعه در کتابخانه تخصصی به امانت می‌گیرد، کارت عضویت خود را نزد کتابخانه قرار می‌دهد. این به معنای آن است که آن فرد دیگر توانایی خروج از سالن مطالعه را حتی برای آشامیدن قطره‌ای آب، ندارد.

شاید به ظاهر این ماجرا طبیعی به نظر برسد، اما در شرایطی که محققین مختلف اغلب از صبح تا شب روی کتاب یا اسناد کار می‌کنند، طبیعی است که در طی روز نیاز به خروج از سالن را داشته باشند. در نظر بگیرید که هربار باید این سیکل ِ زمان بر تحویل کتاب و بازستاندن آن را از میز امانت داشته باشند. حالا مگر این ناکارآمدی به گوش مسئولان می‌رود؟ تازه این روزها جزو زمان‌های خلوت کتابخانه است. هنوز زمان شلوغی آن نرسیده است.

ناگفته پیداست که با این وضعیت من هم نتوانستم زیاد در کتابخانه بمانم. وقتی هیچ علاجی برای خستگی ِ ناشی از مطالعه نیست، ترجیح می‌دهی عطایش را به لقایش ببخشی. سعی کردم متن این پست را کمی رسمی‌تر بنویسم، شاید به درد کسانی بخورد که به وبلاگ‌ها به چشم منابع خبری نگاه می‌کنند. امیدوارم که اطلاع‌رسانی آنهایی که وظیفه اطلاع‌رسانی را دارند، عاملی بر اصلاح شرایط موجود شود. شرایط ناکارآمد و حتی غیر قانونی‌ای که این روزها در یکی از بزرگترین سازما‌ن‌های علمی کشور شاهدش هستیم.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی