نسخه آرشیو شده

اگر این هدفمند کردن است، سنگین‌ترید هدفمند نکنید
Six comments were posted in reaction to the English version, and 25 for the French. We do not know how Fars obtained the figure
از میان متن

  • به عقیده نویسنده این یادداشت راه حل‌های دیگری هم هست. مثلا دولت به جای حذف یارانه‌ها می‌توانست راهکار «تصاعد» و سیاست «توزیع منطقه‌ای» را انتخاب کند. می‌شود حد قابل قبولی از یـارانه را پرداخت کرد اما اگر مصرف از حدی فراتر رفت آن‌وقت با قانون تصاعد قیمت واقعی را، یا حتی بیشتر از آن را، از جیب کسانی که مصرفشان بالاست گرفت
چهارشنبه ۱۴ مهر ۱۳۸۹ - ۰۰:۳۶ | کد خبر: 56728

نویسنده وبلاگ دانشطلب، در یادداشتی به نقد هدفمندسازی یارانه‌ها پرداخته است.

خواست هدفمند کردن یارانه‌ها تقریبا همگانی است و بیشتر مردم از این بی‌عدالتی در توزیع یارانه‌ها ناراضی هستند، اما بر سر کم و کیف هدفمندسازی بحث و اختلاف هست.

بنده هم کارشناس اقتصادی نیستم اما شخصا با این شیوه که دولت پولی را به حساب مردم بریزد مخالفم و این را میراث دعواهای انتخاباتی سال 84 و بعد از آن و حاصل وعده‌های کودکانه و بی‌حساب به مردم می‌دانم.

دولت برای اینکه انتخابات را ببرد از شیوه‌ها و وعده‌های رقبایش استفاده می‌کرد و این هم یک نمونه‌اش بود که یارانه‌ها را حذف کند و در عوض پولش را به حساب مردم بریزد.

طبیعی است که یارانه‌ها باید به کسانی برسد که استحقاقش را دارند، یعنی به طبقات محروم و آنهایی که امکانات عمومی کمتری در اختیارشان است. «خوشه‌بندی» شیوه ناموفقی بود چون وقتی که اعلام شد دهک‌های بالا، که راحت رسانه‌ها را بوق می‌کنند، صدایشان درآمد که با این وضع پولی به ما نمی‌رسد و چون به ما نمی‌رسد پس غلط است!

همان زمان مدد گفته بود: «30 درصد جامعه در خوشه سه قرار گرفته‌اند. این 30 درصد شامل پنج میلیون خانوار می‌شود، پنج میلیون خانوار هم شامل خوشه دو شده‌اند، شش میلیون 800 هزار خانوار هم در خوشه یک قرار گرفته‌اند اما چون خوشه سه ایها زودتر به اینترنت و اس‌.ام‌.اس دسترسی پیدا کرده‌اند اعتراض می‌کنند».

زور 30 درصد به 70 درصد چربید و دولت هم عقب نشینی کرد و گفت که یارانه‌ها را به حساب همه واریز می‌کند. دانش جعفری این را فهمیده بود و گفته بود که اگر دولت درگیر خوشه بندی شود طرح شکست می‌خورد و پول باید مساوی و به همه داده شود.

اخیرا گفته‌اند که با اجرای قانون هدفمند کردن یارانه برای جمعیتی 60 میلیونی پول واریز خواهد شد، یعنی هدفمند کردن می‌شود گرداندن لقمه دور سر، آنهم با کلی هزینه و جنجال! تنها حاصل این نوع هدفمند سازی (اگر بشود اسمش را چنین چیزی گذاشت) وادار کردن مردم به حساب و کتاب درباره مصرفشان است، و اینکه به جای دولت تصمیم بگیرند یارانه را به کدام اقلام اختصاص بدهند.

باز هم سر جمعیتی که دیده نمی‌شوند و جایی برای حرف زدن ندارند بی‌کلاه می‌ماند. آنهایی که نه آب شرب سالم دارند، نه امکانات بهداشتی، نه آموزش درست و درمان. آنهایی که کمترین بهره را از بودجه عمومی دارند باید به اندازه یک شهرنشین مرفه برای مصرفشان پول بدهند و موقع دریافت یارانه هم به اندازه همان شهر نشین مرفه، که اطلاعات غلط هم به دولت داده، پول بگیرند!

به همین دلیل است که بنده این شیوه را نادرست می‌دانم و فکر می‌کنم فایده چندانی برای کشور ندارد، تازه با در نظر گرفتن آثار شوک اقتصادی احتمالا ضررش بیشتر از نفعش خواهد بود.

اخلاق اقتصادی در مملکت ما فاسد است و با این کار فاسدتر هم می‌شود. کسانی که اسم آن را «گداپروری» گذاشته‌اند انتقادشان را کینه توزانه مطرح کرده‌اند، اما اصل حرف قابل تأمل است.

کار و تلاش باید عامل کسب درآمد باشد نه داشتن مواهب خدادادی. دادن پول نفت به مردم شاید موقتا دهان غرغروها را ببندد و دولت را جلوی رقبا سربلند کند اما مردم را بدعادت می‌کند و این نگرش را ریشه دار می کند که ما «داریم» و باید از داشته‌مان «بخوریم»، چرا دولت این پول نفت را توی دهان ما نمی‌ریزد؟ چرا اصلا باید کار کنیم؟ عرب‌ها نفت دارند اما کار نمی‌کنند.(اینها شوخی نیست، دست‌کم آن پنج میلیونی که به 50 هزار تومان رأی دادند و بعد به احتمال 70 هزار تومان حماسه آفریدند حساب و کتابشان همین چیزهاست).

خب باید چه کار کرد؟ راه حل دیگری وجود دارد؟ یارانه‌ها را چه‌طور باید هدفمند کرد؟ چطور باید پول یارانه را به مردمی که حق آنها است رساند؟

به نظر بنده راه حل‌های دیگری هم هست. مثلا دولت به جای حذف یارانه‌ها می‌توانست راهکار «تصاعد» و سیاست «توزیع منطقه‌ای» را انتخاب کند. می‌شود حد قابل قبولی از یـارانه را پرداخت کرد اما اگر مصرف از حدی فراتر رفت آن‌وقت با قانون تصاعد قیمت واقعی را، یا حتی بیشتر از آن را، از جیب کسانی که مصرفشان بالاست گرفت.

حساب مناطق محروم و مرفه باید جدا شود، کسی که در خیابان فرشته تهران زندگی می‌کند نباید به اندازه کسی که در برازجان زندگی می‌کند پول برق بدهد، نرخ تصاعد در مناطق مرفه باید بیش از مناطق محروم باشد. کشاورزی که خودرو باری سبکی دارد نباید به اندازه کسی که شش سیلندر گران قیمتی سوار می‌شود پول بنزین بدهد.

در وبلاگ قبلی هم نوشته بودم که همین کارت‌های سوخت قابلیت دارند که نرخ سوخت را درجا و باتوجه به مصرف صاحب کارت تعیین کنند و دولت هم می‌تواند با قیمت پایه 100 تومان و 200 تومان بنزین بفروشد، اما برای مناطق مختلف نرخ تصاعد وضع کند.

کسی که از جایگاهی در استان هرمزگان سوخت می‌گیرد باید با نرخ تصاعد کمتری نسبت به کسی که در مناطق بیست و چندگانه تهران سوخت تهیه می‌کند بنزین بخرد. با اینکار اگر بازار دومی هم برای معامله سوخت شکل بگیرد داخلی خواهد بود و به جایی بر نمی‌خورد. همین‌طور در مورد مصارف شرکت‌ها و کارخانه‌ها و مراکز تولیدی. در مورد آب و برق و گاز و ... هم که اعمال نرخ تصاعد به مراتب آسان‌تر است.

به نظر می‌رسد دولت سیاست منطقه‌ای واقعی ندارد، شعار می‌دهند اما چیزی که به مردم محروم می‌رسد در حد صدقه است. مثلا چرا نباید در مناطق مرزی برق ارزان و در حد مفت باشد؟ چرا نباید قیمت آب و برق و گاز و ... را نزدیک به صفر کرد تا جمعیت از مناطق مرزی فراری نشوند؟ کار آقایان برعکس است؛ سیاست‌شان مرکزگرایی است و شعارشان عدم تمرکز!

به نظر می‌رسد آنقدر از جنگ ترسیده‌اند که از هول یک اتفاق دیگر و نابود شدن امکانات مرزی از خرج کردن پول و بودجه عمومی در این مناطق احتراز می‌کنند، دریغ که مردم آن مناطق را ناامید و عصبانی می‌کنند و وقتی جمعیت و سرمایه فراری می‌شود ناامنی هم به بار می‌آید.

اینقدرها خرج زمین مانده هم هست که به بذل مستقیم پول نفت نرسد. به نظر بنده بهداشت مهمترین بخش است، به قول آقای خامنه‌ای مریض نباید جز درد خودش دغدغه دیگری داشته باشد، اما حالا برعکس است و این خواسته تقریبا به یک رویا تبدیل شده.

بعد از بهداشت، اشتغال و ازدواج است که معطل ماندنشان جامعه را به گند کشیده. به جای وام‌های صدقه‌ای می‌شود قرض‌الحسنه‌های درست و درمانی داد که جوان‌ها از ازدواج نترسند و همین خود به خود سلسله‌ای از مشکلات را حل خواهد کرد.

می‌شود پول را وارد چرخه تولید مسکن ارزان کرد که با حساب اشتغال‌زایی یک تیر و دو نشان است. کمک کردن به کارآفرینی به خصوص در مناطق محروم هم که نیازی به توضیح ندارد. بعد هم می‌ماند آموزش و بیمه و تأمین اجتماعی برای همه و خرج های مشابه در بهزیستی و جاهای دیگر.

بنده هر طور نگاه می‌کنم، حذف کردن یارانه‌ها به این شکل و پول ریختن در حساب جمعیت 60 میلیونی اشتباه است. بزرگترین اشکال آن باقی ماندن بی‌عدالتی است، بعد احتمال شوک است و اینکه مردم از الان ترسیده‌اند.

دیگر اینکه خود مسئولین توافق ندارند و قانون را اسیر سیاست بازی و اختلافات‌شان می ‌نند، اجماع لازم شکل نگرفته و به محض بروز کوچکترین مشکلی کاسه کوزه‌ها را سر هم خواهند شکست.

دیگر اینکه بازاریان فرصت طلب و رانت‌داران آماده سوء استفاده شده‌اند. وطن فروش‌ها و حامیان خارجی آنها هم که جای خود دارند. بعضی‌ها هم واقعا خیال برشان داشته و منتظرند این طرح باعث تحولات سیاسی شود! حواس‌شان نیست که به محض بروز علائم نارضایتی دولت فورا عقب نشینی خواهد کرد، یا طرح را به تعویق می‌اندازد تا به سراغ شیوه‌های متفاوت برود. چیزی که هست حتما باید چوب را بخورد تا بفهمد که اشتباه می‌کند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی