نویسنده وبلاگ دانشطلب، معتقد است که سینماگران معترض را باید یکبار برای همیشه تحریم کرد و مجوزشان را لغو کرد که دیگر برضد نظام صحبت نکنند.
برای بنده سوال بوده که چرا بعضی سینماییها، مخصوصا آنها که به خانه سینما وصل هستند، اینقدر طلبکار تشریف دارند؟ برایم عحیب بود که اینقدر با اطمینان به نفس حرف میزنند، به همه نیش و کنایه میزنند، خودشان را بزرگ میبینند، انتظار دارند همه خواستههایشان برآورده شود، قدر نشناسند و هر چقدر هم بهشان برسند و بودجه تقدیمشان کنند و حمایتشان کنند باز هم جای تشکر نیش میزنند، چرا همیشه ناراضی اند و چرا اینقدر سیاسی کاری میکنند؟ برایم سوال بود که چرا حرف هیچکس جز خودشان را قبول ندارند و از موضع بالا با دیگران برخورد میکنند؟ جوابی برای این سوالها نداشتم و توجیه خودم این بود که بالاخره قشر سینمایی هم خوب و بد دارد و نخالهها و مدعیهای سینما میشوند همینها.
اخیرا بود که امین تارخ، از اعضاء هیئت مدیره خانه سینما، در برنامه هفت حاضر شد و آنقدر بیادبانه و تحقیرآمیز با جیرانی صحبت کرد که من جای او خجالت کشیدم، با آنکه هیچ علاقهای به جیرانی ندارم اما اینقدر با کلماتی مثل «شلوغ نکن» و «ساکت باش» جیرانی را خطاب کرد که مانده بودم آخر این چه ادب و تربیتی است؟ با این کار چه چیزی را به مردم نشان میدهند؟ انگار فوتبالیهای ما اسمشان بد دررفته، که هر چقدر هم عصبانی باشند اینطوری با هم برخورد نمیکنند. هرگز نشنیدهام یک فوتبالی به مجری نود یا به میهمان مخالفش صراحتا بگوید شلوغ نکن. یا ساکت باش تا من تمام حرفهایم را بزنم و بروم و بعد تو وقت داری و هر کاری دلت خواست بکن.
تازگی در جنش خانه سینما، که بیشتر به خاطر ابتذالش مورد توجه رسانه هاست، همینها از خودشان اداهایی درآورده اند که ماجرایش کش پیدا کرده. طبیعی است وقتی دور هم جمع میشوند «احساس» بهشان دست میدهد، توهم شان بالا میزند و مافیالضمیرشان، یا حتی بیشتر از آن را، بیرون میریزند.
اصغر فرهادی تحت تأثیر جو حرفهای تندی زده که معاونت سینمایی در جوابش مجوز فیلمش را لغو کرده بعد هم شمقدری بیانیه عجیبی از خودش صادر میکند. وزیر ارشاد هم به حرفهای بیربط در جشن خانه سینما واکنش نشان میدهد، پشت بندش خبر میآید که مجوز فرهادی دوباره معتبر است. از آن طرف مدیریت خانه سینما، عسگر پور، که از اول جنگ با دولت را کلید زده، بیادبانه علیه وزیر بیانیه م دهد. بعضی سینماییها اعتراض میکنند، شمقدری هم بیانیه او را به بیانیههای منافقین تشبیه میکند. از آن طرف بیانیه حمایتی هم از بعضی سینماگران صادر شده که شواهدی بر ساختگی بودنش وجود دارد.
خوب که به ماجرا نگاه کنیم میبینیم که واقعا رفتار شمقدری با این جریان درست نبوده و به جای پاسخ منطقی و معقول خودش را وارد دعوای جناحی کرده است. من واقعا ماندهام برای چه بعد از ابطال مجوز دوباره به اصغر فرهادی مجوز داده اند؟ که وقتی کارش تمام شد برگردد و همان حرفها را بزند و بگوید که من آن موقع فقط به خاطر نجات فیلمام کوتاه آمدم؟
خب آقای شمقدری شما ساده اید یا خودتان را به سادگی میزنید؟ یک بار برای همیشه مجوزش را باطل کنید، و به جای «انا لله» گفتن و مصیبت خواندن و وسط کشیدن پای مردم و خانواده شهدا و امام و رهبری و ... برعکس از او تعریف و تمجید کنید و بگویید که چقدر کارش را خوب بلد است و ثابت کرده که سینماگری حرفهای است و اتفاقا به همین دلیل هم باید مثل یک حرفهای تاوان حرفهایش را بپردازد. اینطوری عملا یاد میگیرد و در حافظهاش ثبت می شود که جوگیر شدن چیز خوبی نیست.
اصلا لازم نیست رویکرد تأدیبی داشته باشید تا طرف اظهار پشیمانی کند یا حتی مجبور به توضیح بشود. کافیست تاوان کارش را بپردازد. وقتی کسی از حیطه حرفهاش خارج میشود و مثل نامزدهای انتخاباتی سخنرانی میکند باید طاقت داشته باشد که در آن جایی که اینقدر سیاه ترسیم میکنند دقیقا همان قدر سیاه با خودش برخورد شود.
اگر آرزوی بودن مخملباف را میکند می تواند برود همان جایی که مخملباف هست و از همان فیلمهایی که مخملباف میسازد بسازد، میتواند برود برای شبکههای ماهوارهای ضدانقلاب هم کار کند، هیچ کس مانع او نمیشود، اما حق ندارد در این کشور راجع به چیزی که به او مربوط نیست تعیین تکلیف کند و جشن صنفی مبتذلشان را با میتینگ سیاسی اشتباه بگیرد.
اگر کسانی دلشان می خواهد ژست رادیکال و انقلابی داشته باشند باید قیمتش را هم بپردازند. به جای تسلیت گفتن به مردم و آویزان شدن از کفن شهدا میشود حمایت از جیب دولت را قطع کرد. میشود یک تماس با ضرغامی یا حتی قالیباف (که احتمالا بی فایده است) گرفت و قرار جلسهای گذاشت و در آن تکلیف تعامل جدید با «خانه مدعی سینما» را مشخص کرد. با خونسردی تمام میشود هر فیلمی که تهیهکنندگی و کارگردانیاش، و حتی بازیگری اصل اش، مربوط به یکی از عوامل رادیکال، یا از عاملان عملیات ژانگولر، باشد را تا اطلاع ثانوی بایکوت کرد تا پاسخ کوچکی باشد بر التماس دعای غیرمستقیمشان. وقتی کودکی لج می کند و بهانه میگیرد لازم نیست جدل کنید یا به بشریت تسلیت بگویید. کافی است یک نوبت به او غذا ندهید، خود به خود سر عقل میآید.
پس کافی است عین تصمیمی که وزارت فرهنگ در مورد مطبوعات گرفته در مورد سینماگران طلبکار هم اجرا شود، حساب نقد و منتقد جداست، اما هیچ معنی ندارد که دولت «از جیب مردم» به روزنامهای یارانه بدهد که از اول تا آخرش فحش و بیاحترامی به دولت، و حتی به نظام، است. هر چه خوردهاند بس شان است، اگر میخواهند در ضدیت با دولت و نظام حرف بزنند بروند با پول خودشان این کار را بکنند.
با رفتاری که شمقدری نشان داد نگاه بنده را واقع بینانهتر کرد و آن اینکه به آدمهای سینمای این مملکت نباید و نمیشود اطمینان کرد. طرف مثبت سینمای ما مثلا همین شمقدری است که برای گفتن یک حرف ساده پای همه چیز را وسط میکشد و به راحتی از ارزشها هزینه میکند. خوبِ سینمای ما حاتمی کیاست که دیگر جنگ را غیر از بدبختی و مصیبت و حقارت نمیبیند، دهنمکی است که با یکدندگی بسیجی را تبدیل به حاشیه جنگ میکند و اوباش را جای قهرمانهای جنگ میگذارد، خوبِ سینمای ما مجیدی است که سابقهاش را خرج سیاست میکند، مواد مخدر را هم گردن رقیب می اندازد شاید «احساس خطر» کامل شود و محبوبش رأی بیاورد. بعد هم پیش رهبری اشک تمساح میریزد که آقا ما ناراحتیم. که باز هم گلی به جمال سنگ پای قزوین.
عادات سینمای ما چیزی دارد که آدمهایش نه تنها با مردم فاصله میگیرند و دائم خودشان را نشان میدهند، بلکه رفتار منطقی و آدمیزادی را هم فراموش میکنند. بدون تعارف شعور بدنامترین فوتبالیهای این مملکت از مشهورترین سینمائیهایش بیشتر است. اگر گول ظواهر فریبندهشان را نخوریم واقعا وضع عمومی شان بدتر از آنهاست که با فقر اقتصادی و فرهنگی به همه چیز میرسند.
وضع سینما خراب است و هر چه بدتر هم مدعیتر؛ همین معترضین بودند که سینما را سال 76 در اوج تحویل گرفتند و سال 84 در فلاکت تحویل دادند، حالا دو قورت و نیمشان هم باقی است!. نتیجه سیاست های روشنفکرانه اصلاحات و امثال مهاجرانی و داد همینی است که میبینید، منتها طلبکاری ازشان زایل نمیشود. برگرداندن این وضعیت از صدتا شمقدری هم بر نمیآید و اصلا کار مدیریتی نیست، سینما همینی است که هست و فعلا همین خواهد ماند؛ در اوج غرور و طلبکاری، و تشنه خودنمایی و خودفروشی.
تتمه: برداشته اند در بیانیه حمایت از عسگرپور نوشته اند: «برای حفظ سینمای ارزشمدار ایران و جامعهی اصناف سینمایی دركنار مدیرعامل منتخب خود(خانه سینما) ایستادهایم.» از این جماعت ریاکارتر هم وجود دارد؟ قاطبه مردم سینما را تحریم کردهاند، به نظر بنده این تحریم باید ادامه پیدا کند و این قهر حکم مستحب موکد را دارد، فیلمهای ایرانی هم که اکثرا مفت نمیارزند. بنده خودم سالهاست، جز دو سه بار به دعوت و اصرار دوستان، پایم را در سینما نگذاشتهام، هنوز هم زندهام! نقد فیلم هم نمیخوانم، چیز خاصی هم از دست نمیدهم. فوقش برای حالگیری مدعیها، دهنمکیها را بروید و بعد تفاسیر شخصیاش را هم بشنوید، که آن هم فیلمی است برای خودش.
travoshat e ye zehne marize mostabed!
با سلام\n نمی دانم با این همه مطلب خوب این را برای چی چاپ می کنید!آدم بی سوادی که پنخانی با گفتن یکی به نعل یکی به میخ می خواهد بگوید طرفدار هیچکی نیست ولی دم خروسش پیداست که طرفدار شمقدری بی کفایت است.