روزنامه نيويورک تايمز در مقالهای که به قلم راجر کوهن، روز گذشته (يازدهم اکتبر) در اين روزنامه به چاپ رسيد، به بررسی واقعی بودن تهديدات ايران عليه غرب و شعارهای رئیس جمهوری ايران در اين زمينه پرداخته است.
روزنامه نيويورک تايمز در مقالهای با نام «ايران، ببر کاغذی» که به قلم راجر کوهن، روز گذشته (يازدهم اکتبر) در اين روزنامه به چاپ رسيد، به بررسی واقعی بودن تهديدات ايران عليه غرب و شعارهای رئیس جمهوری ايران در اين زمينه پرداخته است.
راجر کوهن که با محمود احمدینژاد در نيويورک ديدار کرده بود، تهديدات رئیس جمهوری ايران و حمله نظامی احتمالی به ايران را جدی نمیگيرد و معتقد است که ايران قصد ساختن بمب اتمی را ندارد.
راجر کوهن در شروع اين مقاله مینويسد: ماه گذشته من با محمود احمدینژاد، رئیس جمهوری ايران در نيويورک صبحانه خوردم. روزنامهنگاران ديگر با او ناهار يا شام خوردند. شوق احمدینژاد برای امام غايب که بازگشت قريب الوقوع او را انتظار میکشد، تنها با شهوت او برای مصاحبه با رسانههای غربی قابل قياس است.
نويسنده نيويورک تايمز مینويسد که او شرح اين ديدار را منعکس نکرده است چرا که از «فتنهانگيزی تحريککننده» احمدینژاد و «لاس زدنهای» او با رسانههای غربی دلزده شد.
کوهن درباره شخصيت آقای احمدینژاد اينگونه داوری میکند: احمدینژاد آدم کوتاه فکری است. روش او معیار استانداردی دوگانه است. وقتی از او درباره برنامه هستهای ايران میپرسی، جواب دندان شکن او زرادخانه تاييد نشده اسرائيل است. اگر درباره مشکلات اقتصادی امروز ايران بپرسی، به سپتامبر 2008 ارجاع میدهد و اگر درباره دروغگويی مقامهای ايرانیها بپرسی، جواب او حقوق بشر و زندان ابوغريب خواهد بود.
راجر کوهن، مهارت احمدینژاد در تغيير شخصيت را با شخصيت تونی کرتيس در فيلم «جانی بوستون» مقايسه میکند که به راحتی رنگ عوض کرده و چهره ترسناکی میگيرد.
به اعتقاد نويسنده نيويورک تايمز، ادعاهای احمدینژاد در مورد هولوکاست، يازده سپتامبر و اينکه «ايران آزادترين کشور دنياست»، از او يک ستاره پست مدرن رسانهای و در عين حال شرور ساخته است.
به نوشته راجر کوهن، همه اين حرفهای احمدینژاد جز بدبختی برای 71 ميليون ايرانی منزوی، معنای ديگری ندارد. از ديد او، احمدینژاد کسی است که فقط حرف میزند و اهل عمل نیست.
نويسنده نيويورک تايمز مینويسد: احمدینژاد نفرتانگیز است اما خطرناک نيست. البته برخی او را خطرناک میپندارند به ويژه در اسرائيل که او بیجهت به آن توهين و آن را تهديد میکند.
به نوشته اين روزنامه، رئیس جمهوری ايران اکنون شش سال است که در اين پست قرار گرفته و با آمدن خود بیش از قبل در ساختار جمهوری اسلامی شکاف انداخته و جوانان ايرانی را به خشونت کشانده است.
راجر کوهن در بخش ديگری از مقاله خود درمورد برنامه هستهای ايران مینويسد که رهبران اسرائيل قبلا بارها درباره مسلح شدن ايران به بمب اتمی پیشبينی کردهاند. آنها قبلا گفتهاند که ايران در فاصله بين 1999 تا 2004 صاحب اين بمب خواهد شد و حالا میگويند که ايران تا سال 2014 به بمب اتمی دست خواهد يافت.
به اعتقاد آقای کوهن، يک دهه از پیشبينی قبلی مقامات اسرائيلی گذشته است اما اين گرگ هنوز بر در خانه ظاهر نشده است.
مقالهنویس نيويورک تايمز اين نوع پیشبينیها را غير دقيق میداند چرا که به اعتقاد او، سانتريفيوژهای مرکز اتمی نطنز ممکن است در اثر کرمهای کامپيوتری استاکس نت، آلوده شده باشند.
نويسنده آنگاه درباره شروع جنگ در منطقه هشدار داده و با اشاره به وضعيت عراق مینويسد: به ياد بياوريم که صدام حسين زمانی که اسير شد گفت که من مسئله مبهم هستهای را به عنوان يک عامل بازدارنده پرورش دادم درصورتی که برنامه هستهای او دروغ بود.
نويسنده درمورد وضعيت هستهای ايران مینويسد: ايران پيمان منع استفاده از سلاحهای هستهای را امضا کرده، بازرسان آژانس بينالمللی انرژی هستهای هميشه در نطنزند، تعداد سانتريفيوژهایی که برای توليد اورانيوم کمتر غنی شده (که خیلی با درجه لازم برای توليد بمب فاصله دارد) به ميزان 23 درصد نسبت به سال 2009 کاهش يافته و توليد آن راکد مانده و مقامات اطلاعاتی آمريکا معتقدند که ايران قصد ساختن بمب اتمی را ندارد.
راجر کوهن نوشته است که با نظر مارک فيتزپاتريک، عضو انيستيتوی بين المللی مطالعات استراتژيک موافق است که به واشنگتن پست گفته است: ايران با ذخيرهسازی اورانيوم همه را گيج خواهد کرد اما هرگز بمب اتمی نخواهد ساخت چرا که میداند عبور از اين مرز میتواند باعث حمله نظامی فوری به اين کشور شود.
نويسنده در پایان مقاله خود مینويسد: بله، احمدی نژاد يک لولو خورخوره شرکت سنترال کستينگ (شرکتی که برای فیلمها سیاهیلشگر یا بدل پیدا میکند/توضیح از مردمک) است. وی پيشنهاد میکند که اگر قصد بازی با ايران را نداريد، يکی از راههای تضعيف رئیس جمهوری ايران، پيش بردن موفقيتآميز مذاکرات صلح اسرائیل- فلسطين است.
مقاله نيويورک تايمز با اين جملات تمام میشود: اوباما يا اسرائيل، نه ماه ژوئیه بعدی نه هيچ وقت دیگر به ايران حمله نخواهند کرد. ايران يک ببر کاغذی است، تهديدی که استفادههای زيادی دارد اما شروع يک جنگ سوم به وسيله غرب عليه يک کشور مسلمان، دیگر آب را از سر میگذراند.
به قول میرزا آقا خان کرمانی:\nاگر یک جلد کتاب از 24 جلد کتاب بحار الانوار علامه مجلسی را در هر کشوری انتشار بدهند ، دیگر امید نجات برای آن ملت کم است . حالا تصور کن که هرگاه 24 جلد از این کتاب در میان ملتی منتشر شود ! \n\nمحض ازدیاد بصیرت, یکی از حدیث های مهم این بحارالانوار را نقل می کنم که مُشت نمونه خروار باشد .\nعلی علیه السلام در غزوه صفین ، قصد عبور از نهر فرات را داشت ولی معبرش معلوم نبود . به نصیر بن هلال فرمود برود کنار فرات ، واز طرف من ماهیی به نام کرکره را صدا کن ، و از او محل عبور را بپرس . نصیر اطاعت نمود و بر کنار فرات آمد و فریاد برآورد که یا کرکره ، بالفورهفتاد هزار ماهی سر از آب بیرون آوردند ، لبیک لبیک ، چه می گویی ؟\nنصیر جواب داد ، مولایم معبر فرات را می خواهد ، هفتاد هزار ماهی آواز برآوردند که ما همه کرکره نام داریم ، بگو این شرف در حق کدامیک مرحمت شده است تا اطاعت کنیم . نصیر برگشت و ماجرا را به عرض مولایش علی رسانید .\nفرمود ، برو کرکرة بن صرصره را بخوان . برگشت و ندا داد . این بار شصت هزار ماهی سر برآوردند که ما کرکرة بن صرصره هستیم ، این عنایت در حق کدام شده است ؟\nنصیر برگشت و پرسید . فرمودند ، برو کرکرة بن صرصرة بن غرغره را بخوان . نصیر بازگشت و چنین کرد . این بار پنجاه هزار ماهی و ماجرای پیشین تکرار شد .\nبرگشت و مولا گفت : برو کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة را بخوان . تا اینکه در دفعه هشتم که فریاد برآورد ، ای کرکرة بن صرصرة بن غرغرة بن دردرة بن جرجرة بن عرعرة بن مرمرة بن فرفرة !\nآن وقت ماهی بسیار بزرگی سر از آب برآورد و قاه قاه خندید که ای نصیر ، به درستی که علی ابن ابیطالب با تو مزاح فرموده است ، زیرا او خودش همه راه های دریا و معبر ها و دجله ها را از ماهیان بهتر میداند ، ولی اینک به او بگو که معبر فرات آنجا است .\nنصیر برگشت و صورت حال را عرض کرد .\nحضرت فرمودند ، آری من به همه راه های آسمانها و زمین آگاهم . پس نصیر صیحه زده غش کرد . و چون به هوش آمد فریاد برآورد ، شهادت میدهم که تو همان خدای واحد قهاری . و آنگاه حضرت فرمود . چون نصیر کافر به خدا شده ، قتلش واجب است . آنگاه شمشیر از غلاف کشید و گردنش را بزد .\n( حدیثی در بحارالانوار علامه مجلسی معتبرترین و بزرگترین منبع مذهبی شیعیان ) \nخردمند کاین داستان بشنود\nبه دانش گراید ز دین بگسلد
http://www.nytimes.com/2010/10/12/opinion/12iht-edcohen.html?_r=1&ref=rogercohen
The translation of the text is so poorly done that it is not clear what the text even means. I had to translate back to English to figure out what some of the sentences mean. Could you pls make sure that your text reads persian even if it is translated from a different language? thanks for all of your efforts.
آنوقت میگن چرا امریکا ابر قدرت است و ما عقب مانده ؟\nخوب برای این است که در امریکا تعدادی روشنفکر و فعال سیاسی و روز نامه نگار و ... وجود دارد که مثل طوطی اخبار و نظرات رسمی و پیش پا افتاده را برای خوش آیند عوام تکرار نمیکنند . به همین دلیل از ورای همه جنجال ها ( چه سبز چه ارزشی چه اصول گرا ) این آمریکایی دست همه را خوانده و گمراه نشده .\nاما در ایران همه طوطی هستند . یک تئوری توطیه حزب توده از سال ۱۳۲۰ وارد مغز ایرانی ها کرده که به موجب ان امریکا امپریالیست است ، خواهان نابودی جهان است ، غارت گر است ، هر جا رفته فقر و بدبختی و جنگ برده . هر کس با امریکا مخالف باشد انسان است ، خلقی است ، برای مردم فقیر تلاش میکند ، هر کشوری ضد آمریکاست مدرن است و پیشرفته !\nانقدر این دروغ را توسط اعضای فراماسونری مارکسیست روسیه در ایران ( از کانون نویسندگان تا روز نامه نگاران ، فعالین سیاسی ، هنرمندان ، اصحاب رسانه های جمعی) تکرار میکنند تا همه باور میکنند . موسوی هم می گوید احمدی میخواهد با امریکا بسازد ! همه کاسه کوزه ها سر احمدی شکسته میشود . انگار احمدی قدرتی دارد در ج ا . کاش ما هم ۴ نفر مثل کوهن داشتیم .