نسخه آرشیو شده
سهم ایران در اقتصاد

بازار آزاد و آینده لرزان چین
دفتر کاری در پکن/ FREDERIC J. BROWN/AFP/Getty Images
از میان متن

  • در دعوای بدهکار و طلبکار این بدهکار است که دست بالا را دارد. شاید بحران حاصل از این دعوا نشان بدهد که سیستم سیاسی بسته‌ای که اقتصاد بازار آزاد پیشه کرده است، نمیتواند در دراز مدت پایدار بماند. همان‌طور که در شیلی پینوشه‌ای که سیاست‌های باز اقتصادی پیشه کرد مجبور شد قدرت را رها کند، سیستم کمونیستی چین نیز ممکن است با به بن‌بست رسیدن، مجبور شود از قدرت کناره‌گیری کند
دوشنبه ۱۹ مهر ۱۳۸۹ - ۱۴:۰۶ | کد خبر: 56970

نویسنده وبلاگ خاکریز اقتصاد در یادداشت خود، به بررسی سیاست‌ها ارزی آمریکا و چین پرداخته و در نهایت معتقد است که سیستم کمونیستی چین ممکن است با به بن‌بست رسیدن، مجبور شود از قدرت کناره‌گیری کند.

جنگ لفظی میان آمریکا و چین در مورد سیاست‌های ارزی در حال بالا گرفتن است. رئیس صندوق بین‌المللی پول هم در این‌باره هشدار داده است. چند روز پیش از اجلاس 20 کشور صنعتی در تورونتو که دو ماه پیش برگزار شد چین اعلام کرد که تلاش می‌کند، از کنترل بازار ارز دست بکشد و اجازه دهد یوآن تقویت شود، (برای خوشایند سران کشورهای دیگر) که تاکنون چنین اتفاقی نیافتادهاست. اما عواقب این داستان چیست و از کجا ناشی می‌شود؟

درست است که سیستم کمونیستی چین در چند دهه گذشته از اقتصاد آزاد اقتباس کرده، ولی هنوز تصمیم‌های مهمی چون سیاست‌های ارزی و محدودیت تک فرزندی توسط حکومت مرکزی اعمال می‌شود (به میزان آزادی‌های سیاسی کاری نداریم). به این بهانه که باید با تقویت صادرات اشتغال ایجاد کرد و همزمان رشد جمعیت را کنترل کرد تا نان خورها کم شوند.

این دید کنترلی که باید در مورد بچه‌دار شدن ملت هم، حزب کمونیست تصمیم‌گیری کند (هرچند ظاهرا به نظر می‌آید که این تصمیم به نفع جامعه است) باعث خواهد شد که تغییراتی در هرم جمعیتی به‌وجود آید.

هم اکنون تعداد افراد خارج از بازار کار (عمدتا کودکان و بازنشستگان) حدود 40 درصد کل جمعیت است اما این تعداد روند صعودی دارد و در 30 سال آینده به 60 درصد خواهد رسید.

این دقیقا برخلاف هند است که این نسبت 55 درصد برآورد شده و روند نزولی را طی می‌کند. زمان ایندیرا گاندی که به سیاست‌های آزادی در اقتصاد کمتر اعتقاد داشت زمزمه‌های کنترل جمعیت به برکت سیستم دموکراتیک هند در نطفه خفه شد. هرچند هند از رشد اقتصادی کمتری نسبت به چین برخوردار بوده است ولی به نظر می‌رسد که آینده بهتر و با ثبات‌تری نسبت به چین داشته باشد.

بازمی‌گردیم به سیاست ارزی چین. این درست است که چینی‌ها با سرمایه‌گذاری دلارهای حاصل از صادرات در آمریکا باعث شدند که يوان تقویت نشود و با حفظ تراز مثبت تجاری با آمریکا رشد خودشان را تضمین کنند، ولی این نحوه دخالت در بازار در نهایت چه عواقبی خواهد داشت؟ اولا که دولت چین به‌خاطر فضای بسته سیاسی‌اش نگران بحران‌های اجتماعی است.

هم اکنون میلیون‌ها چینی در کارخانجاتی مشغول به کار هستند که محصولاتشان به آمریکا صادر می‌شود و تقویت 20 درصدی يوآن کافی است که میلیون‌ها نفر را بیکار کند و باعث بحران‌های اجتماعی شود. برای همین سران چین ناگزیر هستند که سیاست فعلی را ادامه دهند، وگرنه سیستم بسته سیاسی با بحران جدی مواجه می‌شود.

اما اگر همین سیاست را ادامه دهند چه اتفاقی می‌افتد؟ چین تا کنون دو تریلون دلار در آمریکا سرمایه‌گذاری کرده است و باید به همین کار خود ادامه دهد که دیگر خوشایند آمریکا نیست.

کسری بودجه دولت آمریکا هم به برکت جنگ عراق و هزینه تراشی‌های اوباما روز به روز بزرگتر می‌شود و کم کم به این فکر می‌افتد که مثل ورشکسته‌ها اعلام کند که قرض چین را نمی‌دهم.

به‌ همین سادگی! ممکن است بگویید این مسئله به اعتبار اقتصادی آمریکا لطمه می‌زند. خوب بزند، احتمالا برای آمریکایی‌ها این ارزش را دارد! یا باید تن به تورم داخلی بدهند و به مردم خود یا چینی‌ها فشار وارد کنند. آن‌ زمان می‌توان دید که دخالت‌های ارزی دولت چین باعث شده که تریلون‌ها دلار از ثروتشان به جیب آمریکایی‌ها برود. این هم یک جور فیدبک بازار آزاد است که درسی باشد تا کسی که در سیستم بازار آزاد خیلی دخالت نکند!

خلاصه این دو غول اقتصادی در مسیر بدی قرار گرفته‌اند. البته در دعوای بدهکار و طلبکار این بدهکار است که دست بالا را دارد. شاید بحران حاصل از این دعوا نشان بدهد که سیستم سیاسی بسته‌ای که اقتصاد بازار آزاد پیشه کرده است، نمیتواند در دراز مدت پایدار بماند. همان‌طور که در شیلی پینوشه‌ای که سیاست‌های باز اقتصادی پیشه کرد مجبور شد قدرت را رها کند، سیستم کمونیستی چین نیز ممکن است با به بن‌بست رسیدن، مجبور شود از قدرت کناره‌گیری کند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی