نویسنده وبلاگ اقتصادانه در خصوص طرح هدفمندسازی یارانهها سوالاتی را مطرح میکند و عقیده دارد که حتی خود دولت هم جواب این سوالها را نمیداند.
کم کم به عدد صفر در شمارش معکوس شروع یارانهها نزدیک میشویم. سوالات بسیاری مانده اند که به زودی جواب بعضی از آنها را خواهیم فهمید. اینکه دولت چگونه این قانون را اجرا خواهد کرد. اینکه مردم چگونه به این تغییرات عظیم پاسخ خواهند گفت. اینکه مجلس در بحث بر سر آینده این طرح چه خواهد کرد... اینکه تورم چه خواهد بود. اینکه چه بر سر رشد اقتصادی خواهد آمد. توزیع درآمد چگونه تغییر خواهد کرد...
جواب بعضی از سوالات را شاید هرگز به درستی نفهمیم. مثلا اینکه هدفمندی یارانهها چه تاثیری بر رشد اقتصادی خواهد داشت. توجه به این نکته لازم است که اقتصاد ایران در معرض چند شوک است. شوک حاصل از هدفمندی یارانهها یکی از آنهاست. شوک حاصل از سیاست به نسبت انقباضی پولی بانک مرکزی و دولت، و شوک حاصل از تحریمهای اقتصادی به همان اندازه مهمند. تشخیص اینکه رکود حاصله (اگر رکودی حاصل شود) از کدامیک بیشتر متاثر می شود آسان نیست.
درباره تورم، آنچه من میتوانم بگویم این است که قطعا تورم 65 درصدی که مرکز پژوهشهای مجلس پیش بینی کرده است را نخواهیم داشت. اما تورم افزایش پیدا خواهد کرد. از آنجا که قدرت خرید اقشار کم درآمد به نسبت بیشتری متاثر خواهد شد، که البته این از مزایای طرح است، تقاضا برای کالاهایی که در سبد مصرفی این گروه قرار دارد (مانند غذا و اجاره) بیشتر شده و ممکن است شوکی به قیمت این نوع کالاها وارد کند. اگر دولت ترجیح دهد که با واردات اقلام غذایی قیمت آن را کنترل کند آنگاه شوک به کالاهای غیر قابل تجاری مانند اجاره بیشتر خواهد شد...
قسمت عرضه جای نگرانی بیشتری دارد. صنایع ایران عمدتا انرژی برند و منعطف هم نیستند. نگرانی من این است که این صنایع تغییرات قیمتی را به راحتی تاب نیاورند. به همین دلیل، تغییرات قیمتی بایستی به تدریج انجام میشد که نشد.
من به شدت مخالف کمک مستقیم پولی به صنایع برای جبران گرانی کالاها هستم. به نظر من، تقریبا غیرممکن است که دولت بتواند آسیب هر صنعت و کارخانه را ارزیابی کند و بر اساس آن کمکهای نقدی پرداخت. حتی اگر کارخانهها هم حد و اندازه هزینه هدفمندی یارانهها را دقیقا بدانند، به دلیل آنکه اغراق در برآورد هزینه، احتمال کمک را افزایش میدهد هزینهها را به درستی گزارش نخواهند کرد. کمک به صنایع، خود نوعی جدید از یارانه است که از یارانههای قبلی بهتر نیست.
سوالات بسیار دیگری هم بر زمین مانده اند (و بعضی از آنها حتی مطرح هم نشده اند). اینکه اگر قرار است یارانهها حذف شوند و پول مابه التفاوت به مردم پرداخت شود، آیا به معنی این است که مثلا وزارت نیرو دریافت کننده پول برق نخواهد بود و این پول به خزانه ریخته میشود تا به مردم بازگردد؟ و اگر این گونه است آیا برای گسترش خدمات در وزارت نیرو دولت نیازمند به پرداخت یارانه به این وزارتخانه خواهد بود؟ آیا نیاز به رگوله کردن صنایعی مانند آب و برق حس خواهد شد؟ آیا قیمت های کالاهای هدف طرح هدفمندی متناسب با قیمت های جهانی تغییر خواهند کرد یا ثابت خواهند ماند؟ آیا دولت تجربه شکست خورده دهه شصت در رابطه با کنترل دولتی قیمتها، تغزیرات و غیرو را تکرار خواهد کرد؟... تجربه به من میگوید که حتی خود دولت هم جواب این سوالها را نمیداند. فعلا، میخواهند پولی به حساب بریزند تا عدهای شاد شوند. اول داستان یارانهها، زندگی شیرین است. بقیه داستان مانده تا تعریف شود.