ایران برای هشتمین سال پیدرپی در گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز از بررسی وضعیت آزادی مطبوعات در سراسر جهان، نزول کرد و امسال به رتبه 175 در میان 178 کشور نزول کرد.
در ارزیابی سال 2010 سازمان گزارشگران بدون مرز از میزان آزادی رسانهها در کشورهای مختلف جهان، نام ایران در میان 10 کشوری قرار دارد که به عنوان «سرکوبگرترین» کشورها نسبت به روزنامهنگاران و خبرنگاران شناخته شدهاند و دارای «وضعیت حاد» هستند.
بر اساس این گزارش که بازه زمانی 10 شهریور سال 88 تا تا 10 شهریور سال 89 را در برمیگیرد، ایران نسبت به سال 2009، سه رتبه سقوط کرده و در جایگاه 175 جدول ارزیابی قرار دارد.
دولت ایران از زاویه میزان سرکوبگری خبرنگاران و روزنامهنگاران، در کنار 9 کشور کره شمالی، چین، یمن، ترکمنستان، میانمار، اریتره، سودان، سوریه و رواندا قرار دارد.
این هشمین سال پیدرپی است که سازمان گزارشگران بدون مرز، به بررسی وضعیت آزادی مطبوعات در سراسر جهان میپردازد و بر اساس ردهبندی امسال این تحقیق، ایران در میان 178 کشور، از رتبه 172 به رتبه 175 سقوط کرده و در ته جدول، پیش از نام کشورهای ترکمنستان، کره شمالی و اریتره قرار دارد.
سال گذشته نیز ایران همانند امسال از جمله کشورهایی بود که در انتهای این جدول قرار داشت؛ کشورهایی که وضعیت آزادی رسانهها در آنها رو به وخامت گذاشته است.
در مطبوعات کشورهای خاورمیانه، ایران یکی از بدترین موقعیتها را دارد و در سالهای اخیر بهطور پیوسته، روندی نزولی طی کرده است. این در حالی است که در خاورمیانه کشورهای اسرائیل، عراق و سرزمینهای فلسطینی از حیث آزادی مطبوعات رشد کردهاند و بیشترین رشد مربوط به اسرائیل است که 18 پله بالاتر رفته است.
گزارش سال 2010 نیز حاکی از آن است که بهخصوص در یک سال گذشته، سرکوب روزنامهنگاران، وبلاگنویسان و سانسور رسانهها در ایران شدت بیشتری یافته است.
این گزارش و گزارشهای پیشین سازمان گزارشگران بدون مرز، نشان میدهد که سرکوب روزنامهنگاران و شهروندان اینترنتی در ایران که به گفته این سازمان به دنبال انتخابات ریاست جمهوری در ایران آغاز شد، در سال 2010 با روند شدیدتری ادامه دارد.
بر اساس این گزارشهای سالانه، سیر نزولی ایران در جدول گزارشهای سالانه سازمان گزارشگران بدون مرز از سال 2005 شدت بیشتری پیدا کرد: ایران در سال 2004 در میان 167 کشور، مقام 158 را دارا بود و در سال 2005، به مقام 164 در میان 167 کشور تنزل پیدا کرد، اما همواره در این مدتها در انتهای جدول جا داشت.
وضعیت کشورهای اروپایی هم بدتر شده است
در جدول امسال، کشور فنلاند بالاترین مقام را دارد. فنلاند، ایسلند، هلند، نروژ، سوئد و سوئیس بر اساس رتبهبندی سالانه گزارشگران بدون مرز همچنان در احترام به روزنامهنگاران و رسانهها در صدر جدول قرار دارند.
بررسی فهرست کشورهای جهان در گزارش گزارشگران بدون مرز حکایت از آن دارد که وضعیت آزادی رسانهها در کشورهای اتحادیه اروپا اما بدتر شده است. جایگاه کشورهایی چون ایتالیا در رتبه 49، رومانی با رتبه 52 و یونان در رتبه 70 در این جدول سقوط کرده و از 27 کشور عضو اتحادیه اروپا فقط نام 13 کشور در میان 20 کشور نخست دنیا در زمینه آزادی مطبوعات و رسانهها به چشم میخورد.
بر اساس گزارش سازمان گزارشگران بدون مرز، وضعیت آزادی مطبوعات در چند کشور رو به بهبودی گذاشته است. کشور کوبا برای نخستین بار از سال 2002 تاکنون موفق شده است نام خود را از 10 کشور نهایی این فهرست بالا بکشد.
آزادی 14 روزنامهنگار و 22 فعال حقوق بشر در تابستان سال 1389 در ارتقای نام این کشور در جدول ارزیابی وضعیت آزادی بیان و رسانههای 178 کشورجهان، نقش چشمگیری داشته است.
با این حال ارزیابی سازمان گزارشگران بدون مرز نشان میدهد دولت کوبا همچنان رسانهها را سانسور میکند و فعالان سیاسی در این کشور تحت فشار هستند.
در این گزارش وضعیت آزادی رسانههای چهار کشور کمونیستی آسیایی کره شمالی، چین، ویتنام و لائوس به گونهای است که این کشورها را در میان 15 کشور انتهایی فهرست قرار داده است.
در مورد برزیل نیز اشاره شده با توجه به تغییرات مثبت قوانین در این کشور در مورد آزادی رسانهها، جایگاه این کشور 12 رتبه بالا رفته است و در رتبه 58 جدول نشسته است.
همچنین در ارزیابی سال 2010 سازمان گزارشگران بدون مرز، کشورهای کره جنوبی، گینه بیسائو و گابون به ترتیب 27، 25 و 22 رتبه، رشد داشتهاند و در مقابل کشورهایی چون فیلیپین، یونان، اوکراین و قرقیزستان، هند، روسیه، بحرین، کویت، افغانستان، پاکستان، تونس، مراکش به شکل قابل توجهی سقوط کردهاند.
به بهانه کارتون کوثر در خودنویس \nآقای کو ثر بنده تصورم از میزان گرایش شما به عمق گرایی و نو آوری در ژورنالیسم یا حد اقل پایبندی به استاندارد های جهانی در اداره وسائل ارتباط جمعی با آنچه شما در عوام گرایی در کارتون کروبی و توجیهات بد تر از گناه شما که در این مقاله نشان دادید تیره و تار شد . لطفا برای روشن شدن اذهان عمومی یا حد اقل بینندگانی مثل بنده به سوالات زیر جواب دهید . مطمئن هستم انتظار من بیش از انتظار شما از موسوی و کروبی و خاتمی نیست . چون شما چیزی برای پنهان کردن ندارید و در جای امنی هم هستید .\n۱)چرا فقط کشتار ۶۷ ؟\n۲)نظر شما در مورد کشتار های ۵۷ تا ۶۰ ( سران رژیم سابق ، خصو صا خانم فرخ رو پارسا ) کشتار گروه فرقان ، افسران نیروی هوایی و کودتا ی نوژه، مجاهدین خلق و خلق مسلمان و هواداران شریعتمداری ، قطب زاده ، .... چیست ؟\n۳) نظر شما در مورد کشتار های اخیر از مجاهدین ، انجمن جوانان پادشاهی چیست ؟\n۴) آیا لخ والسا جنبش ضد دیکتاتوری وابسته به شوروی و ضد امپریالیسم کمونیستی شوروی سابق را در هیچ مقطعی معطل عذر خواهی و تایید کشتار افسران وطن پرست لهستانی و چگونگی ان کشتار در زندان روس ها و رژیم کمونیست وابسته به روسیه نمود ؟\n۵) آیا رهبر خردمند آفریقای جنوبی ماندلا در مقطعی از جنبش از شعار اولیه علیه رژیم آپارتاید کوتاه نیامد و به نوعی سازش با آنها دست نزد؟ : ” ما می بخشیم ولی فراموش نمیکنیم ؟” آیا به همین دلیل پیروز نشد ؟\n۶) آیا گاندی برای رسیدن به پیروزی و حفظ حکومت انقلابی سازش نکرد ؟ آیا در مقابل قائد عظام جناح کوتاه نیامد و اجازه تشکیل پاکستان را نداد ؟
فرض کنیم موسوی ، کروبی ، خاتمی به شرکت (مستقیم یا غیر مستقیم )در ان جنایت ها اعتراف کنند . چه خواهد شد ؟ آیا همین ها که فقط کشتار ۶۷ را علم کرده اند به جای مبارزه با رژیم با اینها مبارزه نخواهند کرد و جنبش را وارد فاز درگیری تمام و کمال داخلی نخواهند کرد ؟ \nآیا آنوقت مجاهدین ( بیشترین کشتار مال آنها بوده ) به عنوان تنها نیرویی که از ابتدا خواهان سرنگونی این رژیم بوده و با ان دائم جنگیده و بیشترین کشتار ها را داده اند و از طرف مارکسیست ها ( توده ای فدایی ) و نو سکولار های امروز متهم بوده اند به مقصر بودن در پیدایش زمینه این کشتار ،حق ندارند خود را میراث خوار اصلی این جنبش خوانده و رهبری عملی ان را در دست بگیرند ؟ چون هم تعداشان زیاد تر از بقیه گروه هاست ، هم پشتیبانی لرد های انگلیس و نئو کانهای امریکا را دارند ؟\nآیا موسوی ، کروبی ، خاتمی ۳۰ سال بعد مسول به انحراف رفتن جنبش در اثر وادادگی سیاسی در مقابل زیاده خواهی گروه های فشار بیرونی نخواهند بود ؟\nخواهش میکنم بیهوده به جنبه حقوق بشری این مو ضو ع اشاره نکنید . چون اگر هدف جنبه حقوق بشری باشد همه کشتارها از ۵۷ تا کنون باید بر رسی شود . بر رسی این قضیه هم کار یک کمیته ملی فرا گروهی حقیقت یاب است و نتیجه هم باید به دادگاه ذی صلاح که در حال حاضر امکان تشکیل ان نیست واگذار شود . همینقدر که آقا یان ان کشتارها را محکوم کرده و از ان دفاع نمیکنند برای ادامه مسیر جنبش کافیست . ضمنا هیچ کدام از اینها خود را رهبر بلا منازع جنبش اعلام نکرده اند . پس مسولیتی در قبال دیگر گروه ها ندارند . شما ۶۷ پرستان که با دیدن نام ۶۷ حتا روی پلاک خانه اصلاح طلبان یاد عاشورای ۶۷ می افتید میتوانید به این عزاداری و مرده پرستی ادامه دهید . کسی مزاحم شما نیست . اما اگر روزی کمیته حقیقت یاب تشکیل شود فقط موسوی و کروبی و خاتمی نباید جواب گو باشند ! ایت الله کیانوری رهبر حزب توده و ان فدائیان سکولار شده و رهبری مجاهدین هم به دلیل رواج جو خشونت و خصومت کور با امریکا و شکستن جریانات لیبرال ( امیر انتظام ، بازرگان ، بنی صدر ) با ایجاد آشوب و بلوا و دروغ پردازی و تخریب شخصیت های ملی و دموکرات هم مسول خواهند بود .
توده ایها فقط کشتار ۶۷ را مطرح میکنند چون تا قبل از ان همه با تایید و تشویق اینها انجام شد . اما از بخت بد در ۶۷ دامن برخی هواداران آنها را هم گرفت . خانم ملیحه محمدی از فدائیان خلق صریحا از تلاش های ایت الله کیانوری و مریم فیروز برای نجات زندانیان خودی در اوین پرده بر میدارد( آرشیو ایران امروز ). کیانوری میدانسته کشتار می اید . میخواست خودش و پیروانش را نجات دهد . اما انقدر مغز آنها را شسته بود که نمیفهمیدند رهبرشان از پشت پرده خبر دارد . عاقبت در کوزه افتاد اما کوزه گر . خودش و قائم مقام فیلسوفش ایت الله طبری در آپارتمانهای شمال تهران تحت نظر ماند ( هتل سیاسی با مصونیت سیاسی روسی ) اما جمعی پیروانش با انبوه مجاهدین اعدام شدند .\nبنابرین این قصه ۶۷ زیاد هم بشر دوستانه نیست . مشکل اصلی جنبش هم نیست . مشکل جنبش عدم اتحاد است . توده ایها ( به شمول فراماسونری روسی )نمی خواهند سلطنت طلبان ، مجاهدین ، اصلاح طلبان ، لیبرال ها در تاریخ این جنبش وجود داشته باشند . پس با براق کردن کشتار ۶۷ از زیر بار مسولیت کشتار های قبلی شانه خالی میکنند و امتیازی هم نصیب دگر اندیشان نمیشود و مرکز جنبش به چنگ اینها می افتد . شما عامل آنها نشوید .