نویسنده وبلاگ از سرزمین جنوبی که در برنامهریزی آموزشی تجربه دارد مینویسد خلاقیت کمترین ارزشی در سیستم آموزشی ایران ندارد.
مقایسهای اجمالی با مفاد آموزشهای عمومی روز دنیا من را به این نتیجه رساند که 12 سال آموزش عمومی ایران را میتوان یکی از ناکارآمد ترین سیستمهای آموزشی دنیا دانست. جای خالی و یا کمرنگ مهارتهای زندگی و اجتماعی و از طرفی نامناسب بودن پرسنل آموزشی متاسفانه ضربات عمیقی بر پیکره آیدهسازان کشورها میزند.
منطق، روانشناسی، مهارتهای کاریابی، مهارتهای همکاری گروهی و راه و روش زندگی اجتماعی، و در ایران آموخته نمیشوند و متاسفانه خلاقیت کمترین ارزشی در سیستم آموزشی ایران ندارد. در امتحانات همیشه عین متن کتاب پرسیده میشود بدون آنکه از فرد خواسته شود که فکر کند و حتی اگر فکری هم هست حتما میبایست نتیجه مورد نظر را تایید کند.
شاید به همین دلیل بشد که نسل امروز ایرانی توانایی بر روی پای خود بودن را ندارد و تا سالهای سال نیازمند توجه جدی والدینش است حال آنکه بچه های جوامع دیگر در سن 21 سال به بلوغ کامل و استقلال میرسند.
بنا بر تجربیاتی که به عنوان برنامهریز آموزش به دست آوردهام توصیههایی برای غنیتر شدن آموزش عمومی دارم که قطعا کامل نیست اما میتواند آغازگر بحثی جدی برای اصلاح سیستم آموزش عمومی باشد.
-ادبیات فارسی: تاکید بر نوشتههای امروزی، روزنامهنگاری، نگارش اداری و علمی همراه با تاکید بر متون قدیمی و البته ادبیات ترجمه شده جهانی.
-ریاضیات: تغییر شیوه آموزش (شیوههای فعلی به هیچ وجه برای بچهها توصیه نمیشود.) کاهش حجم عملیات پیچیده و تاکید بر استفاده از ماشین حساب و کامپیوتر در کنار مهارتهای نظری.
-جغرافی: جذابتر کردن متون. همچنین استفاده از ابزارهای جدید از جمله گوگل مپ، جی. پی. اس. و آموزش جغرافیای انسانی و اقتصادی و همچنین عدم اجبار به یادآوری نامهای سخت.
-علوم اجتماعی: یکی از مهمترین درسهاست. اما خوب متاسفانه بیش از حد سیاسی شده.
-زبان انگلیسی: تاکید بیشتر و استفاده از روشهای نوین آموزش زبان
- زبان عربی: بسیاری معتقدند که باید حذف شود. اما به نظر من با توجه به وابستگی شدید اقتصادی کشور به منابع سرشار مالی کشورهای منطقه ظرفیتهای بالای آنها در فرستادن جهانگرد به ایران، در آینده نه چندان دور آموزش زبان عربی در حد سخن گفتن و فهمیدن نقش مهمی در یافتن شغل دارد. اما برای آموزش زبان عربی میبایست از عرب زبانها استفاده کرد.
-منطق: باور کنید مردم ایران اصلا منطقی نیستند و با اصول اولیه منطق، بحث کردن و قانع شدن آشنا نیستند. این مساله باعث مشکلات زیاد بین زن و شوهرها و کارگران و کارفرماها میشود.
-مهارتهای روانشناسی: یادم میآید که سه واحد روانشناسی خواندم که به درد هیچ چیزی نمیخورد. بیشتر برای بازی با میمونها خوب بود تا چیز دیگر. به دلیل عدم آشنایی با روانشناسی متاسفانه اکثریت ایرانیان پتانسیل لازم برای تبدیل شدن به یک پدر و مادر خوب را ندارند. بسیاری از بچههای نسل جدید هیچ گاه لذت انجام یک کار به دست خود را نمیچسند. ترس و وابستگی و ریاکار بودن بچهها ثمره نا آگاهی والدین آنهاست
علوم: باید جذابتر و آزمایشگاهی باشد.