نویسنده وبلاگ دانشطلب به اختلاف آقای احمدینژاد و مجلس بر سر عبارت «مجلس در راس امور است» پرداخته و میگوید مسئله اختلاف دیدگاه است. یکی نگاه حقوقی دارد و دیگری نگاه سیاسی.
وسط اختلاف مجلس و دولت احمدی نژاد یک چیزی گفت که دعوایی راه انداخت و ملت را حسابی سر کار گذاشت و نزاع فرح انگیزی را هم رقم زد. احمدی نژاد گفت که مجلس قبلا در رأس امور بوده و حرف امام مربوط به وقتی است که جمهوری اسلامی پارلمانی بوده و نخست وزیر هم داشته ایم و از این حرفها. از آنطرف مجلسیها و معتقدان راستین و دروغین امام هم داغ کردند که نخیر! این حرف امام برای همیشه است و مجلس همیشه در رأس امور بوده و هست و خواهد بود.
سرکاری جالبی بود که بعضیها هنوز از خماری اش بیرون نیامده اند، در حالی که منشأ اختلاف بسیار ساده است؛ یک طرف «در رأس امور بودن» را تفسیر حقوقی میکرد و طرف دیگر به معنای سیاسی آن را به کار میبرد، هر دو هم بر قانون اساسی تکیه میکردند اما چون بر منظور از «در رأس امور بودن» توافق نداشتند به نتایج کاملا متضاد میرسیدند. برای حل دعوا قبل از هر چیزی باید دید که این عبارت «در رأس امور» معنای حقوقی دارد یا سیاسی؟ مسلم است که در هیچ کتاب حقوقی نمیتوانید سراغی از مفهوم «در رأس امور» بگیرید.
با نگاه احمدی نژاد (نگاه حقوقی) وقتی قانون اساسی می گوید رئیس جمهور نفر دوم مملکت است و دولت مسئول اجرای قانون اساسی است و ریخت نظام مان هم ریاستی ـ پارلمانی است پس جایگاه دولت نسبت به مجلس بالاتر است و نمیشود گفت مجلس در رأس امور است. اما مجلسیها این عبارت را با طرز فکر دیگری (نگاه سیاسی) تعبیر کردند، آنها قدرت اول سیاسی را از آن مردم و نمایندگان مردم میدانند و بعد آویزان قانون اساسی شدند که اگر مجلس بخواهد میتواند رئیس دولت را هم استیضاح و برکنار کند، پس مجلس در رأس امور است!
«در رأس امور» بودن هیچ فحوای حقوقی ندارد و مجلس نمیتواند از آن نتیجه حقوقی بگیرد و خودش را محق به گشاده دستی در امر و نهی و دست و پا بستن دولت بکند. حرف امام هم سیاسی بوده و منظورشان نشان دادن اهمیت وجود مجلس برای یک نظام سیاسی است، برای تشکیل یک نظام مطلوب داشتن یک مجلس خوب در رأس امور است. کافی بود احمدی نژاد هم به جای تحدید حرف امام می گفت که این حرف ناظر به جایگاه سیاسی مجلس است، اما از نظر حقوقی قانون اساسی حرف اول و آخر را میزند و طبق این قانون اساسی جایگاه حقوقی دولت بالاتر از مجلس است.
اصل اختلاف از آنجا بالاگرفت که نمایندگان به جای بررسی و تغییر لوایح دولت آنها را به کلی دگرگون میکردند، طوریکه به چیز دیگری تبدیل میشد و وقتی دولت اعتراض میکرد که این رسمش نیست آقایان وکلا به دولت حکم خفه شو میدادند و دلیل محکم شان هم این بود که امام فرموده اند: مجلس در رأس امور است! درست است که دولت خودش را خیلی مبسوط الید و مختار می خواهد اما نمایندگان هم نباید اینقدر چماق «مجلس در رأس امور است» را روی سر دولت بکوبند و چنان به لوایح دولت عنایت کنند که خودشان به جای دولت بنشینند و به جای لایحه طرح بنویسند.
تتمه: احتمالا این نوشته قسمت دوم هم خواهد داشت. بنده فکر می کردم آتش دعوا فروکش کرده و می توانم نوشته ام را منتشر کنم، اما درست قبل از انتشار این خبر را در تیتر یک بی بی سی دیدم: «نشریه سپاه، احمدی نژاد را به «تعریض به امام و رهبری» متهم کرد» البته دست شان درد نکند که ثابت می کنند وقتی پای اصول امام وسط باشد بنی بشری را به رسمیت نمی شناسند اما ای کاش (به قول خودشان) کمی «بصیرت» به خرج میدادند و اینقدر راحت احمدی نژاد را مقابل امام قرار نمیدادند، مگس صفتی بی بی سی را هم تحریک نمیکردند.