نسخه آرشیو شده
سهم ایران در اقتصاد

«تحریم‌ها به بهای جان مردم تمام می‌شود»
از میان متن

  • سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا، تحریم‌ها علیه ایران را «هوشمند» خوانده و در توضیح آن گفته‌اند که قصد نهایی این‌ تحریم‌ها هدف قراردادن دولت ایران و بازوهای اقتصادی و نظامی آن به‌ویژه سپاه پاسداران است
مردمک
شنبه ۱۵ آبان ۱۳۸۹ - ۰۹:۲۷ | کد خبر: 57750

سایت تحلیلی «مفتاح» که به مسائل خاورمیانه و ارتباط آن با آمریکا می‌پردازد، در مقاله‌ای تحلیلی، تشدید تحریم‌های بین‌المللی بر برنامه‌ هسته‌ای ایران را بی‌نتیجه می‌داند و اثر بارز آن را افزایش فقر در طبقه متوسط و فشار بر مردم معرفی می‌کند.

«تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا علیه ایران که به گفته مجریان این طرح‌ها "هوشمند" است و با هدف "انصراف ایران از اجرای برنامه هسته‌ای خود" تصویب شده است، نه تنها این کشور را تسلیم نخواهد کرد، که به بهای زندگی شهروندان آن تمام خواهد شد.»

هانی منصوریان، عضو گروه «کودکان در معرض آسیب» دانشگاه کلمبیا در مقاله‌ای که در سایت تحلیلی «مفتاح» انتشار یافته است، با تاکید بر آنچه ذکر شد، به ناکارآمدی تحریم‌های غرب در دهه گذشته علیه کشورهایی چون عراق و زیمبابوه استناد و بر این اساس «مردم ایران» را تنها قربانیان تشدید تحریم‌ها معرفی می‌کند.

او می‌نویسد: بهایی که مردم و کودکان عراقی بابت تحریم‌ها پرداختند، هرگز به ایجاد تغییرهای موردنظر غرب و آمریکا در عراق منجر نشد و تنها به آرزوی دیرینه غرب؛ یعنی سرنگونی حکومت صدام حسین انجامید.

اکنون پس از گذشت 10 سال از حمله آمریکا به عراق، جامعه جهانی با معمای مشابهی روبه‌رو شده و آن برخورد با برنامه هسته‌ای ایران است.

جامعه بین‌الملل مشکل عراق را حل کرد و حالا توجه خود را به نابود کردن اهداف برنامه هسته‌ای ایران معطوف کرده است.

این در شرایطی است که ایران به عنوان عضوی از پیمان منع گسترش سلاح‌های هسته‌ای، اعلام کرده است که هدفش از گسترش فعالیت‌های هسته‌ای صلح‌‌آمیز و غیرنظامی است اما جامعه بین‌الملل و به‌ویژه آمریکا این ادعا را رد می‌کند.

سازمان ملل، آمریکا و اتحادیه اروپا، تحریم‌ها علیه ایران را «هوشمند» خوانده و در توضیح آن گفته‌اند که قصد نهایی این‌ تحریم‌ها هدف قراردادن دولت ایران و بازوهای اقتصادی و نظامی آن به‌ویژه سپاه پاسداران است.

نویسنده مقاله به ادعای جامعه جهانی درباره «بی‌اثر بودن این تحریم‌های هوشمند بر مردم ایران» و طفره رفتن آنها «از بحث عمیق‌تر درمورد آثار تحریم بر زندگی مردم» اشاره می‌کند و می‌نویسد: مطبوعات و محافل آکادمیک هم تنها به کارآمد بودن تحریم‌ها برای مجبور کردن دولت ایران به خواسته‌های دولت‌های غرب پرداخته‌اند.

هرچند دولتمردان غربی و سیاستمداران ایرانی در عرصه سیاست‌ بین‌الملل اختلاف نظر‌های بسیاری دارند، اما اظهار نظرهای آنها درباره‌ آثار تحریم‌ها بر مردم مشابه است. 

مقام‌های ایران طی ماه‌های اخیر به مردم اطمینان داده‌اند که آثار تحریم‌ها زندگی روزمره مردم را با سختی روبه‌رو نمی‌کند. 

رهبر جمهوری اسلامی، در سخنرانی 16 شهریور، با اشاره به تلاش غرب در «به ستوه آوردن مردم از طریق فشارهای اقتصادی» تاکید کرد که ایران تحریم‌ها را دور می‌زند و غرب را در این زمینه ناکام می‌گذارد.

با این حال محمود احمدی‌نژاد، رئیس دولت ایران، در گفت‌وگوی تلویزیونی هشتم آبان و در آستانه اجرای طرح هدفمند کردن یارانه‌ها، از مردم خواست «تا شش ماه آینده تقاضای جدیدی درزندگی تعریف نکرده و آن پول را ذخیره و یا در بورس یا حساب پس‌انداز کوتاه مدت سرمایه‌گذاری کنند».

هرچند آقای احمدی‌نژاد به هنگام طرح این خواسته به آثار تحریم‌های بین‌المللی اشاره‌ای نداشت اما بر «صرفه‌جویی» مردم طی ماه‌های آینده تاکید کرد. 

نویسنده مقاله سایت مفتاح هم تاکید کرده است که تحلیلگران، ادعاهای آمریکا درمورد موثر بودن تحریم‌ها علیه ایران را رد و تاکید کرده‌اند که اثرات احتمالی تحریم‌ها روی مردم ایران، نادیده گرفته شده است.

در همین رابطه نشریه وال‌استریت‌‌جورنال، 12 اکتبر در مقاله‌ای، شرایط اقتصادی ایران را «بحرانی» توصیف کرد، از «کمبود برخی اجناس» در بازار ایران خبر داد و نوشت که مردم ایران با وجود یارانه‌های دولتی، در پرداخت قیمت کالاهای مورد نیاز خود مشکل دارند.

روزنامه واشینگتن‌پست هم در یادداشتی که  پنجم اکتبر انتشار یافت، نوشت: تحریم‌ها که با هدف جلوگیری ایران از دنبال‌کردن برنامه هسته‌ای اعمال شد اما هنوز جمهوری اسلامی را فلج نکرده و تنها به افزایش قیمت‌ها انجامیده است. 

هانی منصوریان، برای اثبات نظر خود درباره فشار اقتصادی ناشی از تحریم‌ها بر مردم ایران به ناکارآمدی تحریم‌ها علیه عراق و زیمبابوه اشاره کرده و گفته است: تا نوامبر سال 2007 حدود یک میلیون کودک در عراق که 32 درصد آن‌ها زیر پنج سال بودند، دچار سوتغذیه شدند و براثر تحریم‌های غرب علیه زیمبابوه، حدود 75 درصد از مردم این کشور، یعنی 12 میلیون نفر به کمک غذایی دولت‌ها و آژانس‌های وابسته به سازمان ملل نیازمند بوده‌اند.

در حال حاضر، مردم ایران هم با مشکلات ناشی از تشدید تحریم‌ها روبه‌رو شده‌اند. کمبود داروی پیوند کلیه و به خطر افتادن سلامت 1400 بیمار، تنها یکی از مصداق‌های درگیر شدن مردم با آثار تحریم‌ها است. 

تحریم‌های هوشمند بازیگران شبه‌دولتی را قدرتمندتر کرد

درمورد ایران نیز باید گفت که تحریم‌های هوشمند برخلاف ادعای غرب که گفته است فعالیت‌های اقتصادی افراد و شرکت‌های شبه‌دولتی و به‌ویژه سپاه را هدف قرار می‌دهد، نه تنها این شرکت‌ها و افراد را ضعیف نکرده بلکه نفوذ این بازیگران در عرصه اقتصاد ایران را افزایش داده است.

فعالیت‌های سپاه در ساختمان‌سازی، کارخانه‌ها، امور مهندسی و نقل و انتقال‌های مالی در بازار سیاه تمرکز دارد و در این میان شرکت‌های خصوصی و شرکت‌های چندملیتی، سد راه انحصارگرایی سپاه به شمار می‌آیند.

درپی اعمال تحریم‌ها، شرکت‌های چندملیتی از ایران خارج شدند و بخش خصوصی هم برای کار کردن در شرایط بی‌ثبات اقتصادی ایران مشکل دارد.

رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران، 30 مهر در گفت‌وگویی رسانه‌ای، تاکید کرد که تحریم‌های اعمال شده علیه ایران به جای دولت، بخش خصوصی و مردم ایران را هدف قرار داده و برای شهروندان ایرانی مشکل ایجاد کرده است.

به نوشته هانی منصوریان، اکنون، برخی شرکت‌های خصوصی به دلیل نوسان در ارزش ریال که ناشی از تحریم‌ها است، در آستانه ورشکستگی قرار گرفته‌اند.

بزرگترین قرارداد جاده‌سازی ایران به ارزش 13 تا 15 میلیارد دلار، به قرارگاه خاتم‌الانبیا که وابسته به سپاه است، واگذار شد. اگر این قرارداد اجرا شود جاده‌ای به طول 1100 کیلومتر، قم را به مشهد متصل خواهد کرد.

در اقدامی دیگر سپاه تلاش کرد توانمندی‌های مالی داخلی خود را افزایش دهد و برهمین اساس «شورای پول و اعتبار» اعلام کرد که «مؤسسه مالی انصار»، وابسته به سپاه، به بانک تبدیل می‌شود.

به این ترتیب با اعمال تحریم‌ها بر ایران شاهد گسترش بی‌سابقه نقش سپاه در اقتصاد ایران هستیم.

با توجه به واقعیت‌های موجود و نتایج احتمالی آینده تردیدی باقی نمی‌ماند که تحریم‌ها بر دوش مردم غیرنظامی ایران و نه دولت، سنگینی می‌کند.

اقتصاد ایران، در کوتاه مدت، به‌شدت از ناحیه سرمایه خصوصی که با تورم همراه است و کمبود ذخایر ارزی آسیب خواهد دید و مردم ایران اثر «زنجیره بی‌ثبات عرضه و صادرات مختل شده» را در کوتاه مدت حس می‌کنند.

این آثار کوتاه مدت به نوبه خود موجب کسری بودجه خواهد شد که به دنبال آن کاهش هزینه‌ها در برخی از بخش‌های دولتی ضرورت پیدا می‌کند و درنتیجه آثار بلندمدت کاهش هزینه‌ها بر مردم نمایان خواهد شد.

تاریخ تحریم‌ها نشان داده است که دولت‌های غیردموکراتیک، هزینه‌ کردن در بخش‌هایی مانند برنامه‌های دفاعی و اطلاعات جاسوسی را که به بقای قدرت آن‌ها کمک می‌کند، کاهش نمی‌هند و تنها، بودجه بخش‌های عمومی تحت حمایت دولت مانند بهداشت و آموزش کاهش می‌یابد.

درسال‌های 1980 عراق بهترین نظام آموزشی را در جهان عرب داشت اما در سال 2000 به دلیل جنگ‌ها و نبود سرمایه‌گذاری در نظام آموزشی، 23/7 درصد از کودکان عراقی بین شش تا 11 سال از تحصیل محروم شدند و نرخ سوادآموزی زنان که در سال 1985 حدود 87 درصد بود، درسال 1995 به حدود 45 درصد تنزل یافت.

بازار کار آسیب می‌بیند

به نوشته هانی منصوریان،‌ بازار کار به‌ویژه برای جمعیت جوان ایران از حوزه‌هایی است که به دلیل تحریم‌ها آسیب می‌بیند.

بازار کار ایران فشار مضاعفی را ازسوی متقاضیان ورود به بازار با میانگین سنی 20 تا 24 سال تجربه می‌کند.

اقتصاد ایران نمی‌تواند در این شرایط اشتغال‌زایی کند و تحریم‌ها شرایط بازار کار را وخیم‌تر می‌کند.  

در این شرایط احتمال اینکه جوانان ایران دوره «انتظار» بیشتری را تجربه کنند، دور از ذهن نیست.

در دوره انتظار جوان ایرانی ازنظر اقتصادی وابستگی بیشتری به خانواده خواهد داشت و پدر و مادرها با تداوم رکود اقتصادی نمی‌توانند در این دوره فرزندان بزرگ‌سال خود را تامین کنند.

استدلال برخی این است که در چنین شرایطی جمعیت جوان و بیکار ایران پتانسیل تبدیل شدن به یک نیروی برهم زننده ثبات سیاسی در کشور را دارد و تحریم‌ها هم با این هدف اعمال شده است که جمعیت ایران به نقطه شورش برسد و حکومت سرنگون شود.

اما این استدلال همان‌گونه که درمورد عراق دیده شد، محکم نیست و علاوه بر این باید دو عامل مهم دیگر را درمورد ایران درنظر داشت.

نخست آن‌که سرکوب بی‌رحمانه جوانان ایران در دو دهه گذشته و به‌ویژه پس از انتخابات ریاست‌جمهوری سال 1388 موجب شد که بسیاری از آنان ازنظر سیاسی به حاشیه رانده شوند و بسیاری نیز دچار نومیدی و افسردگی شده‌اند.

به عقیده نویسنده این مقاله، فشار اقتصادی بیشتر بر جوانان ایرانی، به سر‌خوردگی بیشتر آنان و فرار از کشور منجر خواهد شد، بنابراین جوانان نمی‌توانند نیروی محرکه ایجاد تغییرات معنادار در ایران باشند.

فاکتور دوم این است که محدودیت واردات کالاهای ضروری به ایران مانند محصولات کشاورزی افزایش بی‌سابقه قیمت این‌گونه کالاها را به دنبال داشته و با ایجاد بازار سیاه، افراد و شرکت‌های فرصت‌طلب برای تامین نیازهای اساسی مردم پول سرشاری به جیب می‌زنند.

درنتیجه گران شدن کالاهای ضروری، خانواده‌های متوسط و متوسط رو به پایین، قدرت خرید را از دست می‌دهند و ادامه رشد آموزشی و تحصیلات بالاتر جوانان این خانواده‌ها که ازنظر تاریخی عامل تغییر در ایران بوده‌اند، محدود خواهد شد.

با توجه به افزایش نرخ بیکاری، افزایش قیمت کالاهای ضروری، کاهش سرمایه‌گذاری در بخش‌های دولتی مانند بهداشت و آموزش و کاهش تولید مواد خام موردنیاز اقتصاد ایران مانند نفت، طبقه متوسط و جمعیت جوان ایران با سختی‌های زیادی روبه‌رو است.

در چنین شرایطی که بر اقتصاد و جامعه ایران حاکم است، بعید به‌نظر می‌رسد آن‌گونه که موافقان تحریم امیدوار بوده‌اند، جوانان ایران برخیزند و مقابل دولت بایستند.

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی