محمود کیانارثی، با اشاره به برگزاری دادگاه ترور رفیق حریری، نخستوزیر سابق لبنان، به تنشهای تازه در منطقه و رقابت قدرتهای منطقه برای حفظ روابط با لبنان میپردازد.
از چند هفته گذشته، وضعیت داخلی لبنان بار دیگر متشنج شده است.
موضوع صدور حکم دادگاه بینالمللی ترور رفیق حریری، نخست وزیر پیشین لبنان و احتمال طرح اتهامهایی علیه حزبالله در این راستا، بر تندی و شدت دعواهای سیاسی داخلی این کشور افزوده است و حتی برخی، پیشبینی کرده اند که دولت ائتلافی حاکم در لبنان به دلیل ادامه تنشهای جاری سقوط نماید.
این در حالی است که لبنان پس از ترور رفیق حریری در سال 2005، حمله اسرائیل در تابستان سال 2006 و درگیرهای داخلی که این کشور در سالهای 2007 و 2008، دوره با ثبات و آرامی را در دو سال اخیر پشت سر گذاشته است.
این ثبات، به مانند همیشه، تا حد شگرفی مدیون بده و بستانهای منطقهای و توافق میان قدرتهای جهانی دخیل در معادلات لبنان بوده است.
ایران و سوریه به عنوان دو همپیمان و نیروی تاثیر گذار در معادلات داخلی لبنان و همینطور عربستان که از جریانهای تابع خود در لبنان حمایت میکنند، در دو سال اخیر بر سر یک نقطه اساسی در قبال لبنان اتفاقنظر داشته اند و آن پرهیز از ایجاد تنش در این کشور و تداوم آرامش داخلی آن بوده است.
مواضع سوریه و عربستان
اشتراک نظر لبنان با سوریه و عربستان، بویژه با بهبود روابط دمشق و ریاض در یکی دو سال گذشته، تقویت شده و تداوم یافته است؛ به طوریکه بسیاری همکاری و همراهی سوریه و عربستان را مهمترین عامل در تداوم ثبات داخلی لبنان در این مرحله ارزیابی میکنند.
هم سوریه و هم عربستان تجربه مرارت بار و تلخی از تنش در روابط دو حکومت دارند.
بویژه تنش و کشمکش میان ریاض و دمشق به دنبال ترور رفیق حریری در سال 2005 چنان بود که هزینه گزافی برای منافع عربستان در لبنان و نفوذ سوریه در این کشور به دنبال داشت و عملا نتیجه آن به نوعی باخت باخت برای هر دو طرف بود.
از سوی دیگر، رژیم سعودی به این جمع بندی رسیده است که فشار آوردن به سوریه و طرد حکومت بشار اسد تنها به نزدیکی بیشتر آن به ایران و در نتیجه افزایش نفوذ تهران در لبنان انجامیده است و از اینرو باید از سیاستهای گذشته که در جهت درگیری و کشمکش با سوریها بود فاصله گرفت.
و به همین دلیل به نظر میرسد که در مقطع کنونی، رهبران دو کشور تمایلی به بازگشت به آن شرایط نداشته باشند.
رفت و آمدهای متعدد مقامات دو کشور در هفتههای اخیر به منظور پادرمیانی میان متحدان لبنانیشان شاهدی است بر این مدعا که هر دو کشور خواهان حفظ ضعیت شکل گرفته پس از امضای توافق دوحه هستند.
موضع ایران و وضع داخلی لبنان
رژیم سوریه با آنکه از نزدیک شدن به عربستان و همکاری با آن در پروندههای مختلف منطقهای سود میبرد، به سیاست همکاری با جمهوری اسلامی نیز ادامه میدهد.
از منظر وضعیت داخلی لبنان، تهران هم به مانند دمشق خواستار ثبات و آرامش است و مصلحت متحد اصلی خود، یعنی حزبالله را در بازسازی داخلی و رشد آرام سیاسی در این کشور میبیند.
در عین حال هم سوریه و هم دمشق دلایل محکم دیگری برای حفظ وضعیت تعادل داخلی در لبنان دارند که مهمترین آن این است که متحدان لبنانی آن ها در وضعیت خوبی قرار داشته و دست برتر را در عرصه سیاسی در اختیار دارند.
حزبالله و متحدان سیاسی آن، به طور قانونی، قدرت جلوگیری از به رسمیت یافتن مصوبات دولت را دارند و میتوانند در صورت نیاز، مانع از تصویب و اجرای مصوباتی شوند که بر علیه منافع آنها تنطیم شود.
از سوی دیگر میشل عون متحد مسیحی حزبالله لبنان و از رهبران عمده مسیحیان این کشور، در وضعیت سیاسی مناسبی قرار دارد و بویژه در مقایسه با رهبران جناح مقابل، به مانند سمیر جعجع و امین جمیل، از نفوذ قابل توجهی در میان مسیحیان برخوردار است.
از سوی دیگر، آرایش جناح مقابل که به جریان 14 مارس معروف است، به هم خورده و آشفته است و این جریان از منظر ساختاری و اهداف عملا فروپاشیده است.
در این رابطه تاثیر تغییر مواضع ولید جنبلاط از رهبران مهم 14 مارس و خروج وی از این ائتلاف حائز اهمیت بوده است، به نحوی که اعلام برائت وی از مواضع گذشتهاش در قبال دمشق و تهران و تلاش برای نزدیک شدن به سوریه، ضربه دردناکی به جناح 14 مارس وارد آورده است.
از سوی دیگر، سعد حریری، فرزند رفیق حریری و نخست وزیر کنونی، از زمان تشکیل دولتش، سیاست نزدیکی به سوریه را در پیش گرفته است.
وی برای بهبود روابط با دمشق تا به آنجا پیش رفت که عملا اعلام کرد سوریه در ترور پدرش نقش نداشته است و این در حالی بود که در سالهای پیشین، وی و متحدانش در گروه 14 مارس رژیم دمشق را عامل ترور رفیق حریری معرفی کرده بودند.
این تغییر موضع، نه تنها سوالاتی را درباره ماهیت و فلسفه فعالیت دادگاه بینالمللی رسیدگی به ترور رفیق حریری مطرح کرد، بلکه باعث شد جناح 14 مارس از ابزار مهمی که برای فشار آوردن به سوریه در اختیار داشت محروم شود.
زیر سوال رفتن مشروعیت دادگاه رفیق حریری که اهمیت نمادین برای جناح 14 مارس داشت، دلیل دیگری برای شکننده شدن وضعیت داخلی این جریان بوده است.
ایران و سوریه به خوبی به این وضعیت اشراف داشته و طبیعی است که خواستار تداوم این روند باشند.
دادگاه بینالمللی حریری و افزایش دوباره تنشها در لبنان
اما در هفتههای گذشته، موضوع قرار اتهامی دادگاه بین المللی رفیق حریری به یکباره باعث افزایش تنشها و مشاجره کلامی در لبنان شده است.
زمزمههایی مبنی بر اینکه این دادگاه تحت فشار آمریکا در صدد متهم ساختن حزبالله لبنان به دست داشتن در ترور رفیق حریری است، واکنش شدید رهبران حزب الله را به دنبال داشت.
سید حسن نصرالله، دبیرکل این حزب، مواضع شدیدی علیه این دادگاه اتخاذ کرده و تا بدانجا پیش رفت که اعلام کرد تمام تحقیقات و گزارش بازرسیهایی که گروه ویژه تحقیق این دادگاه در لبنان انجام میدهند، در نهایت در اختیار دولتهای آمریکا و اسرائیل قرار میگیرد و از اینرو همکاری با این دادگاه به مانند همکاری با اسرائیل است.
سخنان دبیر کل حزب الله لبنان به دنبال حادثه درمانگاه زنان در بیروت بیان میشد که خود به تشنج جاری در لبنان افزوده و سطح مبادله اتهامهای سیاسی را میان طرفین بالا برده است.
این سخنان یک روز پس از آن ایراد شد که دو تن از اعضای کميته تحقيق بينالمللی ترور رفيق حریری با مراجعه به یک درمانگاه بیماریهای زنان در منطقه جنوبی بیروت، خواهان دستيابی به اطلاعات پزشکی درمانگاه و شماره تلفنهای موجود در پروندههای بیمارستان شدند.
با این حال این دو نفر در حین انجام تحقیق و بازجویی مسولان درمانگاه با تجمعی از زنان معترض روبرو شدند و در نهایت به دنبال درگیری با این زنان خشمگین، که گفته می شود از سوی حزبالله سازمان داده شده بودند، ناگزیر به ترک درمانگاه شدند.
بازتاب این واقعه، سخنان تند و تیز طرفدارن فعالیت دادگاه رفیق حریری و واکنشها مخالفان بوده است؛ بطوریکه بار دیگر باعث شده روابط سعد حریری، نخست وزیر لبنان و گروه المستقبل با حزب الله و سوریه به سردی گرایئده است.
در صورتی که مصالحه و سازشی میان رهبران این دوگروه صورت نگیرد، چه بسا لبنان وضعیتی شبیه به مرحله پس از جنگ 33 روزه سال 2006 را به خود گرفته و دولت این کشور سقوط کند.
این همان روندی است که ایران، سوریه و عربستان تلاش دارند مانع از ادامه آن و فروپاشی ثبات ایجاد شده در لبنان شوند.
موضع آمریکا و مصر
اما در مقابل، جناحهایی از جریان 14 مارس و برخی قدرتهای خارجی تاثیر گذار در لبنان که ادامه روند فعلی در این کشور را به مصلحت نمیبینند، به دنبال تغییر وضعیت فعلی با استفاده از ابزار دادگاه رفیق حریری هستند.
این جریانات، تداوم روند کنونی در داخل لبنان را به معنای تثبیت سیاسی حزبالله دیده و بر این باور هستند که در مرحله آینده به دنبال ادامه نشست میان گروههای سیاسی لبنان، سلاح مقاومت که در اختیار حزبالله است در چارچوب بیانیه دولت به رسمیت شناخته خواهد شد.
این وضعیت، دولت آمریکا را به تلاش واداشته تا با استفاده از دادگاه ترور رفیق حریری، فشار به حزبالله را افزایش داده و در صورت امکان به نوعی صفحه شطرنج سیاسی لبنان را که از هنگام توافق دوحه در سال 2008 شکل گرفته است، واژگون سازد.
در میان بازیگران منطقهای، مصریها نیز به نظر میرسد با این رویکرد همراه هستند.
به تازگی روزنامه مصری الاهرام، که به حکومت حسنی مبارک نزدیک است، طی مقالهای، حمله شدیدی به بشار اسد، رئیس جمهوری سوریه، و نقش آن در لبنان کرده و از وی خواسته است که ائتلافش را با ایران بشکند.
این مقاله که در آن عبارتهای ناپسندی به شخص بشار اسد نسبت داده شده بود، نشان دهنده این است که قاهره بیش از گذشته مواضع خود را به سوی حمایت از جریان 14 مارس سوق داده است.
همچنین استقبال گرم حسنی مبارک، رئیس جمهوری مصر، از سعد حریری و سمیر جعجع، رهبر گروه نیروهای لبنانی، و پیش از آن دستگیری برخی فعالان مصری مرتبط با حزبالله لبنان و محکومیت آنها در دادگاههای مصر، نشانههایی روشن از اختلاف نظر قاهره با محور تهران - دمشق و حتی عربستان سعودی در قابل آینده لبنان بوده است.
دادگاه حریری و فشار بر حزبالله و ایران
در این راستا، دولتهای آمریکا و مصر به موضوع پرونده ترور رفیق حریری و دادگاه وی، به عنوان حربهای موثر در مقطع فعلی مینگرند؛ ولو اینکه اعتبار آن در چند سال گذشته به دلیل سیاسی شدن دادگاه در نزد افکار عمومی خدشه دار شده باشد.
دادگاه رفیق حریری نه تنها ابزار فشاری علیه حزبالله به شمار میرود بلکه میتواند سیاستهای ایران را در لبنان مختل کرده و مانع از تثبیت سیاسی حزبالله شود.
در عین حال، از منظر مخالفان حزبالله لبنان، محکومیت این گروه به دست داشتن در ماجرای ترور رفیق حریری شاید به بیاعتباری حزبالله در افکار عمومی لبنانیها و مردم جهان عرب بیانجامد؛ بویژه آنکه رهبری حزبالله قادر بوده تا چهرهای منطقی و دور اندیش در بازی سیاسی پیچیده لبنان از خود به نمایش بگذارد.
همچنین موضوع دادگاه حریری، میتواند حساسیتهای طایفهای و مذهبی عمدهای در لبنان به وجود آورد.
رفیق حریری، نخست وزیر پیشین که در جریان یک انفجار مهیب در بیروت کشته شد، نماد سیاسی اهل سنت لبنان به شمار می رود؛ بطوریکه بسیاری قتل وی را به معنای هدف قرار دادن اهل سنت در لبنان قلمداد می کنند.
طبیعی است متهم ساختن حزبالله به عنوان مهمترین گروه شیعه لبنانی به ترور رفیق حریری، موجی از تنش میان شیعیان و اهل سنت ایجاد کرده و هزینه شگرفی برای حزبالله و ایران درپی خواهد داشت.
پرهیز از درگیر شدن حزبالله با اهل سنت، اهمیت غیر قابل انکاری برای ایران و حزبالله دارد و آنها به هیچ وچه تمایل ندارند که سرمایه معنوی و چهره محبوبی که حزب الله لبنان در افکار عمومی عربی طی سالهای نبرد علیه اسارئیل به دست آورده، در درگیریها بیحاصل مذهبی به فنا رود.
به این ترتیب، در مقطع کنونی، ایران، عربستان و سوریه هر کدام از منظری در تلاش هستند مانع از سقوط لبنان به درگیریها داخلی گشته و این کشور آرامش سیاسی و اقتصادی خود را حفظ کند.
در مقابل دولت آمریکا، و تا حدود زیادی مصر، به دنبال تغییر توازن موجود در عرصه داخلی لبنان هستند و همانگونه که در سفر اخیر فلتمن، مسول پرونده لبنان در وزارت خارجه امریکا، به بیروت دیده شد، فشار برای پیشبرد پرونده حریری تا مرحله محکوم ساختن حزبالله و حتی تا نقطه انفجار داخلی در این کشور به شدت از سوی کاخ سفید دنبال میشود.
رویدادهای هفتههای آینده نشان خواهد داد تحرکات و رایزنیهای کدام یک از این طرفهای خارجی در نهایت سمت و سوی تحولات لبنان را مشخص خواهد کرد؛ هر چند درایت و دوراندیشی رهبران گروههای سیاسی لبنانی نیز خود عاملی مهم برای جلوگیری از خطرناک شدن وضعیت داخلی لبنان خواهد بود.
امیدوارم که گروه تحقیق با انصاف بدون اغراض کار را دبنبال کرده تا جنایتکاران بسزای اعمال خویش برسند تا دیگر شاهد اینگونه جنایت ها در جهان نباشیم وانسانیت را ارج بگذاریم.