سمیه توحید لو، نویسنده وبلاگ بر ساحل سلامت، نسبت به رواج خشونت، به عنوان یک آسیب احتماعی، در جامعه ایران هشدار میدهد.
جایی نبود که از درگیری خیابانی و چاقوکشی میدان کاج ننویسد. موبایلها هم همه حاضر بودند برای ثبت واقعه. همان شب بود یا شب بعدش که درگیریهای تماشاچیان فوتبال به شکل تصویری مخابره شد و خط سرخی دور چاقوی جوان ِ هوادار توی چشم میزد. اما خیلی فرقی نمیکند که در خیابان دعوای ناموس باشد یا در استادیوم دعوای تعصب ، وقتی خبر چاقوکشی در یک تئاتر را می خوانی.
این یعنی خشونت ِعریانی که از خیابان، از ورزش و از سطح عام به فرهنگ و سطوح خاص رسیده است. چاقوکشی خشونت با درجه بالا محسوب میشود. خشونتی که منجر به جرح یا قتل خواهد شد. خیلی خیلی بالاتر از خشونت زبانی یا ضرب و جرح است. چاقو سلاح سرد محسوب میشود و استفاده از این ابزار یعنی اتفاق و ناهنجاری ویژهای به وقوع پیوسته است.
خشونت عریان یک آسیب اجتماعی است. حال چه پیش آمده که اینچنین از صفحه حوادث، از پستوی آمارهای دستگاههای مسئول به مقابل دیدگان ما رسیده است، یک جواب بیشتر ندارد. آن هم تکثر و تکثیر خشونت است. زیر پوست این شهر خشونت است که وول میخورد.
جامعهای که به این وضع میرسد، بحران زده است. چنین جامعهای مستعد خشونت زایی است. اصل «خشونت، خشونت میزایاند»، را بسیار شنیده ایم. فاکتور بسیار مهمی که به عنوان متغیر تاثیرگذار بر خشونت میتوان درنظر گرفت، پایین آمدن آستانه تحمل است.
وقتی که کنترل و مهار خشم به عنوان یک اصل بدیهی انسانی، به سادگی خدشه پذیر میشود، میشود انتظار بیاخلاقی و بداخلاقیهای دیگر را هم داشت.
حال سوال اصلی اینجاست که دعوا بر سر ناموس و رفیق، یا پول و تیم محبوب، همیشه بوده است. چه میشود که جامعه را با در نظر گرفتن متغیر خشونت، جامعه بحران زده مینامند؟ وقتی دیدید در جامعهای به راحتی میشود موقعیت امروز را فردا از دست داد، وقتی دیدید در جامعهای به راحتی میشود به خلافکارترین آدم ها بدل شد، وقتی دیدید که در جامعهای به سادگی میشود دروغ گفت، وقتی دیدید که در جامعهای به سادگی میشود یک شایعه را جا انداخت، وقتی دیدید که در جامعهای به راحتی میشود زیر دست و پا له شد و به حساب نیامد، وقتی دیدید که در جامعهای صدایتان از هیچ رسانهای حتی رسانه ملی شنیده نمیشود، وقتی دیدید که در جامعهای آمارهای مایوس کننده از دلخوشیهای روزمره بیشتر خودنمایی میکنند، وقتی دیدید که در جامعهای پول آب و برق و بقیه مایحتاج زندگی به خواب یک شب بستگی دارد، آنوقت است که یعنی این جامعه دارای آستانه تحریک پذیری بالاست. افراد مضطرب و مستاصل هستند. نگرانی در این جامعه روی اعصاب و روان مردمان آن تاثیر گذاشته است. امنیت روانی لازم را برای فعالیتهای آتی ندارند. این یعنی تحریک پذیری بالا.
بحران را نه لزوما دولت میسازد و نه نهادهای رسمی. بحران از دل خواستههای ما و خواستههای جامعه برمیخیزد. بحران از دل توقعات فزاینده است که درست میشود. بحران از دل محرومیتهای نسبی است که سر باز میکند. حتی ممکن است یک تصمیم درست دولتی، بخاطر ارتباطگیری نادقیق و ناصحیح با مخاطبانش تبدیل به بحران شود.
اتفاق امروز ِ جامعه ما، خشونت ِعریان ِشهر و دیار ما نیاز به بررسی دارد. خطر بالا زده است و به بیخ گوشمان رسیده. حتی اگر منشاء تمام این بحرانها دستگاه های دولتی نباشند، بدون شک از مهمترین درمانکنندگان و تاثیرگذاران برای حل آن همین دولتها هستند. پس آقایان حواسشان به خیابانها و چاقوهای درغلاف ِآدمهای نامطمئن شهر باشد.
پی نوشت: به عنوان منبع کافی است اخبار یک هفته اخیر را در هر سایتی که خواستید جستجو کنید؛ قتل، چاقوکشی، آدمربایی . همه جور آن پیدا میشود. این تازه تنها خشونت لایههای اجتماعی است. خشونت از نوع تبلیغی و ترویجی هم داریم که اینجا از آن یاد نشده است.
چرا در رسانه های فراماسونری روسی این خبر سانسور میشود اما ده ها خبر غیر مهم دیگر با آب و تاب علیه جهان آزاد و غرب درج میشود\n\nخبرنگار روسی که روز شنبه مورد حمله قرار گرفته بود پس از پنج روز به هوش آمد \nبه گفته پزشکان معالج ِ اولِــگ کاشین Oleg Kashin))، خبرنگار روسی، وی امروز برای اولین بار پس از انتقال به بیمارستان به هوش آمد. اولگ کاشین که خبرنگار روزنامه «کومرسانت » است روز شنبه گذشته درمقابل محل سکونت خود مورد حمله افراد ناشناس قرار گرفت و به شدت مجروح شد. وی پس از انتقال به بیمارستان از سوی پزشکان به حالت کومای مصنوعی برده شد.\nهواداران آقای کاشین قصد دارند امروز با راه پیمائی در مسکو خواهان مجازات مهاجمین به وی شوند. اولگ کاشین از روزنامه نگاران منتقد دولت است.\nروزنامه نگاران روسیه روز دوشنبه پیش، در نامه ای سرگشاده به رئیس جمهور این کشور، خواستار تامین امنیت روزنامه نگاران شدند. در این نامه آمده بود که در سال جاری هشت روزنامه نگار در روسیه کشته شده اند0\n\nhttp://www.radiofarda.com/archive/news/20101111/143/143.html?id=2217459