مجید مجیدی، کارگردان فیلم «آواز گنجشکها» به دولت محمد خاتمی انتقاد کرد که کاری برای سینمای ایران نکرد. او ادعا کرد که آثار مبتذلی در این دوران ساخته شد.
مجید مجیدی، کارگردان فیلم «آواز گنجشکها» در جلسه نقد و بررسی این فیلم با اشاره به جایگاه فرهنگ نزد دولتها از سیاستهای دوران اصلاحات در عرصه سینما انتقاد کرد.
وی در این خصوص گفت: دولتها هيچ موقع فرهنگ برايشان مهم نبوده است، حتی آقای خاتمی كه من شخصيتش را دوست داشتم.
وی افزود: من با سياستهای فرهنگی ايشان مخالف بودم و علیرغم اينكه يک شخصيت فرهنگی و فرهيخته بودند، ولی متاسفانه در دوران ايشان فيلمهای مبتذل توليد شد و آن انتظاری كه از سينما داشتيم برآورده نشد.
کارگردان فیلم نماینده ایران در اسکار 2009 همچنین در نقد دیدار رییس جمهور با سینماگران گفت: بعد از سه سال، اكنون زمان سراغ سينما را گرفتن نيست. اين يک ديدار تشريفاتی بود و واقعی و خودجوش نبود.
نگاهی به سینمای ایران در دوران اصلاحات
کارشناسان سینما معتقدند زمانی که ایران وارد دوران اصلاحات شد، سینمای کشور دوران نظارتهای سختی را پشت سر گذاشته بود.
با شکلگیری جریان دوم خرداد و شروع فعالیت اصلاحطلبان، فضای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی قالب تازهای به خود گرفتند.
متعاقبا سینمای اجتماعی و سینمای سیاسی که به خاموشی میرفتند نیز با فعالیت فیلمسازانی که شرایط را مناسب حضور یافتند به دوران جدیدی قدم نهاد.
فیلمسازان که با فضای بازتری به نسبت گذشته مواجه شدند، جسارتهای از دست رفته خود را برای پرداختن به معضلات اجتماعی، جوانان، زنان و نیز مسایل سیاسی بازیافتند.
فیلمسازانی چون بهمن قبادی، رخشان بنیاعتماد، کیانوش عیاری، مجید مجیدی، رسول صدرعاملی، منیژه حکمت، پرویز شهبازی و بهمن فرمانآرا از دسته کسانی بودند که به خلق آثاری عمیق در سینمای دوران اصلاحات پرداختند.
منتقدان سینمای ایران فیلم «آژانس شیشهای»، اثر ابراهیم حاتمیکیا را نیز به نوعی آغاز فعالیت سینمای سیاسی در این دوران میدانند که آخرین دستاورد آن فیلم جنجالی مارمولک به کارگردانی کمال تبریزی بود.
سینمایی که چندان هم دوام پیدا نکرد و با مبتلا شدن به شعارزدگی پس زده شد. با این وجود فیلمی چون «دایره» اثر جعفر پناهی در همین دوره از تاریخ سینمای ایران توقیف شد و فرصتی برای اکران عمومی نیافت.
در عین حال برخی از فیلمسازان و تولیدکنندگان آثار سینمایی نیز توانستند با آزادی بیشتری به محدودهای که به حریم خط قرمز سینما معروف است، وارد شوند.
تولید آثاری با نگاه تجاری و دستمایه قرار دادن مسایلی چون عشق و روابط دختر و پسر، معضلات سطحی اجتماعی جوانان و... شکلی از سینما که مبتذل خوانده میشود را نیز بیش از پیش باب نمود.
منتقدان بر این باورند که آمارهای اقتصادی و دستاوردهای جهانی و هنری در این دوران چندان تفاوتی با سالهای گذشته سینمای ایران پس از انقلاب نداشته است.
این عده تعامل تولیدکنندگان و مدیران دولتی را نیز در این دوره بر خلاف آنچه که انتظار میرفت با تغییر به خصوصی ارزیابی نمیکنند و معتقدند تأثير سينماگران در سياستگذاری و برنامهريزی سينما از حد حرف و شعار پیشتر نرفت.
در مقابل میتوان به رشد سازمانهای فرهنگی، هنری و غیردولتی و تشکلهای صنفی به عنوان بخشی از دستاوردهای دوره اصلاحات اشاره کرد.
انجمن مستندسازان سينمای ايران، انجمن تهيهکنندگان سينمای مستند، کانون سينماگران جوان، خانه سينماگران جوان در همان دوران شکل گرفتند.
تدوین برنامه پنج ساله، برنامهريزی برای احداث و نوسازی و بهسازی سينماها و توجه به مبحث راهاندازی بازار فیلم در حاشیه سینمای ایران نیز از دیگر اقدامات شکل گرفته در دوران اصلاحات است که امروز سینمای ایران شاهد بهرهبرداری از آن، هرچند در مقیاس کوچک است.