نسخه آرشیو شده

بحران جانشینی سلطان و آینده ایران و عربستان
محمود کیان‌ارثی
چهارشنبه ۱۰ آذر ۱۳۸۹ - ۲۳:۲۶ | کد خبر: 58458

محمود کیان‌ارثی روزنامه‌نگار و تحلیل‌گر مسائل بین‌الملل می‌نویسد که بحران در جانشینی ملک عبدالله می‌تواند باعث بحران در روابط سیاسی ایران و عربستان نیز بشود.

Gulf News

انتشار تصویر ملک عبدالله بر روی ویلچر، همان‌قدر که لرزان بودن پایه‌های زندگی او را نشان می‌دهد از شکاف قدرت در عربستان و نگرانی‌ها در رابطه با همسایگانش نیز پرده برمی‌دارد.شکاف های جناحی که در خاندان سلطنتی عربستان و کشمکش بر سر جانشینی که از سویی میان جناح های معتدل و تندرو با گرایش های ضد ایرانی و ضد شیعی و از سوی دیگر میان نسل قدیم و جدید شاهزادگان جریان دارد، تاثیر قابل توجهی بر روابط ایران و عربستان بر جای خواهد گذارد.

 اسنادی که بتازگی از سوی ویکی‌لیکس منتشر شده نشان می‌دهد که تا چه اندازه شاه عربستان از سیاست های دولت احمدی نژاد در عراق و در منطقه خلیج فارس نگران بوده و هسته ای شدن ایران را تهدیدی جدی برای آینده این پادشاهی می‌بیند.
گفته های ملک عبد الله به فرمانده نیروهای نظامی آمریکا در خاورمیانه مبنی بر ضرورت حمله نظامی‌به ایران و تشبیه این کشور به ماری که باید سر آن توسط آمریکا قطع شود، نشان دهنده عمق این نگرانی و البته توهمی است که مقامات عربستان و شاه این کشور درباره سیاست های جاری ایران و خطر آن دارند.
اسناد ویکی لیکس درباره سخنان شاه سعودی درباره برنامه هسته ای ایران، نشان دهنده این نکته نیز هست که سعودی ها دقیقا نمی‌دانند با ایران احمدی نژاد چگونه باید تعامل داشته باشند.
از یکسو شاه عربستان، شانس خود را برای مصالحه با ایران تا هنگامی‌که چهره ای مانند احمدی نژاد در راس دولت است چندان ندیده و به آمریکا برای مهار ایران و نفوذ رو به رشد آن در منطقه متوسل می‌شود و از سوی دیگر به دنبال همکاری و مصالحه با تهران در پرونده هایی مانند لبنان است.
اما شاید با با خروج ملک عبد الله میانه رو از راس نظام سیاسی عربستان، این سردرگمی جای خود را به سیاستی افراطی و کاملا ضد ایرانی داده و مناسبات دو کشور به سطح روابط سال های دهه 1360 هنگامی‌که ملک فهد در راس پادشاهی بود، سقوط کند.
در این صورت با حاکمیت دو جریان افراطی در ایران و عربستان، روابط دو کشور ممکن است شاهد تنش ها ی بیشتری در آینده بوده و به موازات آن بی ثباتی در مناطقی مانند لبنان و عراق که زمین رقابت دو کشور است، افزایش یافته و آتش فتنه مذهبی میان اهل سنت و شیعیان بر افروخته تر شود.

بحران جانشینی
وضعیت داخلی عربستان و آینده این کشور مهم تولید کننده نفت، مدیست که تبدیل به دغدغه و نگرانی عمده در پایتخت های غربی و خاورمیانه ای شده است.
وخامت حال ملک عبد الله، پادشاه عربستان و انتقال وی به آمریکا برای درمان، ناگهان تمام مسائل و پیچیدگی های مربوط به جانشینی و رقابت در درون خاندان سلطنتی سعودی را از پس پرده پر رمز و راز سیاست عربستان به بیرون انداخته و این سوال را مطرح ساخته که پس از مرگ ملک عبدالله، بر سر ثبات سیاسی شکننده در این کشور چه خواهد آمد؟
این موضوع از چنان حساسیت و اهمیتی برخوردار بوده است که گفته می‌شود اساسا سفر درمانی پادشاه عربستان سعودی به آمریکا به منظور گفتگو بر سر ترتیبات جانشینی وی انجام شده است.

ریشه‌های کشمکش
نظام سیاسی در عربستان سعودی حالتی شبه قبیله ای داشته و گردش نخبگان در آن اساسا محدود به شاهزادگان خاندان آل سعود است.
نبود یک نظام پارلمانی منتخب و اتکای خاندان آل سعود بر نهاد مذهب وهابیت که قرائتی افراطی و واپسگرایانه از اسلام دارد، باعث شده است که نهاد سیاسی در این کشور به مرور ایام در مقابل شکاف های نسلی و اجتماعی آسیب پذیرتر گردد.
در طول حاکمیت پادشاهی سعودی بر عربستان، از زمان تاسیس آن در سال 1932، کسی غیر از فرزندان عبدالعزیز آل سعود، بنیانگذاز این پادشاهی، قدرت را در این کشور در اختیار نداشته است.
این موضوع باعث شده که رقابتی میان نسل قدیم و نسل جدید از یکسو و از سوی دیگر کشمکش هایی میان جریان معتدل و افراطیون وهابی در درون حاکمیت عربستان به وجود آید.
پس از مرگ فهد در سال 2005، ملک عبدالله باید چالش های مختلفی را از ناحیه بقیه شاهزادگان پشت سر می‌گذاشت تا بتواند جایگاه خود را به عنوان نفر نخست حکومت، تثبیت کند.
بلافاصله پس از آن، وی سعی کرد با تشکیل شورای بیعت که متشکل از فرزندان و نوادگان ملک عبد العزیز، بنیانگذار پادشاهی سعودی، است، مجرایی قانونی برای انتقال قدرت در این کشور ایجاد کرده و از خطرناک شدن کشمکش ها بر سر جانشینی جلوگیری کند.


رقابت شاهزادگان پیر سعودی
محدود بودن دایره دسترسی به مناصب کلیدی قدرت در عربستان به یک حلقه فامیلی و عدم توان نسل جوانتر برای مشارکت در این رقابت سیاسی، باعث شده است که شاهزاده گانی که برای جانشینی ملک عبد الله واجد شرایط به شمار می‌روند، همگی بالاتر از هفتاد سال سن داشته باشند.
شاهزاده سلطان بن عبدالعزیز که مقام ولیعهدی و سمت معاون اول نخست وزیر و وزیر دفاع عربستان را به عهده دارد، متولد 1931 میلادی است. وی از بیماری سرطان رنج می‌برد و اکنون دوران نقاهت را سپری می‌کند. حتی امکان دارد وی زودتر از پادشاه فعلی از دنیا برود.
عدم حضور سلطان بن عبدالعزیز در عربستان برای ماه های متوالی باعث شده تا مدعیان خلافت در این کشور بشکل علنی تری تمایل خود را برای کسب قدرت به نمایش گذارند.
نفر دیگر در میان مدعیان خلافت، شاهزاده نایف بن عبد العزیز، وزیر کشور محافظه کار عربستان است که اکنون 77 سال سن دارد.
وی شخصی بسیار محافظه کار بوده و ریاست هیات های امر به معروف و نهی از منکر را که عمیقا مورد تنفر مردم است، بر عهده دارد.
وی همچنین روابط مستحکمی‌با علمای وهابی دارد و دارای گرایش ضد شیعه قوی است.
در صورتی که ولیعهد کنونی نتواند بر تخت سلطنت بنشیند، شاهزاده نایف تبدیل به گزینه اصلی برای پادشاهی عربستان خواهد شد.
به دلیل گرایش های محافظه کار و ضد اصلاح طلبانه نایف بن عبد العزیز، پادشاهی وی می تواند مسیر سیاست خارجی عربستان را که در دوره ملک عبدالله به سوی اعتدال میل کرده است، تغییر دهد.
از این زاویه، ایران و سایر حکومت های منطقه توجه ویژه ای به جنگ قدرت درون خاندان آل سعود و تحولات این کشور نشان می‌دهند.

تحولات داخلی عربستان و سیاست خارجی آن
مسئله اختلافات بر سر جانشینی ملاک عبدالله علاوه بر انکه می تواند به برهم خوردن ثبات داخلی عربستان و بحرانی شدن این کشور بی انجامد، قطعا تاثیرات مهمی‌بر بازار نفت و ثبات کلی منطقه بر جای خواهد گذاشت.
در رابطه با لبنان و سوریه، اکنون کشمکش هایی در خاندان حاکم در جریان است و علی رغم تمایل ملک عبد الله به افزایش سطح همکاری با دولت بشار اسد و اتخاذ سیاستی مشترک با آن در لبنان و در قبال دادگاه بین المللی رفیق حریری، جریان هایی در عربستان ساز مخالف زده و خواهان آن هستند که از موضوع دادگاه بین المللی برای فشار به دمشق و حزب الله استفاده شود.
این اختلافات داخلی باعث تزلزل در رویکرد خارجی عربستان در این مرحله حساس گردیده و این نگرانی را به وجود آورده که سیاست خارجی عربستان با خروج ملک عبد الله از عرصه چه تغییری خواهد کرد.

رویکرد ملک عبدالله به ایران

ملک عبد الله بر خلاف سلفش ملک فهد، فردی با گرایش های ملی و شخصیتی دور اندیش بوده و در طی این سال ها، با وجود مخالفت جناح محافظه کار در عربستان، تلاش گسترده ای جهت انجام اصلاحات داخلی و بازسازی روابط خارجی عربستان انجام داده است.
این اصلاحات داخلی و خارجی، تاثیر مهمی‌بر روابط تهران و ریاض بر جای گذاشته است.
رویکرد معتدلانه ملک عبد الله در قبال شیعیان عربستان که همواره از فشار و تبعیض شدید وهابیون رنج برده اند، زمینه ای برای بهبود روابط این کشور با جمهوری اسلامی‌بوده است.
وی برای نخستین بار در تاریخی پادشاهی سعودی، علما و بزرگان شیعه و اسماعیلیه عربستان را به حضور پذیرفته و به گرمی از آنها استقابل کرد.
همچنین برای نخستین بار گفتگوی میان ادیان و شیعیان و اهل سنت را در عربستان آغاز و تشویق نمود؛ امری که با نارضایتی روحانیون وهابی و جناح محافظه کار این کشور روبرو شد.
او همچنین به اصلاحاتی برای بهبود وضعیت زنان و حقوق انها در عربستان دست زده و در نظام قضایی این کشور تغییراتی به وجود آورده که نفوذ شریعت محور علمای وهابی را کم می سازد.
مجموع این جهت گیری های داخلی به کاسته شدن اصطکاک ها میان تهران و ریاض بر سر موضوع حقوق شیعیان عربستان و فشارهای امنیتی به آنها انجامیده است.
به موازات آن، دوران ملک عبدالله شاهد تلاش ملموس وی برای بازسازی روابط با ایران بوده است.
به دلیل رویکرد ملی ملک عبدالله، وی سیاست نسبتا مستقلی در رابطه با آمریکا اتخاذ کرده و فارغ از فشارهای کاخ سفید پیگیر رسیدن به تفاهمی منطقه ای با ایران بوده است.
بویژه روابط ریاض و تهران در دروانی که سید محمد خاتمی‌بر سر کار بود، بهبود چشمگیری یافت.
در این زمان، یکی از مبانی اصلی سیاست تنش زدایی اصلاح طلبان در منطقه خلیج فارس، پایان دادن به روابط خصمانه ای بود که از هنگام انقلاب ایران بر روابط دو کشور سایه انداخته بود.
با این حال این روند علی رغم دستاوردهایی که در دوران ریاست جمهوری خاتمی‌داشت، در دولت محمود احمدی نژاد دستخوش تنش گردیده است؛ به نحوی که در جریان نا آرامی های انتخابات ریاست جمهوری در ایران، مقامات دولت احمدی نژاد ریاض را به ایجاد نا آرامی‌در کشور متهم کردند.

روابط تهران و ریاض در دوران احمدی نژاد
با وجود سفرها و دیدارهای بسیار انجام شده میان مقامات ایران و عربستان در شش سال گذشته، روند روابط دو کشور رو به وخامت گذارده است. در دو سال گذشته رسانه‌های حکومتی مانند کیهان، حکومت عربستان را متهم به ارسال پول به مخالفان دولت ایران کرده و سفارت این کشور در تهران را یکی از عوامل نا آرامی ها معرفی کردند.
به دنبال آن، مقامات کشور محدودیت هایی را برای تلویزیون سعودی العربیه در تهران به وجود آورده و از رئیس دفتر این شبکه خواستند تهران را ترک نماید.
شخص ملک عبدالله که گرایش ملایم تری نسبت به ایران دارد. وی حتی سعی کرد با دعوت از هاشمی رفسنجانی به عربستان تلاش های جناح تندرو داخلی را ناکام بگذارد.
او در این سفر به گرمی از رئیس مجلس خبرگان استقابل کرده و در اقدامی‌نمادین به وی و هیات همراه اجازه بازدید از امکانی مقدسی را داد که معمولا پلیس مذهبی عربستان مانع از زیارت آنها توسط شیعیان می‌شود.
در همان ایام که آقای هاشمی‌رفسنجانی در عربستان بود، علمای وهابی بیانیه ای تحریک آمیز علیه شیعیان صادر کردند که در آن مذهب شیعه و پیروان آن کافر خوانده شده بودند.
در جریان دیدار با پادشاه عربستان، این بیانیه مورد سوال و اعتراض هاشمی‌رفسنجانی قرار گرفته و گفته می‌شود که ملک عبد الله در پاسخ وی گفته است که این اقدام بیش از انکه بر ضد شما باشد بر ضد من است.
اکنون با انتشار اسناد ویکی‌لیکس که نشان از تمایل شخص عبدالله برای حمله آمریکا به ایران دارد، آینده روابط سیاسی ایران و عربستان روشن نیست هر چند که محمود احمدی‌نژاد تاکید کرده است که انتشار این مطالب «شیطنت آمیز» است اما با توجه به چشم انداز مبهم جانشینی ملک عبدالله باید در انتظار تحولات تازه‌تری ماند. 

این مطلب را به اشتراک بگذارید

آگهی