نویسنده وبلاگ دانشطلب، با نگاهی به نتایج بازیهای آسیایی اخیر در کره جنوبی، موفقیت یا عدم موفقیت کاروان ورزشی ایران را از سیاستهای دولت جدا میداند.
وقتی کاروان ورزشی المپیک ایران سرخورده و ضعیف از پکن برگشت، مخالفان دولت پدر دولت را در آوردند، که چرا کاروان ایران اینقدر خراب کرده؟ چرا نتایج اینقدر ضعیف و آبرو رویزی بود؟ تا میتوانستند تقصیر را انداختند گردن دولت و مدیران ورزشی احمدینژاد. انصافا برای شکست خوردههای سیاسی هم فرصت نابی بود؛ در ممالکی مثل کشور ما هر رطب و یابسی به خودی خود میتواند به سیاست و دولت ربط داشته باشد. وای به روزی که چون احمدینژادی رئیس جمهور باشد و وای به روزی که در مقوله پرطرفداری مثل ورزش مشکلی پیش بیاید. القصه کردند آنچه کردند؛ در صدا و سیما و روزنامهها و خبرگزاریها و سایتهای خبری_تحلیلی و وبلاگها و ... همه به دولت و مدیریت اساسا افتضاحش عنایت میکردند.
تصور عمومی این بود که ورزش ایران افت کرده و مقصرش هم شخص احمدینژاد است. سیطره این سطحینگری برای کارشناسان سیاست زده هم نان بود و هم آب. آنها که با کوچکترین بهانهای دامنه کارشناسیشان را به اقتصاد و فرهنگ و سیاست خارجی توسعه میدهند توقعاتی را دامن میزنند که نگاهش به امور انسانی مثل نگاه نجار به چوب و تخته است، بطوریکه دولت میتواند (و باید) هر تغییر شگرفی که لازم است در آن ایجاد کند. همین نگاه سطحی با نیات مشخص بود که در هیاهوی انتخابات بستهای به اسم «نود سیاسی» تولید کرد که تعفن دروغ و عوامفریبی از آن بلند بود. تصویر سادهلوحانه از یک دنیای رویایی و بعد یک اتفاق سیاه به اسم احمدینژاد، ناکامی در المپیک هم قسمتی از همین لجن پراکنی بود.
حملات به دولت طوری بود که انگار کاروان را احمدینژاد ساخته و چون نتیجه نیاورده شخص او مقصر است. اما حدود دو سال بعد کاروان ورزشی ایران راهی بازیهای آسیایی میشود. نتیجه کاملا واژگون است، ایران با 59 مدال مقام چهارم را به دست میآورد و همه را شگفت زده میکند. برعکس ماجرای المپیک که مقصر اول دولت و رئیسجمهور بود اینجا خبری از نقش دولت نیست، اینجا دیگر قانون گذشته نقض میشود، دولت فقط وقتی ربطی به موضوع دارد که پای شکست در میان باشد. حتی صدا و سیما هم که میخواهد خوشی منتشر کند مدال آوری را بیشتر به خود ورزشکاران ربط میدهد و کمتر به دولت (دقیقا برعکس المپیک). آنهایی هم که آن روزها دولت را به خاطر نتایج ضعیف المپیک تحت فشار قرار داده بودند الان همگی خفقان گرفته اند!
ورزش یویو نیست. با آن نگاه سطحی، ورزش ایران در فاصله کمتر از سه سال بعد از یک افت شدید، یک جهش بلند کرده است! اما از دعوای اطفال سیاسی که فاصله بگیریم نه افولی هست و نه جهشی؛ ورزش خم رنگرزی نیست که کار امروز فردا نتیجه بدهد. ورزش ایران سیر طبیعی خودش را طی میکند و مدال آوری یا مدال نیاوری نه نشانه افت و جهش است و نه به سیاستهای دولت حاضر مربوط میشود. در سطحی که به مدیریت دولت ربط دارد در ایران یک برنامه توسعه جاری است که ورزش هم ذیل آن سیر طبیعی خودش را طی میکند. سیاستهای مقعطی نمیتواند باعث افول یا جهش ورزش کشور شود. انداختن افت و افول ورزش به گردن سیاستهای دولت مثل ربط دادن معضل آلودگی هوای تهران به دولت احمدینژاد است.
اگر هندبال ایران ظرف چندسال از آن وضعیت افتضاح فاصله میگیرد و حالا مدال نقره بازیهای آسیایی را کسب میکند نشاندهنده همین سیر رو به جلو در مدیریت ورزش است، پیشرفت والیبال و بسکتبال هم از همان نشانههاست. پس رخداد تأثیرگذاری که باعث مدال آوری یا مدال نیاوری میشود را باید در خود ورزش جستجو کرد و نه در سیاستهای دولت و شخص رئیس جمهور.
تصمیمات دولت حتما در ورزش تأثیر دارد اما نه به آن میزانی که تصور میشود و نه به آن میزانی که کارشناسان سیاست زده در ذهن مردم شایع کرده اند. کارشناسان کذا همیشه آماده اند که در میزگردهایشان تأثیر سیاستهای دولت در ناکامیها را به بحث بگذارند و ساعتها وقت و اعصاب مردم را به بازی بگیرند، اما معمولا نمیتوانند میزگردی بگذارند که تأثیر دولت در کامیابیها را بررسی کنند، و همین تناقض برای توصیف آنها کفایت میکند.
متأسفانه به خاطر همین سوء نیتها و بها دادن به کارشناسیهای سراسر سیاسی است که مردم ایران هم در مورد ورزش دچار ساده لوحی شده اند. وقتی تیم ملیشان به جام جهانی میرود چنان خوشحال میشوند که تو گویی قله قاف را فتح کرده اند و وقتی در جام جهانی افتضاح به بار میآورند انگار تازه کشف میکنند که فوتبالشان در چه وضعیتی به سر میبرد. اینها نشانههای سادهلوحی و نشناختن شرایط است، اینها ظواهری است که غلبه احساسات و تبلیغات بر ذهن مردم را نشان میدهد. از توده مردم انتظار چندانی نمیرود، اما از آنهایی که همه چیز را فدای خواستههای سیاسی شان میکنند و دائما از لزوم اخلاق و کارشناسی دم میزنند انتظار میرود که به خاطر پیشراندن نیتهایشان به نگرشهای ساده لوحانه دامن نزنند.
واقعیت این است که هیچ کدام از امور انسانی پدیدهای شبیه یویو نیستند و سیاست نمیتواند آنها را به اراده خودش بالا و پائین کند.
نه تنها ورزش، که اقتصاد و فرهنگ هم همینطور هستند و سیر صعود و نزول آنها (به خصوص در کشورهایی مثل ایران) زمان بر و کند است. اگر حرکت ورزش کشور به طور کلی رو به جلو دیده شود این میتواند به سیاست و برنامهریزی کلان دولتها ربط داشته باشد، اما مدال آوری یا مدال نیاوری در یک برهه خاص نمیتواند مستقیما به سیاستهای یک دولت خاص ارتباط پیدا کند.
دولت میتواند ورزشکاران را تشویق و امکانات لازم را برایشان مهیا کند، اما نمیتواند باعث جهش ورزش شود. دولت میتواند با مدیریت ناصحیحاش در موفقیت بعضی رشتههای ورزشی هم خلل ایجاد کند، اما نمیتواند در کوتاه مدت باعث افول ورزش کشور شود.
آقای دانشطلب عزیز من هم با شما موافقم که مشاهده اثر ایجابی فعالیتهای دولت در عرصه ورزش در آینه نتایج مسابقات منطقه ای و جهانی نیاز به بررسی ها و تحلیل ها دقیق و موشکافانه و مفصل از تعداد قابل قبولی نمونه دارد و تازه در انتها هم بر روی درست یا نادرست بودن نتیجه می توان کلی اما و اگر کرد. مسئله المپیک قبل را اما، ای کاش پیش از آنکه دست به قلم شوید از یک ورزشی نویس منصف می پرسیدید تا به شما می گفت در انتخاب ترکیب کاروان چه اتفاقات بی سابقه ای افتاد. نتیجه نگرفتن ورزشکاری که به طلایش امید داشته ایم اما در بازی رده بندی شکست خورده را وقتی می گذاریم کنار این واقعیت که مربی اش در کاوران اعزامی حضور نداشت، اما، آدمهایی همان کاروان را همراهی می کردند که نسبتشان با ورزش مثل نسبت ورزشی نویسان است با تبلیغ و اجرای مراسم مذهبی به نظرتان خیلی بی راه است اگر این شکست را با دولت، اندکی، فقط اندکی، مرتبط بدانیم؟ این از تفکیک اثرات سلب و ایجابی.
اگر دولت خدمتگزار واقعا علاقه مند است که عملکرد درخشانش در معرض نقد منصفانه و راهگشا قرار بگیرد، بهتر است به جای اینکه ما و شما درباره تفسیر نتایج بازیهای آسیایی با هم نزاع کنیم اجازه دهند اطلاعات عملکرد سازمان ورزش کشور شفاف و با لحاظ کردن امکان صحت سنجی در اختیار متخصصین و ژورنالیستهای این حوزه قرار بگیرد. نه اینکه برخی سازمانها و نهادها اعلام دقیق ترکیب کاروان ورزشی ایران را برای ورزشی نویسان خط قرمز اعلام یا از اسناد بودجه سازمان ورزش کشور مثل اسناد نظامی محافظت نمایند.
در آخر برای شامه تیزی که دارید به شما تبریک می گویم. بویی که می فرمائید قطعا از نود سیاسی بلند بوده، منتها این بو به نحوه تنظیم محتوا بر نمی گشت قربان ؛مربوط به موضوع آن برنامه بود.