نسخه آرشیو شده

زنان و افراد کم‌سواد، بیشتر از مرگ می‌ترسند
بهشت زهرا، گورستان تهران / عکس از مهر
از میان متن

  • تغییر ذهنیت خانواده‌ها و مدرسه درباره مرگ و پایان زندگی ضرورت بسیار دارد. دلیل این ضرورت هم آن است که رویکرد مناسب نسبت به مرگ، کلید سلامتی و شخصیت سالم کودکان است
مردمک
پنج‌شنبه ۲۵ آذر ۱۳۸۹ - ۱۳:۰۰ | کد خبر: 58618

نتایج یک پژوهش جدید نشان می‌دهد که مردان و افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند کمتر از زنان و کسانی که سواد کمتری دارند از مرگ می‌ترسند.

نتایج یک پژوهش جدید نشان می‌دهد که مردان و افرادی که تحصیلات دانشگاهی دارند کمتر از زنان و کسانی که سواد کمتری دارند از مرگ می‌ترسند.

نتایج این پژوهش در اسپانیا همچنین نشان می‌دهد که ترس از مرگ که بیشتر در میان زنان متداول است، روی درک کودکان آن‌ها درباره مرگ اثر منفی دارد.

بچه‌هایی که در رده سنی پیش دبستانی قرار دارند، به طور معمول مرگ را به صورت یک واقعه برگشت‌پذیر، موقت یا غیرشخصی می‌بینند. کودکان بین 5 تا 9 ساله شروع به فهم دايمی بودن مرگ می‌کنند، اما هنوز هم ممکن است فکر کنند که با زرنگی و تلاش می‌توانند از آن بگریزند. از سن 9 یا 10 سالگی تا نوجوانی، کودکان شروع به درک برگشت ناپذیر بودن مرگ می‌کنند؛ این که همه موجودات زنده می‌میرند و آنها هم روزی خواهند مرد.

یافته‌های این پژوهش که روی ساختار مفهوم مرگ در کودکان 8 تا 12 ساله انجام شده گویای آن است که 76 درصد کودکانی که ترس از مرگ را گزارش داده‌اند، از مادرانی متولد شده‌اند که از بحث در این‌باره پرهیز می‌کردند. بیشتر این کودکان از مرگ زودرس می‌ترسند و زمانی که باید با مرگ روبه‌رو شوند نسبت به آن رویکردی نامناسب دارند.

پژوهشگران دانشگاه قرناطه در اسپانیا، این پژوهش را بر روی 288 کودک بین 8 تا 12 ساله را به همراه والدین، معلمان مدرسه و معلمان خصوصی آن‌ها انجام داده‌اند.

سپس آن‌ها چگونگی اثربخشی درک افراد بالغ از مرگ روی نگرش‌ها، ترس‌ها، باورها و رویکردهای کودکان نسبت به این موضوع را بررسی کرده‌اند.

نتایج نشان داد که همه کودکان کمابیش دارای تجربه‌های مرتبط با مرگ هستند. آن‌ها به زندگی پس از مرگ باور دارند و به آن فکر می‌کنند. همچنین دختران بیشتر از پسرها به زندگی پس از مرگ باور دارند.

طی این پژوهش، 80 درصد از معلمان حاضر در بررسی گزارش دادند که مسئله مرگ در دوره تحصیل و برنامه آموزشی مطرح نمی‌شود. شش معلم از 10 معلم حاضر در پژوهش هم گفتند که گهگاهی درباره مرگ با دانش‌آموزان خود گفت‌وگو کرده‌اند اما صحبت آن‌ها بیشتر مرتبط با مرگ یکی از خویشاوندان دانش‌آموزان بوده است.

نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تغییر ذهنیت خانواده‌ها و مدرسه درباره مرگ و پایان زندگی ضرورت بسیار دارد. دلیل این ضرورت هم آن است که رویکرد مناسب نسبت به مرگ کلید سلامتی و شخصیت سالم کودکان است.

در پرتو یافته‌های این پژوهش، پژوهشگران دانشگاه گرانادا توصیه کردند که آموزش مرگ راهی برای ارزش‌گذاری زندگی است و وسیله‌ای برای پایان بخشیدن به افکار غیرواقع‌بینانه و هدایت نشده‌ای است که از سوی رسانه‌ها منعکس می‌شود.

چنین آموزشی می‌تواند راهبردها و منابع مناسب در اختیار دانش‌آموزان قرار دهد تا در طول زندگی خود با مرگ به صورت منطقی روبه‌رو شوند و چنین واقعه‌ای تاثیر منفی کم یا زیاد روی سلامت جسمانی و روانی آن‌ها نداشته باشد.

همچنین بر اساس این پژوهش، سطح بالای تحصیلات از نگرش‌های منفی و ترس از مرگ یا اجتناب از صحبت درباره آن پیشگیری می‌کند.

براساس گفته معلمان شرکت‌کننده در این پژوهش، در حال حاضر دستگاه آموزشی کشور اسپانیا که این پژوهش نیز در آن انجام شده است، فاقد شیوه رسمی و نظامدار برای برخورد با مفهوم مرگ در کلاس درس است.

به نظر آن‌ها درصورتی که مفهوم مرگ در دستگاه آموزشی مطرح شود کودکان رویکرد اخلاقی‌تر و عمیق‌تری نسبت به زندگی خواهند داشت و از بسیاری از مشکلات ناشی از فرایند عزاداری در دوره بزرگسالی پیشگیری خواهد شد.

نقش والدین در کاهش ترس کودکان از مرگ

همان‌طور که پژوهش حاضر نشان می‌دهد بسیاری از مادران و والدین از گفت‌وگو درباره مرگ در مقابل کودک پرهیز می‌کنند و حتی در مواردی پاسخگوی پرسش‌های او نیز نیستند.

خودداری از صحبت درباره مرگ، یکی از متداول‌ترین شیوه رویارویی خانواده‌ها درباره این پدیده همگانی است و می‌تواند منجر به ترس بیشتر کودکان از این پدیده مبهم شود.

درحالی‌که از نظر آموزشی بهتر است کودک برای پرسش کردن در این زمینه تشویق شود، از او درباره احساسش از مرگ پرسیده شود تا بتواند آزادانه احساسات خود را در این زمینه ابراز کند.

کارشناسان با توجه به نقش پراهمیت والدین در آموزش کودکان بر لزوم صداقت و گفت‌وگوی مستقیم درباره مرگ با کودک تاکید می‌کنند و از والدین می‌خواهند که به کودک خود اطمینان دهند که لازم نیست به این موضوع زیاد فکر کند.

همچنین والدین می‌توانند با استفاده از کلماتی که برای کودک قابل فهم است به کودک اطلاعات درست ولی در حد فهم او ارائه دهند و از بیان جملاتی مانند «مادربزرگ به خواب عمیق فرورفته یا در حال استراحت است» پرهیز کنند.

آن‌ها می‌توانند صداقت در کلام را با کودک با چنین سخنانی نشان دهند: «مادر بزرگ مرده، زیرا قلب او از حرکت بازایستاده است» یا «آقای عالمی مرده زیرا به هنگام رانندگی کمربند نداشته و بدنش به دلیل تصادف خیلی آسیب دیده است».

این مطلب را به اشتراک بگذارید

ماری

یعنی همه زنها را  با افراد کم سواد یکی میدونن تو این تحقیق؟! یعنی کل جمعیت زنها شامل این تحقیق میشه؟ نمیشد به همون افراد کم سواد بسنده کرد؟!! یعنی زنان با تحصیلات دانشگاهی را هم شامل میشه؟!!

ماری | ۳۰ شهریور ۱۳۹۰ - ۱۱:۰۸
صفحه 1 از 1 صفحه
آگهی