هفتتن از فعالان حقوق زنان در بیانیهای اعلام کردند که برای «همدردی با نسرین ستوده و اعتراض به تضییع حقوق قانونی او»، از روز دوشنبه 29 آذر مقابل در ورودی سازمان مللمتحد در ژنو تحصن میکنند.
هفتتن از فعالان حقوق زنان در بیانیهای اعلام کردند که برای «همدردی با نسرین ستوده و اعتراض به تضییع حقوق قانونی او»، از روز دوشنبه 29 آذر مقابل در ورودی سازمان مللمتحد در ژنو تحصن میکنند.
در بیانیه شماره یک این گروه که امروز شیرین عبادی، خدیجه مقدم، منصوره شجاعی، پروین اردلان، شادی صدر، آسیه امینی و محبوبه عباسقلیزاده، آن را امضا کردهاند، اعلام شده که « جان این وكيل مدافع حقوق بشرى و فعال حقوق زنان ايران، در خطر است».
نسرین ستوده که وکالت بسیاری از فعالان سیاسی، بهویژه پس از انتخابات خرداد 1388 را برعهده دارد، از سیزدهم شهریور در پی احضار کتبی به دادسرای اوین بازداشت شد و تا کنون سه بار در اعتراض به وضعیت و نحوه رسیدگی به پرونده خود اعتصاب غذا کرده است.
او که از روز 14 آذر تا کنون در اعتصاب غذای خشک به سر میبرد با اتهامهای «اقدام علیه امنیت ملی»، «اجتماع و تبانی به قصد برهم زدن امنیت ملی»، «گفتوگو با رسانههای بیگانه» و «همکاری با کانون مدافعان حقوق بشر» روبهرو است.
هفته گذشته رضا خندان، همسر او گفته بود که این وکیل دادگستری به دلیل ضعف ناشی از اعتصاب غذا به بهداری زندان اوین منتقل شده و با ابراز نگرانی از وضعیت سلامت او، از مسئولان قضایی خواسته بود که از بروز «فاجعه» جلوگیری کنند.
در این بیانیه آمده است: طبق مقررات ایران، پس از شروع محاکمه، نگهداری زندانی در سلول انفرادی ممنوع است اما خانم ستوده از نخستین روز بازداشت تاکنون یعنی بیش از صد و سه روز، در سلول انفرادی به سر برده و به درخواستهای مکرر او و وکلایاش برای آزادی به قید وثیقه توجهی نشده است.
همچنین به گفته امضاکنندگان این بیانیه، «نه تنها به درخواستهای قانونی این وکیل دادگستری ترتیب اثر داده نشده، بلکه اتهامهای جدیدی نیز مانند عدم رعایت حجاباسلامی از سوی مقامات قضایی به او وارد شده است.»
بازداشت و اعتصاب غذای او موجی از اعتراضهای نهادها و چهرههای فعال حقوق بشر را به همراه داشته است. ناوانتم پیلای مقام ارشد حقوق بشر سازمان ملل متحد روز دوم آذر از ایران خواست که فورا نسرین ستوده را که متهم به تبلیغ علیه نظام شده است، آزاد کند.
میرحسین موسوی، از رهبران مخالف دولت نیز در پیامی از زندانیان سیاسی از جمله خانم ستوده خواسته است که به اعتصاب غذای خود پایان دهند.
زهرا رهنورد، استاد دانشگاه و فعال سیاسی نیز امروز در دیدار با خانواده او گفت: نسرین ستوده در آیندهای نه چندان دور به نماد استقامت زنان و مردان ایرانی تبدیل خواهد شد.
در آن طویله حقوق بشری جناب عالی دو همجنس باز مشغولند که نه ادعای دین و ایمان دارند و نه قرآن را می شناسند اما در مدینه فاضله تان، بسیجی های قرآن خوانتان با جوانان معصوم سرزمینتان چه میکنند؟
راست میگویید دیدن صحنه های زشت تلویزیون های غربی برای شما خوب نیست. شما باید صحنه های زیبای کشتار و شکنجه هموطنان خود را ببینید که در زندانها و خیابانهای شهرتان پرپر میشوند .
همیشه با چراغ قوه عقل خود اطراف را می نگریستم و از خودم می پرسیدم چطور نوجوان بسیجی که قرآن در دست دارد هرویین و کراک می فروشد؟!!! خوب البته نوجوان بسیجی که جبهه نرفته است...
راستی انگلیسیها با پول ما کاباره میسازند. لبنانیها چه غلطی میکنند؟
آنقدر بی شرم و بی مایه اید که حتی پاسخ دادن به مزخرفات شما چندش آور است. درآن نمازتان به جای حرف زدن با “او” قدری هم به خدا فکرکنید و به یاد بیاورید که آخرتی هم هست و آنجا به ذره ذره حسابها و بی عدالتی ها رسیدگی میشود. مطمئن باشید.
وارد طویله بشریت می شوم و در تاریکی دنبال چراغی هستم . این طو یله حقوق بشر چقدر چقدر تاریک است ؟ یادم می آید چراغ قوه انسانیت و عقل خود را به همراه آورده ام. آن را روشن می کنم و در امتداد نور آن دنبال حقوق از دست رفته خود هستم. ناگهان یک سفید پوست کانادائی از گوشه طویله حقوق بشر آب دهن خودش را جلوی من می اندازد و می گوید فاک یو. اولش فکر کردم طرف دیوانه است. بعد متوجه زمزمه های عاشقانه دونفر از آن عقب طویله حقوق بشر می شوم افکارم متوجه آن طرف می شود و با چراغ قوه عقل خود آن طرف را نگاه می کنم اما تنم لرزشی پیدا می کند وچندشم می شود دو هم جنس باز آن عقب پشت علوفه ها دارند......حالم به هم می خورد و نور چراغ عقل خود را به سمت دیگرطویله حقوق بشر غربی می گیرم دختر نوجوانی دارد هروئین تزریق می کند و لات های محل برای تجاوز به او صف کشیده اند. آه این طویله چقدر بد بو و زشت است. تصمیم می گیرم از طویله حقوق بشر بیرون آمده به سمت آدمیت و ایرانی بودن خود برگردم. آن طرف تر عطر خوبی مشام من را می زند؟ یک گنبد مسجد است آنجا و صلوات و چای تازه و مجانی. تا به حال ندیدم کسی چای بنوشد و مست کند . حاج آقا روی منبر است می گوید خلاف نکنید و آدم باشید. نصیحت می کند. آرامشی می گیرم و عقلم بهتر کار می کند و از طویله تاریک حقوق بشر دیگر خبری نیست. بوی عطر مشهدی و آدم های ساده خوب. قدری در سایه انسانیت مسجد استراحتی می کنم و با صلوات تن میشویم و غسل می کنم تا در نماز فراموش کنم زشتی ها را و بااو حرف بزنم. دنیا زیبا است و خدا وند چه بزرگ. آن طرف تر وسط کوچه بی وجدانی عده ای جمع شده اند و پرچم سبزی دارند عکس موسی و آن لاشخور هاشمی را در دستا نشان میبینم. انگلیسی ها دارند با دلار های ما کاباره و مشروب فروشی می سازند. ای بابا افکارم باز به هم خورد. وسط کوچه بی وجدانی خاتمی را می بینم چهره اش آشنا است در گل آقا دیده بودم آدم پرحرفی است و فکر می کند کاشف انسانیت است. برای نگهبانی طویله حقوق بشر غربی خوب است تمدن؟ حالم به هم خورد جنگ و نژاد پرستی هم تمدن است ؟
سر درد بدی دارم بهتر است از وسط این سوسول و لات های سبز به انسانیت خود پناه ببرم. و دیگر صحنه های زشت تلوزیون های غربی را نبینم. کمی خط می نویسم و شعر می گویم بعد نقاشی می کنم. یام آمد
باید تابلوهای مسیر در خط مقدم ا بنویسم بچه ها آماده عملیات می شوند منطقه پر از دعا و صلوات و نیاز است. قرآن کوچکی دارم می دهم به نوجوان بسیجی و او می خندد. حشیش نمیکشد قرآن می خواند.
نمی دانم چرا در کانادا جوان ها حشیش می کشند ؟ حتما جبهه نرفته اند.
ادامه مطلب انشا....در فرصتی انسانی و بهتر