بهاره آروین مینویسد که : مهم است که پرداخت یارانهها به تدریج کمرنگ و امحاء نشود و لااقل تا انتخابات بعدی در ایران دوام بیاورد تا کاندیداها در شرایط فشار اقتصادی فزاینده، ناگزیر اصلیترین و محوریترین شعارهایشان را پیرامون افزایش مقدار پرداخت شده قرار دهند و از این رهگذر جیب گشاد و پرپول ناشی از درآمد نفت دولت به تدریج کوچکتر و خالیتر شود
چکیده: به نظرم در شرایط فعلی، از خود اجرای قانون هدفمندی یارانهها مهمتر این است که اولا دولت پول یارانهها را زیرزیرکی و با سوءاستفاده از بهت و سرگردانی افکار عمومی توی جیبش نگذارد و ثانیا، انجام تعهداتش را در قالب حمایت و کمک و لطف و صدقه جا نزند که بعدا بخواهد هر وقت از لطف کردن خسته شد یا آنقدر خرج و برج جدید تراشید که دیگر امکان انجام تعهداتش را نداشت، پرداخت یارانهی نقدی را متوقف کند. مهم است که پرداخت یارانهها به تدریج کمرنگ و امحاء نشود و لااقل تا انتخابات بعدی در ایران دوام بیاورد تا کاندیداها در شرایط فشار اقتصادی فزاینده، ناگزیر اصلیترین و محوریترین شعارهایشان را پیرامون افزایش مقدار پرداخت شده قرار دهند و از این رهگذر جیب گشاد و پرپول ناشی از درآمد نفت دولت به تدریج کوچکتر و خالیتر شود. خب این هم چکیدهی مورد تقاضای خوانندگان کمحوصله. حالا برویم سر اصل مطلب و اینکه اساسا من چرا و چگونه به چنین نتایجی رسیدم.
به قول معروف، حالا دیگر طاقاری شکسته است و ماستی ریخته است، قانون هدفمند کردن یارانهها با همه انتقادات و کاستیها و ابهامهایش اجرا شده است، احتمالا در بازه زمانی نامناسب و به شیوهای نامناسب؛ با اینحال، به نظر نمیرسد تلاش برای توقف اجرا و بازگرداندن شرایط به پیش از اجرای قانون، فایده، تاثیر، یا اصلا مطلوبیت چندانی داشته باشد، به خصوص با این بساط نسقکشیای که از مخالفان طرح و بگیر و ببندشان راه افتاده است. (نان به نرخ روز خوردن محسوب شود یا غیر از آن، قاعدتا باید اعتراف کنم بنده بر اساس اصول و عقاید اقتصادیم با اهداف محوری این طرح و نفس اجرای این قانون موافقم، بدبینی عمیقام به اجرای تام و تمام این طرح و انتقاداتم به شیوهی ضربتی (بزن در رویی؟) و هیاتیوار اجرایش به کنار.)
با این اوصاف، به نظرم در شرایط موجود، وظیفه شهروندی باید معطوف به فشار برای اجرای تام و تمام قانون، به ویژه برجسته کردن و پیگیری مطالباتی باشد که طبق قانون دولت به انجام آنها متعهد شده است (در راس و مهمتر از همه: تعهد به پرداخت یارانه نقدی به شیوهای یکسان و به همهی خانوارهای ایرانی). خیلی ساده یعنی اینکه حواسمان باشد حالا که قانون با همهجور دردسر و مصیبت و بدبختی «بالاخره» اجرا شده است، لااقل به تمامی اجرا شود و به تجربه رایجِ اجرای نصفه و نیمه طرحها و برنامهها در ایران دچار نشود چون در صورت اجرای یک مرحلهای و نیمهتمام، تنها هزینه این طرح بر دوش دولت و ملت هر دو بار میشود بدون آنکه ذرهای از فواید پیشبینی شده هم نصیبمان شود. بگذارید بیشتر توضیح دهم.
به نظرم این وظیفه شهروندی میتواند در قالب دو نوع تلاش مشخص محقق شود. اول تلاش برای زیر ذرهبین گذاشتن دخل و خرج دولت از محل آزادسازی قیمتها و پرداخت یارانههای نقدی. ذرهبینی که دولت نگذاشت پیش از اجرای قانون، حتی مجلس با آنهمه ادعای در راس امور بودناش دستاش بگیرد. منظورم این است که هرکس توان و تخصصاش را دارد باید چرتکه و شاخص و نمودار دستش بگیرد و میزان درآمدهای دولت از محل آزادسازی قیمتها را تا دقیقترین حد ممکن تخمین بزند و از آن طرف حساب کند چقدر از این مبلغ صرف پرداخت یارانههای نقدی شده است، چقدر صرف حمایت از تولیدات و صنایع داخلیِ آسیبپذیر و غیره چقدر را هم احیانا دولت به بهانههای مختلف گذاشته است جیبش تا به صلاحدید خود هزینه کند.
به نظرم دولت چنانکه در برخورد با مجلس هم نشان داد، تمایل جدی دارد کل فرآیند دخل و خرجاش از محل این قانون، زیرزیرکی و به صورت غیرشفاف طی شود. این است که به نظرم به جای آنکه هی بر سرو صورتمان بکوبیم که وای فلان کالا اینقدر شد و بهای بهمان خدمات سر به فلک کشیده است و تمام توجهمان صرف افزایش بهتبرانگیز قیمتها شود، لااقل بخشی از توجه و دغدغهمان باید معطوف به بخش تعهدات قانونی دولت در این طرح شود تا خدای نکرده کسی نخواهد از آب گلآلوده شوک قیمتها و فشار و سرگردانی مردم ماهیِ امحاء تدریجی تعهدات و پیچاندن پرداخت یارانههای نقدی را بگیرد.
اما اگر این بخش اول، در توان و تخصص عدهای از افراد است که از مسائل اقتصادی سررشته دارند و به اطلاعات مربوطه دسترسی دارند، بخش دوم عمومیت بیشتری دارد و در توان و صلاحیت عموم شهروندان ایرانی است، اینکه مراقب باشیم یارانههای نقدی نه به عنوان لطف و کمک دولت در شرایط سخت اولیه بلکه به عنوان حق بیچون و چرای شهروندان و تعهد و وظیفهی دولت تلقی شود.
توجه و برجسته کردن نحوه مواجهه با یارانههای مستقیم، از آن رو مهم است که دولت حتی در چند روز اخیر به شدت متمایل به جاانداختن این رویکرد بوده است که مردم نگران نباشند، ما «کمک» و «حمایت» میکنیم، بهخصوص در روزها و هفتهها و ماههای اول، پیامد محتمل چنین رویکردی این خواهد بود که دولت احتمالا بدش نمیآید بعد از شش ماه یا حداکثر یک سال، بحث یارانههای نقدی را به بهانهی اینکه خب وضعیت به شرایط سفید و عادی بازگشته است و به قول معروف مردم عادت کردهاند، به صورت تدریجی و یک ماه در میان دادن و هی از سر و تهاش زدن به بهانهی کاهش قیمت نفت و رکود جهانی و امثالهم کلا برچیند. به قول دوستی، اصلا چه بسا دولت پس از مدتی از همان آمار و اطلاعات مشهور ارائه کرد که با اجرای طرح هدفمند کردن یارانهها، دیگر در ایران فقیری باقی نمانده و با استناد به همین آمارها بخواهد پرداخت یارانه نقدی را متوقف کند. به خصوص که تجربه این کاهش تدریجی و امحاء نهایی را اخیرا در مورد سهمیهبندی بنزین پیدا کرده است و ملت هم با این طرز رفتار دولت آشنایی دارند و احتمالا برایشان شکآور یا غیر منتظره نخواهد بود که آن لطف اولیه کمکم ازشان دریغ شود چون بههرحال مثل هر آدمیزاد خیّری، دولت هم یک وقتی داشته است و نقدا صدقه داده، حالا هم ندارد و نمیدهد لابد.
همین است که مهم است تلاش کنیم مردم صدقهبگیرانی تصویر نشوند که هر ماه با گردن کج جلوی باجههای بانک صف میکشند تا همان چند قطره آبی که از دست دولت چکیده است را با هزار جور دعا و ثنا که خب، دمش گرم این ماه هم داد و از زیرش در نرفت، توی جیبشان بگذارند، در مقابل باید تلاش کنیم تکتک خانوارهای ایرانی در قالب صاحبخانه حق به جانبی بازنمایی شوند که ماه به ماه جلوی در خانهاش میآید تا طلبی را بیکم و کاست دریافت کند که مستاجر مربوطه بر اساس قراردادی قانونی متعهد به پرداخت آن شده است.
نمیدانم تا چه حد توانستم اهمیت توجه و برجسته کردن به این بخش دوم قانون هدفمندی یارانهها را نشان دهم در شرایطی که همه توجه و تفکر ملت معطوف بنزین هفتصد تومانی و پیامدهایش شده است، راستش من این چند روز هرچه تحلیل در دفاع یا مخالفت با این طرح دیدهام، علیالاغلب این بخش پرداخت یارانه نقدی را نادیده گرفته و تنها بر روی بحث آزادسازی و افزایش قیمتها متمرکز بودند، یک دلیلاش احتمالا این است که قشری که وقت و توانایی صرف هزینه برای فکر کردن و حرف زدن بر روی این طرح را دارد، آن چندرغاز یارانه نقدی برایش حکم پول خردهای ته جیباش را دارد، پول یکبار رستوران رفتن با دوستان یا پر کردن نیمی از باک بنزین خودرویشان یا خرج و برجهایی از این دست.
این است که میگویم باید افکار عمومی را اتفاقا به این بخش پرداخت یارانه نقدی نه به صورت لطف و صدقه دولت بلکه در قالب حق و طلب غیرقابل خدشهشان حساس نگه داشت، فراموش نکنید که رسانه موثر بر روی اکثریت افکار عمومی در ایران صدا و سیماست و شما کافی است برنامههای این چند روزه را پیگیری کرده باشید تا دقیقا تلاش در جهت جاانداختن این رویکرد حمایتگرانه دولت و لطف و مهربانیاش در جهت کمک به مردم و کمرنگ کردن پیامدهای نامطلوب را دیده باشید، این است که ما با همین رسانههای کمتاثیر و نصفهنیمهمان نه فقط باید در جهت حسابرسی دقیق بر دخل و خرج دولت از محل اجرای قانون هدفمند کردن یارانهها و مو را از ماست کشیدن تلاش کنیم، بلکه بیش از آن باید افکار عمومی را نسبت به تعهد و وظیفه دولت در پرداخت یارانه نقدی حساس نگه داریم.
البته اینکه شما روی این چهل و خردهای هزار تومان زوم کنید، فقط یک ژست همدلی با فقرا و حمایت از ضعفا نیست، مهم این است که این پولی که خرد شدهاش مبلغ ناچیزی به نظر میرسد و سر جمعاش رقم قابلتوجهی میشود، این پول را دولت نخورد یک آب هم رویش که بعد گوشت بشود به تنش و به دنبالش گندهتر و کرختتر و ناکارآمدتر از گذشته شود. مساله این است که اگر دولت درآمدهای حاصل از اجرای قانون هدفمندی یارانهها را در قالب پرداخت نقدی به جامعه باز نگرداند، این قانون نه فقط به اهداف و مزایایش دست نخواهد یافت بلکه از طریق افزایش بیحساب و کتاب درآمدهای دولت و حجیم شدن بازگشتناپذیر آن عملا به ضد اهداف و فوایدش بدل خواهد شد، گفتن و نوشتن از تبعات منفی اقتصادی و اجتماعی و سیاسی فربهتر شدن دولت هم که البته حدیث مکرر است و شرح و تفصیل اضافه نمیخواهد.
خلاصهاش اینکه با اجرای یک مرحلهای و ناتمام، از این طرح فقط افزایش قیمتها و هزینههای کمرشکن نصیب ملت خواهد شد و لختی و سنگینی و ناکارآمدی بیشتر نصیب دولت، همهاش هزینه و مصیبت و بدبختی و بس. این است که میگویم مهم است که ببینیم دولت دقیقا با این درآمدها چه میکند به خصوص که شیوه حکمرانی اقتصادی در جوامعی مثل ایران نشان داده است که دولت درآمدهای جدید را صرف بدهیهای سرسامآور و چاله چولههای قبلیاش نمیکند، یعنی برنمیدارد تعهدات معوقهاش به پیمانکاران بخش خصوصی در حوزههای آب و برق و مخابرات را صاف کند، صرف افزایش معقول و متناسب با نرخ تورم حقوق بازنشستگان نمیکند، برمیدارد یک چالهی جدید برایش میکند و مثلا خیلی محتمل است صرف فانتزیهای زیانباری مثل طرح «آتیهی مهر» (پرداخت یک میلون تومان برای هر فرزند جدید) و امثالهم کند. این است که فیالحال مسئله مهمتر از نفس اجرای این قانون، اجرای تام و تمام و منطبق با متن قانون است چون هر نوع به حال خود گذاشتن دولت و باز گذاشتن دستاش در خرج کردن درآمدهای حاصل از آزادسازی قیمتها فقط به نقض غرض یعنی حجیمتر شدن بازگشتناپذیر دولت به جای کوچک شدن آن منجر میشود، آنهم به قیمت گزاف افزیش چشمگیر هزینههای زندگی، تورم و آسیبپذیری فزایندهی تولید صنایع و خدمات داخلی.
دلیل دیگری که تمرکز بر روی بخش پرداخت یارانههای نقدی را نسبت به بخش تجزیه و تحلیل پیامدهای اجرای قانون بر روی زار و زندگی مردم در الویت قرار میدهد، این است که بخش عمدهای از پیامدهای مولفه دوم عینی و اجتنابناپذیر است، یعنی قاعدتا خودبخود رخ میدهد و چه بخواهیم چه نخواهیم، چه متوجه باشیم چه نباشیم پیامدهایش توی چشم همگیمان میرود به اصطلاح، از من و شما و مردم ساده کوچه و خیابان بگیر تا ریز و درشت مسئولان دولتی. مثلا اینکه اگر قیمت ارز آزاد نشود، ظرف مدت کوتاهی نه از تاک تولید داخلی نشان میماند و نه از تاکنشاناش، نیاز به گفتن و توی بوق و کرنا کردن ندارد، چه شما به این مسئله توجه بدهید چه ندهید، ویرانی و پیامدهایش شما را متوجه خودش میکند بالاجبار و دولت را مجبور به اتخاذ سیاستهای متناسب با واقعیت (آزادسازی نرخ ارز؟) میکند، درحالیکه دو نکتهای که من رویاش دست گذاشتم، اصلا از این جنس وقایع حتمیالوقوع و عینی نیست و اتفاقا آگاهی و فشار شهروندان و افکار عمومی، نقش زیادی در تحقق یا عدم تحققاش دارد، خیلی طبیعی است که در آشفتهبازار گرانی و بیکاری فزاینده، دولت به بهانهی شرایط بحران و حمایت از فلانی و بهمانی، تعهداتش برای پرداخت یارانهها را به حالت تعلیق درآورد و در جواب منتقدانِ احتمالی، خرجهای ناشی از سیاستهای حمایتی پرداخت وام (یا همان لطف و صدقهی دولتی) به این و آن را تحویل دهد.
خلاصه این متن بلند بالا همان چیزی میشود که ابتدای متن عینا نقل کردم، اینکه به نظرم بها که بعدا بخواهد هر وقت از لطف کردن خسته شد یا آنقدر خرج و برج جدید تراشید که دیگر امکان انجام تعهداتش را نداشت، پرداخت یارانهی نقدی را متوقف کند. مهم است که پرداخت یارانهها به تدریج کمرنگ و امحاء نشود و لااقل تا انتخابات بعدی در ایران دوام بیاورد تا کاندیداها در شرایط فشار اقتصادی فزاینده، ناگزیر اصلیترین و محوریترین شعارهایشان را پیرامون افزایش مقدار پرداخت شده قرار دهند و از این رهگذر جیب گشاد و پرپول ناشی از درآمد نفت دولت به تدریج کوچکتر و خالیتر شود.
پینوشت 1: واضح است که واژه «دولت» در این متن ارجاع خاصی به احمدینژاد و مجریان فعلی این قانون ندارد. دولت در اینجا به مفهوم وبری کلمه بکار رفته است یعنی نهادی که انحصار کاربرد خشونت مشروع در جامعه را در دست دارد و بر اساس این تعریف، دولت در همه جوامع قدرتمندترین (قدرت عمدتا به معنای زور نه به معنای اقتدار) کنشگر اجتماعی محسوب میشود اما در این ایران، متفاوت از بسیاری جوامع، دولت نه فقط قدرتمندترین بلکه ثروتمندترین کنشگر اجتماعی هم هست، یعنی مجموع داراییهای دولت چندین برابر مجموع داراییهای شخصی و خصوصی افراد حقیقی و حقوقی در جامعه است.
از نظر من، فارغ از اینکه چه کسی با چه خصوصیات اخلاقی و نیات و اهدافی در جایگاههای مختلف دولتی قرار داشته باشد، از دولت به مثابه یک کنشگر اجتماعی انتظار میرود مانند هر کنشگر عاقل و بالغ دیگری درصدد افزایش داراییها و درآمدهای خود باشد حتی با پنهانکاری و بیاثر کردن نهادهای نظارتی مانند مجلس یا با نادیده گرفتن تعهدات و ملغی کردن قرادادهایی که قرار بوده بدانها پایبند باشد، توجیه هم تا بخواهید هست، از خرج بیشتر برای سرمایهگذاری و آبادانی مملکت گرفته تا نیشگون گرفتن ثروتمندان و لقمه گذاشتن توی دهان فقرا. این بدان معناست که حتی اگر دولت آقای خاتمی هم مجری چنین طرحی میبود، چه بسا باز هم گرایش داشت با کمرنگ کردن و امحاء تعهد پرداخت نقدی، به افزایش بادآوردهی درآمدهای خود مشغول شود مگر آنکه با مانع جدی (نظارت سختگیرانه از سوی مجلس یا دیگر نهادهای نظارتی یا مهمتر از همه، افکار عمومی شهروندان) بر سر راهش مواجه شود. به نظرم نیات و اخلاقیات مجریان تنها ممکن است به عنوان کاتالیزور یا تشدیدکنندهی این تمایل و گرایش عمل کند وگرنه اصل گرایش به افزایش درآمدها و حجیمتر کردن دولت، فارغ از افراد و نیاتشان، به ساختار اقتصاد سیاسی جامعهی ایران وابسته است.
Can you tell me how a villager like me or a regular office worker like my brother can do this and supervise Ahmadinejad’s government
من فکر میکنم حالا دولت از این طرح استفاده ابزاری خواهد کرد و یارانه هر که را که خواست تحت عنوان مخالفین حکومت قطع خواهد کرد.
حرکت بعدی دولت, ارسال لایحه قطع یارانه های مخالفین حکومت به مجلس خواهد بود.